در سالهای گذشته شاهد طیفی از افراد و جریانهای سیاسی و فرهنگی در کشور هستیم که یک طرفه عاشق غرب هستند و برای غربی شدن تا خودتحقیری و خود مقصرپنداری همیشگی جلو میروند و حتی بعد از حمله مستقیم، باز اصالت رابطه تکان نمیخورد که:
اگر با من نبودش هیچ میلی
چرا ظرف مرا بشکست لیلی
این عشق یک سویه عوارض زیاد و پرهزینهای برای کشور و دستاوردهای بدون زحمتی برای کشورهای غربی داشته است. دلیل این وضعیت پایهگذاری روابط بینالملل بر منافع و قدرت است؛ درواقع اولاً مبنای روابط منافع و ثانیاً ماهیت شکل دهنده به این روابط قدرت است.
در این وضعیت، توقع ایجاد روابط مبتنی بر محبت و انسان دوستی، مسئولیتپذیری دوطرفه، همیاری بدون چشمداشت، هزینهدادن بدون توقع، ماندن پای عهد، ... اساساً هیچ جایگاهی ندارد. اما این واقعیات در چشم غربپرستان، جور دیگری دیده میشود که:
اگر در دیده مجنون نشینی
به غیر از خوبی لیلی نبینی
اما آیا واقعاً امکان طرح روابط بینالمللی که اصول و قواعدش خارج از وضعیت موجود باشد، ممکن است؟ که اگر نیست و نداریم (برخی مصّر به این نظرند) به قول بید دهلوی:
با سختی ایام درشتی مفروشید
ای بیخبران، سنگ به دندان، که شکستهست
به نظر میرسد، تجربه ایده صدور انقلاب اسلامی به عنوان انقلاب جهانی مستضعفین، یک بستر و زمینه عملی برای شکلدهی به نوع متفاوتی از روابط بینالملل را بوجود آورده است که در ادامه، توضیح داده میشود.
بعد از انقلاب اسلامی، ج.ا.ا شکل متفاوتی از روابط خارجی را آغاز کرد که هرچند از دل اصول و مبانی انقلاب تغذیه میشدند، اما در قواعد عملی، متأثر از تجربیات موجود و قبلی جهان در این عرصه بودند و ج.ا.ا خیلی زود متوجه شد که نیاز به شکل متفاوتی از روابط با دولتهای همسو و جنبشهای آزادی بخش دارد؛ چراکه اگر در چارچوبهای موجود اقدام کند، امکان خلق روابط جدید و پیشبردن طرح بزرگ خود را ندارد. در فرایند این تجربه به این نتیجه رسید که پایه روابطی که انقلاب اسلامی درجهان به دنبال آن است، با قواعد موجود ناسازگار است.
در طول زمان و مبتنی بر اقتضائات، ج.ا.ا یاد گرفت که مبتنی بر اصول انقلاب اسلامی (که اساس اتکا به ایمان به خداوند، و مشارکت توده ملتها در مواجهه با استکبار جهانی است)، روابط خارجی خود را تنظیم کند. لذا نحوه تعامل بیرونی ج.ا.ا با افراد، گروهها و دولتهای نزدیک به این ایده از یک سو، و نحوه حضور و عمل درونی افراد، گروهها و دولتهای نزدیک به این ایده، در کشورهای خودشان از طرف دیگر، مسیر جدیدی در برقراری روابط داخلی و خارجی را به محک تجربه سپردند.
اوج به ثمر نشستن این تجربه که توانست الگوی متفاوتی از رابطه و فهم آن را به صورت پایدار برای ج.ا.ا فراهم کند، رابطه ما با حزبالله لبنان، به ویژه در دوران سیدحسن نصرالله(ره) بود. سیدحسن نصرالله(ره) بواسطه وضعیت حزبالله در جامعه طایفهای لبنان از یک سو و از طرف دیگر، رابطه با دولتها و نیروهای مردمی منطقه در قالب جبهه مقاومت، این امکان را برای ج.ا.ا به وجود آورد که بر اساس مبانی انقلاب اسلامی، شکل متفاوتی از روابط با کشورها و گروههای مردمی در سایر کشورها را شکل و پرورش دهد. در این شکل جدید، میان کشورها و گروههای مردمی برای مبازره با نظام مستکبر جهانی، اساس بر ایمان و اتکا بر مردم است و قرار نیست که ارتباط، نوعی از سرسپردگی به کشور حامی را به وجود آورد، بلکه هر کشور و یا گروه باید براساس اقتضائات و مبتنی بر ظرفیتهای بومی خود، رشدیافته و در جهت اهداف، واجد مسئولیت و اختیارات مستقل باشد و از طرفی از حمایت دوسویه و چند سویه، سایر اعضای جبهه بهره ببرد.
درواقع، میتوان به جرأت تجربه ارتباطی ج.ا.ا با سیدحسن نصرالله(ره) را سازنده نوع جدیدی از الگوی روابط در فضای بینالملل دانست که اساس آن بر استقلال، احترام متقابل، تکیه بر توان داخلی، رشد مردمی، و اهداف ایمانی است. الگوی که میتوان برای آن استعاره، "روابط بین الملل مبتنی بر برداری" را برای آن به کار برد. در واقع سیدحسن نصرالله(ره) در تعامل با ج.ا.ا، سازنده این الگوی متفاوت در روابط بین الملل بوده است. به قول حافظ:
حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت
آری، به اتفاق، می توان جهان گرفت