به گزارش روابط عمومی پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم علیهالسلام، نشست تخصصی نقش وهابیت و جریانهای تکفیری در عدم تقریب بین مذاهب و تحقق تمدن نوین اسلامی با مشارکت دانشگاه جامع امام حسین علیه السلام، گروه امت و تمدن پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم علیهالسلام، اداره کل ادیان و مذاهب سازمان تبلیغات اسلامی، پژوهشگاه علوم اسلامی امام صادق علیهالسلام، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، موسسه مطالعات و آموزش های تطبیقی احسن، موسسه دارالاعلام لمدرسة اهل البیت علیهمالسلام، مرکز علمی پژوهشی مصباح و مرکز فرهنگی تبلیغی ادیان و مذاهب اسلامی (مفتاح) برگزار شد.
حجتالاسلام والمسلمین سیدمهدی علیزاده استاد حوزه و دانشگاه در این نشست تخصصی که حجت الاسلام دکتر احمد کوثری مدیر گروه علمی امت و تمدن پژوهشکده باقرالعلوم علیهالسلام دبیر علمی آن را به عهده داشت، ابتدا به تبیین مفاهیم جریانهای تکفیری، وهابیت، تقریب و تمدن نوین اسلامی و در ادامه بررسی نقش جریانهای تکفیری در تقریب بین مسلمانان و تأثیر آن در ایجاد تمدن نوین اسلامی پرداخت.
چرایی تشکیل جریانهای تکفیری
وی جریانهای تکفیری را از دو رویکرد چیستیگرایی و چراییگری مورد تحلیل قرار داد و با بیان اینکه موضوع نشست ذیل رویکرد چرایی قرار میگیرد و نه چیستی، اظهار داشت: نقش یا تأثیر جریانهای تکفیری در عدم تقریب را باید در چرایی این جریانها مورد بررسی قرار داد؛ چرا این جریانها به وجود آمدهاند؟ چرا در عدم تقریب نقش دارند؟ و چگونه شکافهای مذهبی را بین مسلمانان تقویت میکنند و رشد میدهند؟
استاد حوزه و دانشگاه در ادامه و در پاسخ به سئوال چرایی تشکیل جریانهای تکفیری چند سئوال دیگر را مطرح کرد: چرا عقاید وهابیت از سوی مسلمانان پذیرفته نشده، اما توانسته به بقای خود ادامه دهد؟ چرا ابن تیمیه با آن عظمت فکری نتوانست حرکتی مانند وهابیت به وجود بیاورد؟ چرا وهابیت علیرغم نداشتن جایگاه علمی عبدالوهاب – رئیس فرقه وهابیت - توانست نزدیک سه قرن به بقای خود ادامه دهد؟
وی با بیان اینکه در جهان اسلام شاهد چهار موج در مقابله با اسلام از سوی دشمنان بودیم که جریانهای تکفیری را باید ذیل این چهار موج تحلیل کنیم، به معرفی ترفندها و راهکارهای اسلامستیزان برای مقابله با اسلام در طول پنجاه سال گذشته پرداخت و گفت: نخستین راهکاری که دشمنان در این زمینه پیش گرفتند مقابله با اسطورهها و چهرههای بزرگ جهان اسلام بود.
حجتالاسلام والسلمین علیزاده موسوی افزود: تفسیر دشمنان این بود که اگر عظمت شخصیتهای اسلامی در هم شکسته شود، برای عظمت اسلام چیزی نخواهد ماند؛ بنابراین نخستین حمله در دهه هشتاد به قرآن است که با اقدام سلمان رشدی و هزینه پانصد هزار پوندی انتشارات پنگوئن، کتاب «آیات شیطانی» به چاپ میرسد تا هیمنه و عظمت قرآن را بشکنند، اما نقشه آنان با فتوای تاریخی حضرت امام خمینی (ره) در هم پیچیده میشود و عظمت قرآن در بین مسلمانان بیش از پیش رشد میکند.
وی شکستن شخصیت پیامبر اسلام (ص) و از بین بردن مظاهر اسلامی مانند مساجد، گلدستهها و گنبدها را دو راهکار دیگر دشمنان برای شکستن هیمنه اسلام عنوان کرد و گفت: پس از این جریان، غربیها از خود پرسیدند چرا و چگونه پیامبری که بر اساس کتاب «آیات شیطانی» نعوذ بالله شهوتران و بدوی بوده است توانسته چنین تمدن بزرگی را ایجاد کند؛ بنابراین علاقهمند به شناخت بیشتر آن حضرت شدند.
این استاد حوزه و دانشگاه محور چهارم را که نسبتا موفق عمل کرده است، پروژه «اسلام علیه اسلام» معرفی کرد و گفت: متأسفانه اندیشمندان اسلام درک نکردند که این یک جنگ دروندینی و در ادامه روشهای گذشته برای مقابله با اسلام است؛ مانند فتنه سوریه، فتنه عراق، فتنه لیبی، فتنه سودان و امروز اختلافافکنی بین کشورهای اسلامی مانند عربستان و قطر و جمهوری اسلامی ایران و سایر کشورهای منطقه؛ آنها به دنبال این هستند که جنگ را به داخل جهان اسلام بکشند.
نقش جریانهای تکفیری در عدم تقریب میان مذهب
وی با اشاره به نقش شبکه ایران اینترنشنال در اغتشاشات اخیر، گفت: این هزینههایی که امروز میشود نوعی گرتهبرداری از پروژهای است که امروز در جهان اسلام دنبال میشود؛ یعنی ایران علیه ایران و ایجاد جنگ داخلی. ما در مقیاس وسیع اسلام علیه اسلام را دیدیم و امروز در مقیاس کوچکتر شاهد ایران علیه ایران هستیم که جنگ به داخل کوچهها و خیابانهای ایران بیاید.
حجتالاسلام والمسلمین علیزاده موسوی افزود: اگر در فتنه سوریه نزدیک دویست هزار تکفیری از هفتاد کشور دنیا به سوریه سرازیر شد و این کشور را عرصه جنگ داخلی کرد، شکی نیست که دشمنان به دنبال ایجاد چنین شرایطی در داخل ایران هم هستند؛ ما اگر بخواهیم نقش جریانهای تکفیری را در عدم تقریب جهان اسلام بررسی کنیم، چارهای نداریم که آن را به پیوست پروژه چهارم دشمنان اسلام علیه جهان اسلام ببینیم که رقم خورده و اساس کارش این است که ایجاد تفرقه کند.
وی با بیان اینکه نقش جریانهای تکفیری در عدم تقریب میان مذهب نیاز به تصدیق ندارد و پیشفرضهای آن کاملاً بدیهی است که تصور آن موجب تصدیق خواهد شد، یادآور شد: شواهد بر این قضیه بسیار است مانند ماجرای عراق که به دنبال ایجاد سه اقلیم شیعه، سنی و کرد بودند و در سوریه جنوب و شمال و در عربستان سعودی منطقه شرقی نجد و حجاز، همه در راستای خاورمیانه بزرگ است.
استاد حوزه علمیه قم با تأکید بر اینکه ماهیت جریانهای تکفیری کاملا سیاسی و اجتماعی است و دشمنان به دنبال ایجاد شکافهای مذهبی در جهان اسلام هستند، تأثیر گروههای تکفیری را فرادینی و فرامذهبی خواند و گفت: مهمترین تأثیری که این جریانها داشتند، تولید نوعی اسلام هراسی در میان غیرمسلمانان است و نخستین هدف کشورهای غربی از دمیدن در کوره و رشد جریانهای تکفیری نیز همین بود.
راهکار دشمن برای جلوگیری از رشد اسلام در غرب
وی با بیان اینکه راهکار دشمن برای جلوگیری از رشد اسلام در غرب که داشت از مسیحیت هم پیشی میگرفت، ایجاد ترس از اسلام بود که براساس آن حتی بین مسلمانان اروپا هم اختلاف افتاد، خاطرنشان کرد: غرب توانست به این دستاورد برسد و گروههای تکفیری مهمترین عامل برای رسیدن غرب به این هدف بودند و آمدند تمام امکانات جهان اسلام را در این حوزه هزینه کردند.
حجتالاسلام والمسلمین علیزاده موسوی در ادامه از «گرگهای تنها» به عنوان یکی از کلیدواژههای گروههای تکفیری برای دامن زدن به اسلامستیزی در غرب نام برد و افزود: تکفیریها به طرفداران خود گفته بودند که هرکسی در هر کجای غرب هست، بدون اجازه میتواند غربیها را به قتل برساند که این امر سبب ناامنی بسیار میشود و متأسفانه دولتهای غربی نیز بیشترین کمک را به این شرایط کردند.
وی با بیان اینکه شاید بیش از پنجاه سال زمان ببرد که دوباره عظمت اسلام برگردد و جایگاه آن ترمیم شود، اصلاح چهره اسلام در جهان غرب را از مهمترین محورهای تلاش مصلحان و اندیشمندان جهان اسلام خواند و گفت: مصلحان باید با تمام توان این نکته را برسانند که اسلام هیچگاه قائل به جنگ ابتدایی و جنگ تحریر نیست بلکه قائل به جنگ دفاعی است و تکفیریها امروز جزء بدنه مسلمانان نیستند.
این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه مهمترین نقش جریانهای تکفیری در عدم تقریب بین مذاهب اسلامی را ایجاد شکاف و گسلهای عمیق عقیدتی در جهان اسلام عنوان و مطرح کرد: هیچ چیزی مانند گسل اعتقادی نمیتواند یک جامعه را از هم بپاشاند و هیمنه یک جامعه منسجم را نابود کند؛ چراکه وقتی پای عقاید در میان میآید افراد جان خود را در طبق اخلاص میگذارند و خود را فدا میکنند.
حجتالاسلام والمسلمین علیزاده موسوی یادآور شد: کاری که وهابیت شروع کرده بود و رفته رفته در جهان اسلام فراموش میشد و به نوعی مسلمانان از سه قرن کشتار درون دینی سرخورده شده بودند و داشت در میان جهان اسلام همگرایی به وجود میآمد، موج چهارم اسلامستیزی غرب موفق شد که این حرکت را کُنْد کُنَد و شرایط را برای آن به گونهای سازد که شاهد جریانهای تند افراطی باشیم.
وظیفه مهم مصلحان و اندیشمندان جهان اسلام
وی با بیان اینکه بسیاری از عاملان عملیات انتحاری ذاتاً افراد بد و جوانهای خبیثی نبودند، بلکه امر بر آنها مشتبه و وضعیت به اینجا کشیده شد، به یکی از بیانات مقام معظم رهبری درباره این افراد که فرموده بودند «ما کسانی که این کارها را انجام میدهند مؤاخذه نمیکنیم بلکه کسانی را مؤاخذه میکنیم که پشت سر این جریانها هستند» اشاره کرد و گفت: کار اساسی و مهم مصلحان و اندیشمندان درمان زخمهایی است که به دنبال این شبهات در جهان اسلام به وجود آمده است.
از دیدگاه حجتالاسلام والمسلمین علیزاده موسوی محور دومی که به مسلمانان بسیار ضرر زد و سبب تفرقه در جهان اسلام و آسیبپذیر شدن کشورهای اسلامی در مقابل دشمنان شد، از میان رفتن بنیه اقتصادی این کشورها بود، کشوری که زیرساختهایش از بین رفته و چیزی برای او نمانده است، مانند بدنی میماند که به شدت ضعیف شده و به راحتی با هر ویروسی آسیب میبیند.
وی با بیان اینکه بیشترین منابع جهان در کشورهای اسلامی است اما ضعیفترین کشورها از نظر قدرت، کشورهای اسلامی هستند، نقدی به شرایط امروز ضد و با طرح این سئوال که چرا دشمن این همه درباره ایران عِده و عُده را پشت سر هم فراهم کرده است، گفت: جمهوری اسلامی ایران تنها کشور اسلامی بعد از کشور پاکستان است که قدرت نظامی و اقتصادی قوی در دنیا دارد.
این استاد حوزه و دانشگاه خاطرنشان کرد: دشمنان در راستای پروژه جریانهای تکفیری به دنبال این هستند که عظمت ایران در هم شکسته و قدرت آن تضعیف شود؛ چون تنها کشوری که میتواند هیمنه اسلام و جایگاه آن را حفظ کند جمهوری اسلامی ایران است و بر همگان لازم است که این نکته را درک کرده و از اختلافافکنی جلوگیری کنند تا شرایطی مانند سوریه، عراق، سودان و لیبی پیش نیاید.
وی با بیان اینکه اگر تمام کشورهای مسلمانان تکه تکه، عظمت اقتصادی و هیمنه دفاعی آنها شکسته و نابود شود دیگر چیزی برایشان باقی نخواهد ماند، سومین ویژگی عملکرد موفق جریانهای تکفیری در ایجاد تفرقه بین مذاهب را عرصه سیاسی خواند و افزود: اگر جهان اسلام با بیش از یک میلیارد مسلمان وحدت سیاسی داشت میتوانست در مجامع بینالمللی مانند سازمان ملل، یونسکو، بانک جهانی و دیگر مراکز بینالمللی، حرف واحدی داشته باشد که متأسفانه این اتفاق نیفتاد.
حجتالاسلام والمسملین علیزاده موسوی یادآور شد: دشمنان میدانند که اگر عربستان سعودی از دیدگاههای افراطگرایانه خود دست بردارد و به جمهوری اسلامی ایران نزدیک شود و کشوری مانند پاکستان با بیش از دویست میلیون مسلمان نیز به ایران نزدیک شود، این سه کشور از منظر سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی میتوانند قطبی را درست کنند که هیچکس توان مقابله با آنها را نداشته باشد؛ از اینرو تمام تلاش خود را برای نابود کردن قدرت کشورهای اسلامی به کار بستهاند.
نقش مهم فرهنگ در تحقق تمدن نوین اسلامی
وی از گسل فرهنگی به عنوان گسل مهم بعدی که به نوعی به بحث تمدن نوین اسلامی وصل میشود نام برد و اظهار داشت: آنچه مسلمانها را علیرغم تمام اختلافات به هم وصل کرده بود، مسئله فرهنگ است. فرهنگ اسلامی که از سیره پیامبر اکرم (ص) و سیره اهل بیت (ع) و آموزههای اسلامی استخراج میشد، تمام جهان اسلام را به هم متصل کرده بود اما امروز جریانهای تکفیری دارند قرائتی را از سیره اسلامی به عنوان سیره سلف ارائه میکنند که این قرائت جز واپسگرایی برای جهان اسلام ندارد.
این استاد حوزه و دانشگاه تصریح کرد: علیرغم تفاوتهای قومی، نژادی و جغرافیایی و علیرغم تفاوت مذهبی بین مسلمانهای شیعه، سنی، صوفی، دیوبندی، بریلوی، نقشبندی و قادری چیزی که میتواند مسلمانها را به هم نزدیک کند فرهنگ متعالی اسلامی است؛ باید آموزههای مشترکی مانند نماز جماعت، حج، توجه به دیگران، اهل قبله و کسانی که لا اله الا الله و شهادت به پیامبری پیامبر گرامی اسلام (ص) میدهند و ذیل یک پرچم قرار دارند را از دل اسلام در بیاوریم و آنها را تقویت کنیم.
حجتالاسلام والمسملین علیزاده موسوی در پایان گفت: علیرغم همه هزینهها شاهد یک بلوغ فکری در جهان اسلام هستیم و آن بالا آمدن یک فکر ایدهآل و نو است. جهان اسلام امروز به این نتیجه رسیده که تکفیر راه علاج نیست و از دل تکفیر هیچ نوع تمدن، رشد و تعالی بیرون نخواهد آمد؛ راهکار این است که مسلمانان دوباره به سمت تقریب برگردند و داشتههای مشترک خود را در کنار هم قرار دهند.