نشست هماندیشی اساتید درباره مقاله «روح توحید؛ نفی عبودیت غیرخدا» برگزار و در آن تأکید شد: کسی که میخواهد نظام اقتصادی اسلام را بنیان بگذارد، باید از ابتدا تکلیف خود را با روشهای فقه اصغر روشن کرده باشد.
به گزارش به گزارش مدیریت ارتباطات و روابط عمومی پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی، حجت الاسلام والمسلمین احمدعلی یوسفی رئیس مرکز راهبری اقتصاد مقاومتی حوزه علمیه قم واز استادان حوزه علمیه، امروز، ۱۷ آبانماه در نشست هماندیشی اساتید درباره مقاله «روح توحید نفی عبودیت غیرخدا» در پژوهشکده باقرالعلوم(ع)، گفت: مراد از فقه اکبر و آن چیزی که میتواند متکفل نظامسازی در اسلام باشد، چگونه فقهی است؟ آیا صرف اینکه روی فقه اصغر تمرکز کنیم و از آن در رفع چالشها بهره بگیریم و بعد جایی که کاستی دارد، به فقه اکبر مراجعه کنیم یا صرفاً الهیات اقتصادی را در فقه اکبر بنا بنهیم و بعد با ابزار فقه اصغر، دنبال نظامسازی باشیم؟ اینها ابهاماتی ایجاد میکند
وی افزود: یکی از مختصات چنین اندیشههایی باید آن منظومهمحوری و منظومهنگری نسبت به اسلام باشد. کسی که میخواهد از ابتدا نظام اقتصادی اسلام را بنیان بگذارد و شکل دهد، باید از ابتدا تکلیف خود را با روشهای فقه اصغر روشن کرده باشد. آیا میخواهد با همین ابزارها نظام اقتصادی درست کند؟ آیا امروز که لیبرالیسم در غرب یک تفکر اقتصادی دارد، قبل آن یک پایههای حقوقی داشته در چارچوب آن پایههای حقوقی نظام لیبرالی خود را شکل دادهاند؟ مقید به یک تقیدات حقوقی بودند یا خیر از صفر کاملاً به صورت ناب یک نوع جهانبینی و به صورت خالص یک نوع هستیشناسی را تأسیس کردند و بعد متفرع بر آن جهانبینی و هستیشناسی، نظامات را شکل دادند؟
قاسمی بیان کرد: نمیخواهم بگویم که ما باید الآن خود را از قیودات فقه اصغر خارج کنیم یا هیچ توجهی به احکام فعلی اقتصادی اسلام نداشته باشیم؛ اما اقتضاء مقابله به مثل، تدوین یا تأسیس یک نظام اقتصادی خالص و ناب اسلامی این است که از ابتدا کاملاً به همان صورت مبتنی بر فلسفه و تفکر محض شروع کنیم. البته نگران نباشیم که بعدها ممکن است فقه اصغر ما تغییر و تبدل یا تحول پیدا کند. پیوند بین فقه اکبر و فقه اصغر بحثی کاملاً فنی و پیچیده است که باید از ابتدا حل شود. ما در مسئله فقه اکبر و فقه اصغر چه کار داریم میکنیم؟ آیا فقه اکبر الزاماً کلام است؟ آیا فقه اکبر مبانی الهیاتی است؟ آیا میتوانیم عطف به فقه اکبر بگوییم الهیات؟ خود این هم محل تردید است.
رابطه فقه اکبر و اصغر
وی افزود: آیتالله هاشمی شاهرودی درباره فقه اکبر بیانات دقیقی دارند. ایشان مجموعه دیدگاههای دین برای اداره زندگی را فقه اکبر میگفت. این مجموعه بودن بسیار مهم است. یعنی فقه اصغر در فقه اکبر است، نه اینکه آن الهیات و کلام و مبانی باشد و فقه اصغر جدا باشد. جذابتر از ایشان، تعبیر حضرت آیت الله جوادی است که فقه اصغر را در یک رابطه طولی با فقه اکبر میبیند؛ به این معنا که آن فقه اکبر اجتداد یافته اجزاء فقه اصغر است. بعد مثال میزند و میگوید این جنونی که در فقه اصغر بحث میکنیم، جنونی که سبب مهجور شدن و این میشود که نتواند در امواج تصرف کند، جنون فقه اصغر است. یک پله بالاتر، فقه اوسط داریم که اسم آن را اخلاق میگذارد و آنجا یک جنون دیگری مطرح است. آن کسی که نتواند بر هوای نفس خود غلبه کند، دچار یک نوع جنون اخلاقی شده است. و میگوید در مرحله بالاتر یک جنون فقه اکبری مطرح است.
وی افزود: اقل و اکثر دیدن، یک چیز است و این الزام به معنای رابطه طولی اشتدادی نیست. یک زمان اقل و اکثر میبینیم و میگوییم جزء است؛ جزء نسبت به کل. یک وقت میگوییم چیزی نازله و رقیقه است و حقیقت آن بالا است. حقیقت و رقیقت و تبیین رابطه حقیقت و رقیقت است. تعبیر آیتالله جوادی قابل توجه است. میگوید مستحضرید این جنونی که در فقه مطرح است، در فقه اصغر یک جنون مطرح است، در فقه اکبر جنون اکبر مطرح است. مصداق آن در فقه اصغر همین کسی است که عقل او درست کار نمیکند، همین روابط خانوادگی و اجتماعی و مانند آن، اما وقتی که در بعضی از مسائل به فقه اکبر مراجعه کنید، قرآن یک عده را عاقل نمیداند. کسی که دارد با ربا زندگی میکند، قرآن او را مخبت میداند؛ مخبت همین دیوانه است. مثال اقتصادی است که «الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ». رباخوار و مسئولان بانک ربوی را مخبت میداند. عاقل نمیداند این برای فقه اکبر است و در قیامت روشن میشود چه کسی عاقل است و چه کسی عاقل نیست. چون دیوانهوار سر از قبر برمیدارند، «لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ». حالا اگر خدای نکرده کار کسی کلیه خریدن و کلیه فروشی باشد، او را که نمیشود گفت عاقله است. او دارد خون میخرد و خون میفروشد و با خون مردم دارد ارتزاق میکند.
تحلیلی از فقه اکبر
استاد حوزه علمیه اظهار کرد: میخواهم بگویم این نگاه بسیار قابل توجه است که اگر به این صورت، ما فقه اکبر را تحلیل کنیم، دیگر نباید از این ترسی داشته باشیم که وقتی تشریح کردیم و به مراتب پایین رسیدیم، میزانهای فقه اصغر خراب بشود یا تبدل پیدا کند و مجبور باشیم از بعضی روایات دست بکشیم.
وی افزود: تشدیدی به این معنا است که تعابیر در حیطه وجود تفاوت میکند. یک زمان فقه را برای استنطاق حجت در روایات به کار میگیرید. یعنی میخواهید بگویید تکلیف و حجت شرعی من در این قضیه چیست؟ یک زمان فقه را به این معنا به کار میگیرید که میخواهید قواعد هستی را از او در بیابید، نه صرفاً حجت. به طور مثال یک زمان میگویید مجنون کیست که محجور است و ما حق تصرف اموال را از او میگیریم. فقه اصغر میگوید این است. اما یک زمان که طبق قواعد عالم، اگر قرار باشد دانش شما نسبت به همه ابعاد هستی گسترده شود، در آن فضا باید به چه کسی بگویید محجور، به چه کسی دیوانه و چه کسی مجنون؟ این فضا را فقه اکبر ترسیم میکند. اعتقاد داریم خروجیهای فقه اصغر و فقه جواهری به رقیقه اتفاقاتی که قواعد کلی عالم هستی رقم میزند، بسیار نزدیک است.
قاسمی اظهار کرد: مرحوم شیخ محمدتقی عاملی خدمت ولی عصر(ع) رسید. اولین سؤالی که پرسید، این بود که ما در حال حاضر با این فقه سر و کار داریم و باید چه کار کنیم؟ آیا به درد میخورد؟ آقا فرموده بودند که چارهای جز این نیست. یعنی در همین حد کارایی دارد. اما ما باید مبادی فقه و مبادی اندیشه فقهی را توسعه دهیم.
برخی تئوریهای اسلامی را به سخره میگیرند
همچنین حجتالاسلام محمدرضا فلاح شیروانی، در سخنانی در نقد مطالب ارائهدهنده اظهار کرد: نکتهای که در کار ایشان خیلی پسندیدم، این بود که ایشان بدون تردید و با استحکام دنبال این است که یک مکتب اقتصادی با تکیه بر مبانی اسلامی ارائه کنند. یعنی مکتب اقتصاد اسلام را ارائه کنند و تا مرحله نظام اقتصادی بکشانند. تردید ندارم که در این مسئله هم سختگیر هستند و این اصرارها، آثار بسیار خوبی داشته است و فکر میکنم آهسته آهسته این گونه افراد فضا را به دست میگیرند.
وی افزود: فشارهای بسیار زیادی وجود دارد که افراد اینگونه به شکلهای مختلف به خصوص اگر از اتاق مطالعه خود بیرون بیایند و به میدان نزدیک شوند، مسخره شوند. این نکته مثبتی است در کار تعدادی از فرزندان حوزه که در حوزه اقتصاد وارد شدهاند. نکته جالب برای من این بود که ایشان بعد از مطالعه همه بحثهایی که حضرت آقا در حوزه اقتصاد داشتند، خیلی معتقد شده بود به اینکه حضرت آقا مکرر میگوید من کارشناس اقتصادی نیستم، اما اینجا یک چهارچوب ارائه کرده و در چهارچوب ایشان میشود زندگی کرد و فهمید.
وی افزود: ایشان پایاننامههایی را در این حوزه تعریف میکند و اندیشه حضرت آقا را به دانشجویان اقتصاد و طلبههای اقتصادخوانده عرضه میکند و بعد یک سوژه را به آنها میدهد و میگوید وقتی اینها میآیند و بحثها را با من مطرح میکنند، میبینم در عین این انسی که چندین سال است با بحث آقا دارم، باز هم نکتههای جالبی کشف میکنند که برایم بسیار جالب است. حداقل یک معنای راهبردی از این میشود برداشت کرد که ایشان توانسته با رهبر انقلاب و با ولی فقیه نوعی همگنی، همگرایی و همراهی پیدا کند.
شیروانی تصریح کرد: خیلیها این توفیق را الآن ندارند و به بهانههای مختلفی از آقا عبور میکنند. این بحثی جدی است که خیلیها از موقف همفکری حضرت آقا و هم از طرح راهبردی حضرت آقا عبور میکنند. بعضی منطق آقا را دارند، اما از طرح راهبردی حضرت آقا بیرون میزنند که الآن مانند آن بسیار زیاد شده است. زمانی که بحثهای ایشان را میدیدم، احساس خوبی داشتم.
وی اضافه کرد: اعتقاد به فقه اکبر یکی دیگر از ویژگیهای ایشان بود که سعی کرده در آثار خود یک مقداری این را نشان دهد که با چشمهای بسته سخن نمیگوید. البته ایشان از جناب آقای مصباح به بزرگی یاد میکند و میگوید همین قدر که ما یک مقدار چشممان به فضای کلام باز شده است، ایشان برای ما زحمت کشیدهاند، وگرنه برای بسیاری از طلبههای فاضل کلام اینقدر بزرگ نیست و نمیتوانند خیلی محکم این حرفها را بزنند. ایشان میگفت این مصرعی که الآن در ذهن من هست، به خاطر زحمتهایی است که آیتالله مصباح کشیدند و این در ذهن ما برجسته شد و ما بعدها نسبتها را یک مقدار مشاهده کردیم.
وی ادامه داد: ذهن ایشان از اقتصاد تعاونی عبور کرده است. ایشان معتقد است ما سه ورود داریم؛ یک ورود منفعلانه تیپهایی که اسم نمیآوریم. یک ورود شهید صدری داریم و یک ورود قاهر آقای شاهآبادی را داریم. حرف ایشان این است که اقتصاد این رویکرد را که یک مقدار توصیف میکند، انقلاب را این رویکرد نجات میدهد. حتی ایشان به رویکرد شهید صدر انتقاد دارد و معتقد است که رویکرد بسیار کندی است و به سختی به سمت اصالتها حرکت میکند، هرچند اصیل است؛ بر خلاف آن رویکردی که میآیند مبنا را اقتصادهای به تعبیر خودشان تجربی قرار میدهند و سعی میکنند که آن را ویرایش کنند.
وی افزود: در این رویکرد، به جای ویرایش کردن، بیشتر آن را آرایش میکنند. اما این طرف رویکرد شهید صدر است که ایشان فرمودند به نظر من رویکرد قاهر آقای شاهآبادی است که نجات میدهد. اما جالب است که آشنایی ایشان با آقای شاهآبادی به خاطر پایاننامه یک دانشجوی اقتصاد است. پایاننامه یک دانشجوی اقتصاد دیدگاه آقای شاهآبادی است و بعد ایشان را به عنوان استاد راهنما معرفی میکند و ایشان هم قبول میکند و بعد که کار میکنند، ایشان آقای شاهآبادی را کشف میکند. خدمت حضرت آقا هم یک جمعی رسیده بودند و دیدگاههای آقای شاهآبادی را گفته بودند. حضرت آقا گفته بودند که کدام آقای شاهآبادی را میگویید؟ گفتند همان که استاد حضرت امام بوده است. ایشان تعجب کرده و گفته بودند که مگر ایشان در این زمینهها هم صحبت دارند؟ گفته بودند اینها را سریع به من برسانید. بعد یک لبخندی زده و گفته بودند که بله استاد امام است دیگر. این شخصیت شناخته شده نیست. نهایتاً قضاوت ایشان این است که الگوی ورود آقای شاهآبادی، جهان اسلام را نجات میدهد، و اگر این ورود را نداشته باشیم، زیر چنگ تفکر طاغوتی میافتیم.
شیروانی بیان کرد: یک نکته دیگر اینکه ایشان افزون بر اینکه یک تئوریپرداز اقتصادی باشد، ذهن راهبردی هم دارد و کمی جلوتر میرود تا طرحهای راهبردی هم ارائه کند. و البته امثال آقای میرمعزی هم اینگونه هستند و تعدادی هم تیپهای دانشمندی هستند و نمیتوانند یک طرح راهبردی ارائه کنند. منتها ایشان طرح راهبردی ملی دارد. ایشان طرح راهبردی ملی دارد و این طرحها را با تکیه به سرمایه سماجت، جلو میبرد تا جا بیاندازد. بسیاری از افراد طلبه به ایشان کمک نمیکنند که یک طرح راهبردی جامعتر و کاملتری پیدا شود.