آنچه میخوانید احساس درونیم در حین بازدید از نمایشگاه کتاب امسال و مشاهده خیل انبوه کتابهای ترجمهای در باب مفاهیمی چون ثروت، موفقیت، کسبوکار و بازاریابی است. کتابهایی که محوریت آن، ثروت و وسیله شدن همه چیز برای کسب ثروت است.
قدم میزنم و دردهایی از جامعه تداعی میشود که این کتب نه تنها چارهای برای آنها نیندیشیده است؛ بلکه به ایجاد آن دردها بیش از پیش کمک خواهد کرد. مثل:
- تبلیغات اغواگرانه برخی پاساژها، کانالها و پیجها و فروش محصولات به قیمت چند برابر.
- بلاگری که برای کسب لایک و فالو و در نتیجه ارائه تبلیغات بیشتر و کسب سود و شهرت، دست به پستترین کارها میزند.
- تحریک والدین و شاگردان توسط برخی معلمان و مدارس برای تدریس خصوصی و برنامههای فوقالعاده و کم کردن کیفیت و مایه کلاسهای اصلی مدارس.
- زیرمیزی هنگفت و اجباری برخی پزشکان برای انجام عمل در کنار هزینه متداول آن.
- ایجاد امراض متنوع توسط کارخانهها و تولیدیها از مثلا بزک روغن پالم با اسم کره گیاهی تا استفاده از مضرترین مواد اولیه، مواد نگه دارنده و پایدار کننده در بخش مهمی از محصولات جهت کسب سود بیشتر.
- عملیات رسانهای سرمایهداران جهت تصویب یا رد یک لایحه یا طرح و همراهی برخی مسئولین که وکیل مردمند علیه مردم.
- دانشآموزانی که دل به درس نمیدهند و از طریق استریم بازی میخواهند آینده خود را بسازند.
- جوان مستعد و توانمندی که نوسانگیری از بازار بورس و فارکس و کسب در آمد از دنیای کریپتو را جایگزین فعالیتهای مفید برای خود و جامعه قرار داده است.
- خیابانهایی که تعداد بنگاهها و املاکیهایش از تعداد مغازههای دیگر بیشتر است و نشانگر حجم زیاد دلال است که برخی از آنها در افزایش قیمت خودرو و مسکن نقش زیادی دارند و هزاران دوز و کلک بر سر مشتری میآورند تا بدون سختیها و هزینههای تولید، چندین برابر سود کنند.
- داستان به شیشه کردن خون مردم توسط برخی بانکها و بازرگانان و...
و نمونههای بسیار دیگر از خودخواهیها و حرص و طمع سیریناپذیر برخی افراد و شرکتها و سازمانها و مسئولین که به پایمال کردن منافع عمومی، تولید فقر و ایجاد اختلاف طبقاتی و از بین رفتن حقوق مادی و معنوی مردم منجر میشود.
به جهت ویرانگری حرص و طمع و پرستش الهه ثروت در جامعه، این صفت در منابع اسلامی و ادبیات فارسی و ریشههای هویتی جامعه ایرانی مذموم بوده است و با آنکه این صفت در طول تاریخ وجود داشته است اما به صورت کلی سلوک عملی طبیب و آموزگار مکتب و کاسبها و سنتهای بازار ایرانی، این چنین دچار ساختارها و روندهای مبتنی بر حرص نبوده است و کاش کتاب و ناشر کافی برای کار روی این ریشههای هویتی خود و عرضه آن در نمایشگاه داشتیم.
آنچه جای سئوال است ریشهها و علل حرص و طمع عارضی در وضعیت کنونی بخشی از جامعه ایرانی است. جامعهای که با پیدایش انقلاب اسلامی و در دوران دفاع مقدس جلوههای بینظیر از خودگذشتگی، احسان و مواسات و رعایت حقالناس را در تاریخ ثبت کرده است و تا کنون نیز جلوههای مواسات او در کرونا و موقعیتهای دیگر احسان و خیرخواهی در جهان کنونی کمنظیر است؛ چگونه حرکت در خلاف جهت آرمانشهر جامعه اسلامی و سیر دنیاطلبی در آن سرعت گرفته است؟ و این بیماری عارضی به سرعت در حال تکثیر و مقابله با هویت اصیل اوست؟
یک قطعه اخیر این پازل، نوع تغذیه فکری جامعه است. نمایشگاه کتاب که نشانگر جهتگیریها و اوضاع بازار کتاب و منابع اندیشهای کشور است، حاوی سیل انبوه کتابهای زرد با نگاه مادی گرایانه و لیبرال شده است که در پی بسط و توسعه مکر در کسبوکار و تامین شهوت مالی هستند و مبتنی بر قاعده اتحاد عالم و معلوم، تغذیه جامعه هر چه باشد، جامعه آن خواهد شد. (ای برادر تو همه اندیشهای)
اما قطعات اصلی و ریشهای این پدیده اگر کنار هم قرار نمیگرفت، اکنون این کتابها این حجم از ناشر و مترجم و مصرف کننده نداشت و این بلای خانمان سوز و نابودکننده جامعه، منفور در چشم ایشان بود.
گرایش به حرص در طول تاریخ عوامل زیادی داشته است؛ اما تئوریزه شدن آن، فرمولبندی و توصیه به آن و گفتمان شدن ادبیات دنیاپرستی، زاده پدیدهای بسیار بزرگتر و خطرناکتر یعنی حذف وحی و عقل از معادلات زندگی و گرایش به دنیا و نهایتا ایجاد نظام سرمایهداری در غرب بوده است. گرگ وال استریت و روباه سیلیکونولی صورت اخیر این انسان مادی است.
غربزدههای قاجار تا اصلاحات ساختارها و ادارات در زمان رضاخان با الگوهای غربی تا سیاستهای توسعه اقتصادی و فرهنگی در دولتهای سازندگی و اصلاحات، تا ترویج بیحساب و کتاب علوم انسانی در دانشگاهها، سود شرکتها و بازرگانان و سرمایهداران و افرادی همچون تقیزادهها در گذشته و امثال سریعالقلمها و غنینژادها در برهه کنونی و روزنامهها و مجموعههایی همچون دنیای اقتصاد و مسئولینی همچون عبدالعلیزادهها که بخلورزی را در سیاستهای دولت در واگذاری زمین به مردم و تئوری گرانسازی شهرها اتخاذ کردهاند، از مجموعه عللی است که برخی ساختارها و روندهای مبتنی بر حرص و دنیاطلبی را در کشور پایهگذاری کرده است و الا نه فرهنگ اصیل جامعه ایرانی و نه هیچ انسان با وجدان سالمی نمیتوانست این کتابها را بخرد یا بفروشد.
بله مطالعه این کتابها با نگاه انتقادی و اطلاع از نسبت آن با نگاه اسلامی گاهی قابل استفاده است. منتها آنچه از نیروهای انقلابی و به خصوص از حوزه علمیه انتظار میرود، نقد این کتب و تبلیغ و تبیین برای مردم است و اما حوزه سرآمد باید یک حرف نو در مقام تاسیس و به صورت فعال به عنوان ایده اسلام در حوزه کسب و کار ارائه دهد و آن را به صورت روشن و ملموس به جامعه انتقال دهد و برای جامعه روشن کند که چگونه حتی آبادی دنیا و برخورداریهای مادی در سایه تقوا و رعایت عدالت و صیانت از حقوق مردم قابل تامین است. این یک نمونه از پیام رهبر معظم انقلاب در منشور روحانیت است که حوزه باید نگاه کلان شارع به ابعاد فردی و اجتماعی زندگی بشر و پایههای اصولی آن و شکل مطلوب جامعهی بشری را برای جامعه ترسیم کند.
انسان غربی اینقدر گستاخ است که برای تکنیکهای فریب و اغوای مردم کتاب مینویسد؛ از برنیز در کتاب صنعت پروپاگاندا تا کتب رفتارسازی تبلیغات و قواعد روانشناختی فریب مردم و فناوریهای متقاعدساز. روانشناسی زرد روشهای اغوا و فریب را آموزش میدهد و روانشناسی سیاه متکفل تولید این انسانهای بیانصاف و بیرحم از طریق مباحث داروینی و فرویدی است. محصول نظریات فروید در روان شناسی، آدام اسمیت در اقتصاد و ماکیاولی در سیاست، توسعۀ انسان متوهم، متزور، سودجو و سلطهجو است. روش غربی در راستای توسعه مکر است؛ درحالیکه مسیر اسلامی توسعه نصح و خیرخواهی عمومی است.
❇️ امیرالمومنین (علیهالسلام) فرمودند: هيچ چيز مثل طمع آدمى را تباه نساخت.
❇️ و حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) فرمودند: از ما نیست کسی که مکر کند با مسلمین.