به گزارش روابط عمومی پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم (ع)، نشست سلفیه و چالش سازمان تروریستی تکفیری داعش مروری بر پژوهشها از سوی گروه امت و تمدن پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم علیهالسلام با مشارکت پژوهشکده مطالعات سیاسی، روابط بینالملل و حقوق پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، اداره کل ادیان و مذاهب سازمان تبلیغات اسلامی و مرکز فرهنگی تبلیغی ادیان و مذاهب اسلامی (مفتاح) به صورت حضوری و مجازی برگزار شد.
در این نشست علمی که حجت الاسلام دکتر احمد کوثری مدیر گروه علمی امت و تمدن پژوهشکده باقرالعلوم علیهالسلام دبیر علمی آن را برعهده داشت، دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بحث خود را با عنوان «سلفیه و چالش سازمان تروریستی تکفیری داعش» ارائه کرد.
وی سخن خود را در دو بخش ارائه داد؛ اول سلفیه به معنایی که در متون وهابیت بیان شده است و دوم سه مورد از چالشهایی که با ظهور سازمان تروریستی تکفیری داعش گریبانگیر سلفیه در معنای مورد نظر وهابیان شد. وی در ابتدا گفت: سلفیه در لغت منصوب به سلف در برابر خلف به معنای پیشین و قبلی، به معنای جدّ و آباء هم آمده و در قرآن کریم نیز به همین معنای لغوی به کار رفته است.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با بیان اینکه سلفیه در معنای خاص درصدد رسیدن به یک دین خالص براساس فهم صحابه، تابعان و تابعان آنها است، افزود: سلفیه برپایه یک حدیث استوار شده که مشهور به حدیث خیرالناس یا خیرالقرون است و براساس آن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند «خَیرُ النَّاسِ قَرْنِی ثُمَّ الَّذِینَ یلُونَهُمْ ثُمَّ الَّذِینَ یلُونَهُمْ» که قرن در اینجا به معنای یک نسل است که در یک دوره با هم زندگی کردند و این قرن لزوماً به معنای زمان (صد سال = یک قرن) نیست.
وی در ادامه سلفیه به مثابه امری شرعی، دخیل فرض کردن سلفیه جهادی نسبت به سلفیه و انکار سلفیه به مثابه سازمان و حزبی سیاسی – نظامی را از چالشهای سلفیه با ظهور داعش برشمرد و اظهار داشت: اصطلاح سلفیه برای وهابیت اصطلاحی شرعی نیست؛ ما برای صحابه از قرآن و سنت مدرک داریم، برای اصطلاحات مهاجر، انصار و اهل بیت علیهالسلام نیز مدرک داریم اما برای سلفیه هیچ مدرکی وجود ندارد.
صداقت ثمرحسینی افزود: افرادی که در این سه نسل بودند خود را با این عنوان (سلف) نمیشناختند و بعدها دیگران به آنان سلف اطلاق کردند؛ بنابراین طرح اصطلاح سلفیه به عنوان یک مکتب انتخابی هوشمندانه و نوعی رد گم کردن بود؛ به طور مثال ربا یک واژهای است که دلالت آن کاملا مشخص است اما این دلالت مشخص را میتوان تغییر داد.
وی با اشاره به اجلاس اهل سنت و جماعت در جمهوری چچن که در سال 2016 برگزار شد، این اجلاس را یکی از مهمترین اتفاقات سالهای اخیر عنوان کرد که در آن سلفیه را از دایره اهل سنت و جماعت خارج دانست و مناقشات بسیاری را در محافل وهابی ایجاد کرد.
قرآن و سنت میزان سلف
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی افزود: قرآن و سنت میزان سلف هستند نه سنتهای آباء و اجداد که باید خود در ترازوی قرآن و سنت سنجیده شوند؛ بنابراین ما چیزی به نام تأیید مطلق سلف نداریم و در قرآن کریم نیز موارد متعددی وجود دارد که پیروی از آباء و اجداد را پیروی کورکورانه دانسته و آن را مذمت کرده است.
وی گفت: مرحوم آیت الله حاج میرزا خلیل کمرهای در کتاب «سروش مقدس» متعرض اصطلاح سلف و سلفیه شده و بیان کرده است که ما برای کلمه سلف مدرکی و حجیتی نداریم؛ آنچنان که الفاظ مهاجر و انصار، صحابی و تابعین در کتاب و سنت وارد شده است اما کلمه سلف در سنت یا حدیث ندیدهایم و این اسمگذاری در اسلام بدعت است.
صداقت ثمرحسینی با بیان اینکه براساس برخی از پژوهشهای مهم، سلفیه خطرناکترین بدعت در اسلام است، اظهار داشت: ردّ عنوان سلفیه و بدعت دانستن آن یکی از قدیمیترین سرفصلهای مطالعاتی درباره وهابیت است.
وی گفت: بیشتر کتابهایی که در دوره دولت عثمانی در ردّ وهابیت نوشته شده است، از وهابیت با عنوان خوارج یاد کردهاند و رایجترین تسمیه بر وهابیان اصطلاح خوارج بوده است؛ اما وهابیان از دوره ملک عبدالعزیز آل سعود برای اینکه در این نامگذاری گذشته خود را پنهان کنند، تلاش کردند تا با نامگذاری به سلفیه خود را به نوعی از گذشته خود خارج کنند.
بررسی تعداد کاربردهای واژگانی سلفیه در مجله «النباء»
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با طرح این سئوال که داعش چه ارتباطی با بحث سلفیه دارد؟ به ارائه تعدادی از کاربردهای واژگانی سلفیه در مجله «النباء» ارگان رسمی سازمان تروریستی تکفیری داعش و اعداد و ارقام آن پرداخت و گفت: آنچه در این مجله بیان شده وهابیت نجدی است که به اسم سلفیه در آنجا آورده شده است.
صداقت ثمرحسینی درباره دومین مسئلهای که درباره اصطلاح سلفیه وجود دارد و چالشی که پیشروی آن شکل گرفت، گفت: عربستان سعودی تمام تلاش خود را به کار بست تا سلفیه خود را با عنوان منادی سلفیه علمی مطرح کند تا از گذشته تکفیری و جنگهای خونینی را که تا پیش از استقرار دولت ملک عبدالعزیز در حجاز مرتکب شده بود، فاصله بگیرد؛ به این سبب اینها سلفیه جهادی را به عنوان چیزی که بر سلفیه دخیل است فرض کردند؛ گویی سلفیه جهادی بعدها شکل گرفته است.
وی با بیان اینکه وهابیها و آل سعود به خوبی بازی با واژگان را میدانستند و حتی اسم کشور خود را به نام عربستان سعودی نامگذاری کردند، یادآور شد: مرحوم حضرت امام خمینی در هیچجایی به غیر از وصیتنامه خود که آنهم اشاره به آل سعود دارد، هیچگاه به نام کشور عربستان سعودی اشاره نمیکنند و هر وقت میخواهند به عربستان اشاره کنند از واژه حجاز استفاده میکنند.
این استاد حوزه و دانشگاه افزود: در دوره اول دولت سعودی تفکیک سلفیه علمی از سلفیه جهادی بیمعنا بود یعنی اگر فردی از «محمدبن عبدالوهاب» سئوال میکرد که آیا شما سلفیه علمی هستید یا سلفیه جهادی؟ این سئوال را بیربط میدانست چون هم خود او و هم فرزندان، نوادگان و شاگردانش در جنگهای تکفیری شرکت میکردند و وهابیت براساس عقیدهای که داشتند، هیچگاه خود را جدای از قتال نمیدیده است.
ادعای اشتباه انشعاب سلفیه جهادی از سلفیه تکفیری
وی با بیان اینکه پس از ادعای سلفیه به مثابه اصطلاح شرعی، ادعای انشعاب سلفیه جهادی از سلفیه تکفیری هم اشتباه در اشتباه است، گفت: در قالب متونی که درباره حرکتهای موسوم به سلفیه جهادی مطالعه میکنیم، ریشه اینها را به دهه 1660 میلادی و زمانی که برخی جماعتهای تکفیری در مصر ظاهر شدند و حتی وزیر اوقاف مصر را ربودند و به قتل رساندند برمیگردانند.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی اظهار داشت: وقتی درباره حرکتهای جهادی صحبت میشود میگویند ریشه آن در مصر است در حالی که ریشه این حرکتهای جهادی در مصر نیست بلکه در جنگهایی است که به نام جهاد و با پیدایش وهابیت شکل گرفت و در حقیقت وهابیت مهد این تفکر است.
وی افزود: هرچند حرکتهای تکفیری به سال 1960 میلادی در مصر ظاهر شده است اما از سال 1922 مطبوعات موسوم به مطبوعات سلفیه که درصدد جا انداختن واژه سلفیه هم بودند، در مصر ظاهر شدند و در نامهها و برخی اسناد هم اسامی جمعی از افراد حقوقبگیر ملک عبدالعزیز که در مصر و جاهای دیگر فعالیتهای انتشاراتی و مطبوعاتی داشتند از جمله نام رشید رضا و محبالدین الخطیب منتشر شد که ملک عبدالعزیز به آنها حقوق میداده است یا نامههایی که نیازهای مالی مطبعهشان را حل میکند، وجود دارد.
صداقت ثمرحسینی با بیان اینکه آن چه در دهه 1960 میلادی اتفاق افتاده است ریشه در فعالیت وهابیان در قالب نشریات و انتشار کتاب دارد و از مؤسسات بسیاری هم حمایت میکنند، متذکر شد: در دوران پس از یازده سپتامبر که القاعده مورد حمله قرار گرفت، سعودی تلاش میکند ردّ پای وهابیت را از القاعده پاک کند؛ مجموعه مقالاتی با همین مضمون چاپ میشود.
وی ادامه داد: در دوران پس از داعش نیز مقالات و کتابهایی را در ردّ بر داعش وجود دارد که تلاش میکند آنها را از سلفیت دور کند؛ همچنین تأکید میکند که اینها گرایشهایی هستند که در مصر تحت تأثیر سیدقطب ظاهر شدند، در حالی که اگر منابع وهابیت را مورد مطالعه قرار دهیم در هیچ جا و حتی یک مورد را نمیبینیم که واژه سید قطب به کار رفته باشد و یا گفته باشند که ریشه ما در فلان مبحث مطرح شده در کتاب سید قطب است؛ اگرچه تکفیر اخوان به وفور در این منابع موجود است.
تلاش وهابیت برای سازمان نشان ندادن خود
این استاد دانشگاه با اشاره به یکی دیگر از چالشهایی که با ظهور داعش برای سلفیه شکل گرفته است، گفت: وهابیت همواره تلاش کرده خود را یک سازمان نشان ندهد و عمدتا تلاشش این است که بگوید بهنام سلفیه یک منهج هستند، در حالی که پیدایش سلفیه با یک پیمان سیاسی که یک سوی آن شمشیر و سوی دیگرش عقیده است، رقم خورده و این دو میخواهند یک حرکت و قتالی را در قالب یک سازمانی دنبال کردهاند.
وی با بیان اینکه اگر بخواهیم سلفیه را به نامهای جنبشی یا عنوانهای دیگر در نظر بگیریم، غیر از مصر هیچ سابقه دیگری برای آن پیدا نمیکنیم، تصریح کرد: این تعابیر که سلفیه منهج است یا حرکت و جنبش و این بحث که جماعت باید در قالب، مضمون و محتوا سلفیه باشد یا قالب جدید با مضمون سلفی از موضوعاتی است که در ذیل این ادبیات و گفتمان مطرح میشود، اما آنچه در عمل پیروان وهابیت انجام دادند احیای حافظ تاریخی فرقه و از بین بردن حافظه جوامع اسلامی در کلیت آن است.
صداقت ثمرحسینی با اشاره به همایش چالشهای سلفیه که اوایل بحران سوریه در استانبول ترکیه تشکیل شد، گفت: ناصر العمر در این همایش بیان میکند که ما دسته دسته شدهایم و جریانهای سلفی به شدت علاقه دارند که در ردهبندیهای سازمانی و حزبی قرار گیرند و نمیتوانند با گروههای دیگر ارتباط غیرحزبی داشته باشند.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی افزود: نشانههای فعالیتهای حزبی را میتوان از انتقاد برخی علمای الازهر به ایجاد «الهیئه الشرعیه للحقوق والإصلاح » (هیئت شرعیت حقوق و اصلاحات) در مصر مورد رصد قرار داد چراکه «محمد حسان» و «احمد السالوس» میخواستند مرجعیت الازهر را به این هیئت منتقل کنند و شیخ الازهر هم صراحتا اعلام کرد که تنها مرجع الازهر ما هستیم.
وی خاطرنشان کرد: ظهور داعش نشان داد که در عمل آنچه حقیقت جریان وهابی را شکل میدهد، سلفیه به معنایی که بیان میشود نیست؛ بیانیه رسمی کمیته نمایندگان ابوبکر البغدادی در 21 شعبان 1438 که در مجله «النبأ» منتشر شد، صراحتا هدف از برپایی خلافت را تأسیس دولتی به تأسی از محمدبن عبدالوهاب و با تأسی خلافت خودخوانده از دولت اول سعودی اعلام کرده است.
مراد از سلفیه وهابیت است
صداقت ثمرحسینی با بیان اینکه مراد از سلفیه وهابیت است و به صراحت این را در بیانیه اعلام کرده بودند، افزود: ابوبکر البغدادی در همان بیانیه اعلام میکند که پیروان خود را شبیهترین افراد به محمد بن عبدالوهاب و شاگردانش میداند. در هفتهنامه النبأ نیز 365 شماره بالغ بر 394 مورد در قالبهای مختلف اشاره مستقیم به سلفیه شده و پیروی از سلفیه را یک اصل مهم اعتقادی برشمرده است.
وی اظهار داشت: در هفتهنامه النبأ درباره داعش، 193 مورد اشاره مستقیم به ابن قیم الجوزی شاگرد ابن تیمیه شده است و پنج مورد به «بربهاری» با لقب «الامام البربهاری» اشاره دارد؛ در 630 مورد تروریستهای داعشی خود را با عنوان موحدان یعنی پیروان سلف صالح نامگذاری کردهاند و 15 مورد به «الدعوة النجدیة» اشاره میکند.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: در این هفتهنامه به تیراژ 100 هزار نسخهای کتاب «الانتصار لحزب الله الموحدین والرد علی المجادل عن المشرکین از ابابطین» اشاره میکند، پنج مورد به کتاب «التوحید»، 11 مورد به نام «سلیمان بن عبدالله بن محمد بن عبدالوهاب» و هفت مورد به نام «عبدالرحمن بن حسن» از شارحان کتاب التوحید اشاره دارد و 76 مورد نیز به نام «ابن رجب حنبلی» اشاره مستقیم شده است.
وی در پایان تصریح کرد: جریانی که امروزه به نام داعش میشناسیم جریانی است که دقیقا همان مؤلفههای دولت اول و دولت دوم سعودی را دنبال میکند و چه در انتشارات، چه در توجیه جنایات و چه در اقداماتی که انجام میدهد و یا در ادلهای که به کار میبرد، تمرکز بر وهابیت است و بیان میکند برداشتی که ما از وهابیت داریم همان برداشتی است که محمدبن عبدالوهاب از این واژه داشته است.
حجتالاسلام دکتر کوثری نیز در ابتدای این نشست جریانهای وهابی را براساس مدعای خود آنها به وهابی و تکفیری تقسیمبندی کرد و گفت: آنها برای اینکه خود را تطهیر کنند، به خود اهل سنت والجماعه میگویند و گاهی خود را سلفی نامگذاری میکنند، اما ما این واژه را از هرگونه جریانهای تکفیری و تروریستی مانند وهابیت، داعش و اتباع آنها نفی میکنیم و درصدد بررسی این واژگان هستیم.