تاریخ بخوانیم تا عبرت بگیریم، شنیدهایم ۱۹ دی ۱۳۵۶ بعد از توهین به امام در روزنامه اطلاعات مردم قم قیام کردند و کلید انقلاب زده شد و بعد از آن چله شهدای ۱۹ دی در تبریز قیام شد و بعد چهلم شهدای تبریز، در یزد و جهرم قیام شد و در چهلم سوم همه کشور قیام کردند و شهید دادند.
اما قضیه به همین راحتی پیش نرفت، بعد از حوادث ۱۹ دی قم به نشانه اعتراض بازار تهران، اصفهان، کاشان، نجفآباد، شیراز، جهرم، بابل، زنجان تعطیل شد، از همه محکمتر هم اصفهانیها بودند که ۶ روزبازار را تعطیل کردند. برخی در دانشگاهها تهران نیز اعتراضاتی کردند و میرفت که این اعتراضات همهگیر شود؛ اما دو اراده در میدان برای مبارزه وجود داشت و یک اراده جلو همهگیری اعتراضات را گرفت.
یک اراده امام خمینی (ره) بود که آمده بود برای سرنگونی طاغوت و تلاش داشت هرچه بیشتر مردم را به میدان بکشد و شور بیافریند، یک اراده نیز آمده بود برای ایجاد اصلاحاتی محدود مثلاینکه دیگر در رسانهها به مراجع جسارتی نشود! این اراده دوم آنقدرها شور و حضور مردم را نیاز نداشت، همان که آمده بودند زیاد هم بود. از شهرهای مختلف به مراجع وقت (آیتالله شریعتمداری، آیتالله گلپایگانی، آیتالله مرعشی) تماس میگرفتند که کسب تکلیف کنند، چه کنیم؟ بازار را تعطیل کنیم؟ اما این مراجع مردم را دعوت به صبر و آرامش میکردند و میگفتند تعطیلی فعلاً صورت نگیرد تا ببینند نتیجه مذاکرات آقایان با مسئولین دولت چه میشود. حتی آیتالله صدوقی و اعرافی و خاتمی از یزد به قم آمدند برای کسب تکلیف که چه کنیم؟ اما باز پاسخ همان بود.[۱]
بعد از حوادث ۱۹ دی برخی از علما مانند آیتالله سید احمد خوانساری در تهران، حتی حاضر به واکنش اعتراضی به حوادث ۱۹ دی نیز نشدند و نماز خود را ادامه دادند و یک حالت بیتفاوتی نسبت به حوادث قم نشان دادند، این رویکرد ایشان موجب شد آیات عظام: گلپایگانی، شریعتمداری، مرعشی نجفی، هاشم آملی، محمدصادق روحانی و مرتضی حائری در نامهای از ایشان بخواهند اقدامات لازمه را به نحوی انجام دهند که دیگر حکومت پهلوی دست به چنین کارهایی نزند و صدمات و توهینهای پیشآمده جبران گردد؛ [۲] اما این نامه در موضع ایشان تأثیری نداشت و این نحو عملکرد ایشان موجب شد ایشان از طرف مردم مورد سرزنش قرار گرفته و از افرادی که در نماز جماعت ایشان حاضر میشدند و مقلدان و مریدان ایشان به طور فاحشی کاسته شود. [۳]
آیتالله خوانساری در پاسخ به نامه آیتالله مرعشی در مورد حوادث ۱۹ دی قم در کنار محکومکردن توهین به امام، به نحوی اقدامات مردم معترض را نیز محکوم میکنند و مینویسند:
از جهت وقوع حادثه در حوزه، همگی مکدر و شدیداً متأثر، با مقامات مربوطه مذاکره شد؛ انشاءالله تعالی اینگونه حوادث در جوامع اسلامیه تکرار نمیشود و اگر حرکات برخلاف نظر حضرات آقایان مراجع انجام نمیگرفت، این نوع حوادث اتفاق نمیافتاد کمااینکه اوضاع مدرسه فیضیه سبب شد که مدرسه تخلیه شود. [۴]
سرانجام نیز در چهلم شهدای ۱۹ دی در قم خبر خاصی نیست و واکنشها حداکثر به نحو ممانعت از گرفتن اجتماع و صرفاً تعطیلی بازار است؛ اما به یکباره در خاموشی قم، با اراده الهی صدای انقلاب از تبریز بلند شد و موج انقلاب ادامه یافت.
در این صحنه دو اراده جدی وجود داشت یک اراده که خود را برای یک نبرد و ساقط کردن طاغوت آماده کرده بود و یک اراده که صرفاً میخواست یک اصلاحاتی به وجود بیاورد. ابزار اراده اول به میدان کشیدن مردم و تشدید اعتراضات بود و ابزار اراده دوم اعتراضات محدود و آرامکردن مردم و مذاکره با طاغوت.
اگر نبود اراده امام، سرنوشت اراده دوم همان سرنوشتی بود که یکزمان رضاشاه با دین و روحانیت کرد، همان سرنوشتی که آتاتورک با علمای اهلسنت کرد، همان سرنوشتی که صدام با حوزه نجف کرد.
اما حالا کدام اراده میداندار است؟! شما کدام اراده را به میدان آوردهاید؟!
ارجاعات:
[۱] به طور مثال ر.ب: گزارش ساواک شیرخانی، علی، حماسه ۱۹ دی قم ۱۳۵۶، ص ۹۳.
[۲] ر.ب: شیرخانی، علی، حماسه ۱۹ دی قم ۱۳۵۶، ص ۳۱۷.
[۳] اقتباس از گزارش ساواک به تاریخ ۲۱/۱/۱۳۵۷، سیر مبارزات امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ج ۶، ۲۹۷.
[۴] شیرخانی، علی، حماسه ۱۹ دی قم ۱۳۵۶، ص ۳۱۷.