اسرائیل همیشه پیروز
پس از آنکه پای امپراتوری عثمانی به جنگ جهانی اول کشیده و سرزمین پهناورش سهم پیروزان شد، قیمومیت سرزمین فلسطین در (۱۹۲۲ – ۱۳۰۰ش) به دست انگلیسیها افتاد و این کشور برای عمل به قرارداد (بالفور) که پیش از آن در عوض حمایتهای مالی سران یهود از انگلستان در جنگ، با آنان بسته بود، فرصتی فراهم آورد تا مهاجران یهودی از سراسر دنیا به سرزمین فلسطین آمده و در این کشور ساکن شوند، روند تدریجی آواره کردن مردم ساکن در فلسطین و اسکان مهاجران یهودی تحت حمایت دولت انگلستان به تدریج در فضای سکوت مجامع بینالمللی به تشکیل دولت مستقل صهیونیست در (۱۹۴۸ – ۱۳۲۷ش) منتهی شد. از فردای تشکیل دولت اسرائیل، جنگ این دولت با دولتهای عربی نیز آغاز شد، محور جنگ نیز حمایت از اعراب فلسطین و برپایه احساس مشترک ناسیونالیستی بود اما در همه این جنگها دولت صهیونیستی اسرائیل دست برتر را داشت، مبارزات مردمی فلسطینیها با دستان خالی نیز نتیجهاش همان بود که دولتهای عربی مسلح داشتند.
روز به روز دولت اسرائیل، مناطق بیشتری از سرزمین فلسطین را اشغال میکرد و مردم بیشتری آواره میشدند و بیانیهها و قطعنامههای سازمان ملل نیز برای اسرائیل و حامیانش کاغذپارهای بیش نبودند! تا اینکه در (۱۹۶۷م - خرداد ۱۳۴۶ش)، ۴ کشور عربی مصر، اردن، سوریه و عراق بار دیگر به صورت مستقیم و با حمایت دیگر دولتهای عربی، در یک اقدام هماهنگ بر پایه حس ناسیونالیستی با این کشور نامشروع وارد جنگ شدند اما باز اسرائیل در ۶ روز هر ۴ کشور را شکست داد و قسمتهایی از مصر و سوریه و اردن را نیز اشغال کرد.
پس از شکست کشورهای عربی از اسرائیل گروههای مبارز از درون مردم فلسطین تصمیمگرفتند خودشان کشورشان را از اسرائیل پس بگیرند و چون از درون خاک فلسطین فرصت و فضایی برای کار تشکیلاتی و نظامی نداشتند، ابتدا در اردوگاههای آوارگان از درون اردن برای خود پایگاههایی درست کردند و مشغول سازماندهی و نیرو سازی شدند و از اردن حملات چیریکی و ضرباتی به اسرائیل را سازماندهی میکردند، اما این اقدامات به حمله متقابل اسرائيل به خاک اردن در مارس ۱۹۶۸ (اسفند ۱۳۴۶) برای نابودی این اردوگاهها منجر شد و درگیریهایی نیز بین اردن و اسرائیل بوجود آمد. نیروهای فلسطینی مستقر در خاک اردن با دسیسه اسرائیل و مشکلات رهبری خودشان و رفتارشان در اردن، کارشان به جنگ با اردن نیز کشیده شد و بین سالهای ۱۹۷۰ الی ۱۹۷۱ (شهریور ۱۳۴۹ الی ۱۳۵۰) درگیری آنها با اسرائیلیها ادامه یافت و آنها مجبور شدند به لبنان و سوریه کوچ کنند.
اردن اولین کشوری بود که به ویژه پس از درگیریهای با مبارزان فلسطینی از میدان مبارزه با اسرائیل خارج شد، عراق نیز که به واسطه دوری مسافت از میدان خارج بود. اما مصر و سوریه هنوز در میدان مبارزه با اسرائیل مانده بودند. مصر که یکی از مهمترین منابع اقتصادیاش یعنی کانال سوئز از کنترلش خارج شده بود، در کنار سوریه که بلندیهای جولان را از دست داده بود مجددا در جنگی معروف به جنگ یوم کیپور در سال ۱۹۷۳ (۱۴ مهر ۱۳۵۲) به اسرائیل حملهای غافلگیرکننده کردند اما باوجود دستآوردهایی که در ابتدای کار داشتند، بار دیگر نیز اسرائیل آنها را به عقب راند و با ورود سازمان ملل صلح موقتی بین اسرائیل و اعراب برقرار شد. بعد از این جنگ اسرائیل پذیرفت که کانال سوئز و برخی از قسمتهای اشغال شده از مصر را برگرداند و قرارداد صلحی بین این دو کشور در ۱۹۷۸م (۲۶ شهریور ۱۳۵۷) معروف به کمپ دیوید برقرار شد.
تصویر 1: تصویری از قرار داد کمپ دیوید با حضور انور سادات و مناخیم بگین نسخت وزیر رژیم صهیونیستی و کارتر رئیس جمهور آمریکا
سپاه محمد رسولالله
انور سادات رئیس جمهور مصر ۳ سال بعد از معاهده کمپ دیوید، در ۱۴ مهر ۱۳۶۰ توسط یکی از نیروهای جریان اسلامی به نام «خالد اسلامبولی» ترور شد. پس از این ترور خیابان وزرای تهران به نام او نامیده شد تا نام این خیابان به عنوان نمادی از موضع ایران مقابل جریان سازشکار مصر باشد. نام خیابانی در مقابل نام خیابان فرح در مصر، خیابانی که بحث تغییر نام آن یکی از چالشهای قدیمی بین جریان غربگرا و حزباللهی ایران بوده و هست، تا جایی که حتی وقتی در سال ۱۳۸۱ شهردار وقت «محمود احمدی نژاد» تصمیم گرفت نام این خیابان را به «انتفاضه» تغییر دهد، این تصمیم به علت اعتراضات جریان حزباللهی منتفی شد.
تصویر 2: لحظه به هلاکت رسیدن انور سادات توسط خالد اسلامبولی و همرزمانش
پس از خارج شدن اردن و مصر از میدان مبارزه، آنها دست از دیگر حمایتهای خود از مردم فلسطین نیز برداشتند اما عراق و سوریه همچنان رابطه خصمانه خود با اسرائیل را حفظ کرده بودند و از مبارزان فلسطینی حمایت میکردند و مانند عمده کشورهای عربی کمکهای مالی خود را نیز به مردم فلسطین داشتند. در این بین یک عضو جدید نیز به میدان مبارزه با اسرائیل افزوده شد، عضوی که پیش از آن از متحدان غیر رسمی اسرائیل بود، کسی که با تحریم نفتی اسرائیل توسط اعراب همران نشده بود و عملا اسرائیل را از آن باتلاق نجات داده بود.
ایران با تغییر حکومت به میدان دشمنی و مبارزه با اسرائیل پیوست اما دشمنی این کشور بر پایه متفاوتی از دیگر دولتهای عربی بنا شده بود، در هردو کشور عراق و سوریه حزب ناسیونالیستی بعث، بر پایه ناسیونالیسم عربی با اسرائیل دشمنی میکرد اما ایران بر پایه آزادی خواهی و دفاع از مسلمین و مظلومین، دشمنی با اسرائیل را بنا نهاده بود، در این میان مانع بزرگی نیز بر سر همراهی ایران و دیگر کشورهای عربی در مبارزه با اسرائیل وجود داشت، این مانع جنگ میان ایران و عراق بود.
از این صحنه مبارزه با اسرائیل عملا آبی برای مردم فلسطین گرم نمیشد و هر روز بر موج آوارگان و بیخانمان فلسطینی افزوده میشد و آنها باید خودشان برای نجات خودشان کاری میکردند. نیروهای نظامی فلسطینی پس از رانده شدن از اردن عمدتا در اردوگاههای جنوب لبنان مستقر شدند و از آنجا به مبارزه با اسرائیل ادامه دادند، اما باز اسرائیل بیکار ننشست و با دسيسه نيروهاي اسرائيلي، مبارزان فلسطيني با مليشياي مسيحي درگير شدند؛ اسرائیل نیز برای مبارزه با گروههای فلسطینی جنوب لبنان را در ۱۹۸۲م (۱۶ خرداد ۱۳۶۱) اشغال میكند.
اشغال جنوب لبنان توسط نیروهای اسرائیل ۱۳ روز پس از فتح خرمشهر بود. صدام که در موضع ضعف قرار داشت به ایران پیشنهاد آتش بس و صلح موقت برای جنگ مشترک با اسرائیل را داد ایران نیز به او پیشنهاد داد اگر صادق هستید، راهی باز کنید تا ما از مرز زمینی برای کمک به مردم لبنان نیرو بفرستیم اما عراق با این پیشنهاد موافقت نکرد.
نیروهای ایران نیز به سرعت دست به کار شدند و برای مقابله با اسرائیل تیپ ۲۷ محمد رسول الله را ظرف ۵ روز برای اعزام به سوریه و نبرد با اسرائیل سازماندهی کردند و با وجود همه کارشکنیهای کشورهای عربی در بازکردن راه هوایی برای نیروهای ایران، از ۲۱ خرداد ۱۳۶۱ نیروهای ایران با هواپیما از مسیر ترکیه طی سه مرحله اعزام خود را به سوریه رساندند.
تصویر 3: نیروهای اعزامی تیپ 27 محمد رسول الله با هواپیمای مسافربری به سوریه برای جنگ با اسرائیل
راه قدس از کربلا میگذرد
نیروهای ایرانی روز جمعه با حالت رژه به نماز جمعه دشمق رفتند و شور و غوغایی در شهر برپا شد، مردم شعار میدادند: خیبر خیبر یا صهیون جیش محمد قادمون.
ایران همزمان به کشورهای عربی پیشنهاد تحریم همهجانبه اقتصادی اسرائيل را داد: «اين سلاحى كه خداى تبارك و تعالى به اختيار شما گذاشته است، براى خداى تبارك و تعالى از او استفاده كنيد. اين قدرتى كه خداى تبارك و تعالى در بازوان شما گذاشته است، براى خداى تبارك و تعالى به كار بگيريد. خداوند ان شاء اللَّه، بيدار كند اين دولتها را» (۲۳ خرداد - صحيفه امام ؛ ج ۱۶ ؛ ص ۳۳۰) اما اعراب با این پیشنهاد همراهی نکردند.
حاج احمد متوسلیان پیش از حرکت نیروهایش در پادگان امام حسین تهران با آنها اتمام حجت کرد که این سفر بیبازگشت است و مطمئنا درصورت درگیری نظامی ما با اسرائیل، با توجه به رابطه قوی ترکیه و اسرائیل، این کشور کانال هوایی خود را به روی ما خواهد بست و ما امکان برگشت نخواهیم داشت.
از نظر لجستیک جنگ امکان پشتیبانی از کانال هوایی وجود نداشت و اگر میبود هم ترکیه و کشورهای عربی برای این کار با ایران همکاری نمیکردند و دالان هوایی خود را بر روی ایران بسته بودند. تنها گزینه دولت سوریه بود که آنها هم سلاحی در اختیار ایران قرار ندادند. آنها فقط میخواستند از مهره ایران برای حفظ آتش بس موقت بین خودشان و اسرائیل استفاده کنند.
تصویر 4: تصویر ورود حاج همت به عنوان فرمانده سومین و آخرین نیروهای اعزامی از ایران با لباس بسیجی و کفشهای کتانی در کنار فرمانده سوری که به استقبال ایشان آمده است.
امام که این وضعیت را دید دستور داد نیروهای ایرانی از سوریه بازگردند: «بايد ما اين نقشهاى كه امريكا كشيده است براى ما، خنثى كنيم. يعنى، همه گويندگان ... اين مسأله را بگويند... كه ما از راهى كه شكست عراق است، به لبنان برويم. عراق را نگذاريم سر جاى خودش بايستد و جمع كند قدرت خودش را و ديگران هم به او كمك كنند و مرزهاى خودش را قوى كند و بعد هم يك حمله ناگهانى به ما بكند، باز برگردد به آن چيزهايى كه از اول بود. غفلت از اين، انتحار است. ... ما مىخواهيم كه قدس را نجات بدهيم، لكن بدون نجات كشور عراق از اين حزب منحوس نمىتوانيم. ما لبنان را از خود مىدانيم، لكن مقدمه اينكه لبنان را ما نجات بدهيم، اين است كه عراق را نجات بدهيم. ما مقدمه را رها نكنيم و بىربط برويم سراغ ذى المقدمه و همه چيز خودمان را صرف كنيم در آن و عراق براى خودش محكم كند جاى خودش را.» (۳۱ خرداد ۱۳۶۱ - صحيفه امام، ج ۱۶، ص: ۳۵۳ – ۳۵۴ - منظور از تعبیر «راه قدس از کربلا میگذرد.» همین فرمایش امام است و امام آن عبارت را به طور صریح ندارند.)
نتیجه عدم همکاری کشورهای عربی و بازگشت اجباری نیروهای ایرانی از صحنه مبارزه، کشتار وحشیانه صبرا و شتیلا در ۲۵ شهریور ۱۳۶۱ توسط نیروهای اسرائیل بود. در اين فاجعه نیروهای فالانژیست مسیحی لبنان به کمک نیروهای اسرائيل ظرف دو روز ۳۵۰۰ تا ۵۰۰۰ نفر از ۲۰ هزار نفر ساكن اين دو اردوگاه را سلاخي کردند.
تصویر 5: حاج احمد متوسلیان فرمانده اولین تیم اعزامی به سوریه در جمع همراهان در هواپیما
تصویر 6: تصويري از كشتگان اردوگاه صبرا و شتيلا ۲۵ شهریور ۱۳۶۱
تشکیل حزبالله
اعزام تیپ محمد رسول الله بیثمر هم نبود چون برخی از نیروهای زبده این تیپ در سوریه ماندند و مشغول آموزش نیروهای شیعه برای مبارزه شدند و پایه تشکیل حزبالله از همینجا گزارده شد، این نیروهای شیعه آموزش دیده برای اولینبار پیروزیهای قابل توجهی مقابل نیروهای اسرائیلی بدست آوردند.
آنها درقالب «عملیات شهادتطلبانه»، افق جدیدی را در مبارزه گشودند. مهمترین عملیاتهای شهادتطلبانه حزبالله در این مقطع، نابودکردن مقر فرماندهی نظامی ارتش اسرائیل در شهر «صور» توسط «احمد قصیر» در ۲۰ آبان ۱۳۶۱ که طی آن عملیات، ۷۶ افسر و سرباز اسرائیلی کشته شدند. همچنین به فاصله یک سال در ۱ آبان ۱۳۶۲ سنگینترین ضربه با انفجار مقر تفنگداران دریایی آمریکا بر اشغالگران وارد شد و منجر بهکشتهشدن ۲۴۱ آمریکایی گردید، چند روز بعد نیز باز حزبالله در یک عملیات شهادتطلبانه در یکی از مقرهای اصلی نظامیان اسرائیلی، ۲۹ افسر و سرباز اسرائیلی را به هلاکت رساند.
تصویر 7: انفجار مقر نیروهای نظامی مارینز در بیروت 249 نفر در این انفجار به کام مرگ رفتند بعدازاین ماجرا تمام تلاش نیروهای اسرائیل و سردمداران جهانیاش خلع سلاح کردن حزبالله بود آنها در داخل ایران تلاشهای زیادی انجام دادند تا ایران دست از حمایت از حزبالله بردارد و در مقابل خلع سلاح حزبالله به ایران امتیازهایی سیاسی دهند. همچنین از نظر بینالمللی و شورای امنیت نیز قطعنامههایی علیه نیروهای حزبالله به جهت مسلح بودن آنان تصویب کردند.
در نهایت این عملیاتهای استشهادی، موجب شد ارتش اسرائیل در ژانویه ۱۹۸۵ (دی ۱۳۶۳) طی چند مرحله عقب نشینی جنوب لبنان را تخلیه کند و این اولین پیروزی بود که در تقابل اسرائیل و مسلمانان، توسط یک گروه کوچک از دل شیعیان حاصل میشد.
اما اسرائیل همیشه پیروز، دست بردار نبود و چند سال بعد مجددا در سال ۱۹۹۰، پانزده حمله به جنوب لبنان داشت، در سال ۱۹۹۱، پنجاه و دو و در سال ۱۹۹۲، نود و سه حمله به لبنان داشت و توانستند در همان سال (۲۷ بهمن ۱۳۷۰) سیدعباس موسوی رهبر حزبالله لبنان را به همراه خانوادهاش ترور کنند.
پس از سیدعباس، سیدحسن نصرالله جانشین ایشان شد. با این ترور و حملات، دست حزبالله بسته نشد و توانست در سال ۱۹۹۳ تعداد ۱۰۸ حمله به صهیونیستها را به نام خود ثبت کند.
باز اسرائیل در پاسخ به عملیاتهای حزبالله در عملیاتی با عنوان عملیات تسویه حساب در ۲۵ ژوئن ۱۹۹۳(۴ تیر ۱۳۷۲) بزرگترین حمله خود تا آنزمان را به جنوب لبنان انجام داد و بیش از ۱۰ هزار خانه مسکونی را تخریب و ۳۰۰ هزارتن را آواره کرد، اما باز علیرغم ضربات زیاد نتوانست حزبالله را نابود کند، این جنایتهای اسرائیل و عملکرد حزبالله در دفاع از سرزمین لبنان و مبارزه با اشغالگران موجب همبستگی هرچه بیشتر مردم با حزب الله شد و روز به روز بر قدرت حزبالله و تعداد حملات آن علیه اسرائیل افزود. اسرائیل در مقابل این رشد فزاینده نفوذ و قدرت حزبالله در ۱۹۹۶م (۲۲ خرداد ۱۳۷۵) سعی کرد با قدرت بیشتری وارد میدان شود و در عملیاتی با عنوان خوشههای خشم به روستای قانا که مقر نیروهای سازمان ملل در جنوب لبنان بود، حمله برد و طی ۶ روز بیش از ۱۰۶ تن از اهالی این روستا که عمدتا از زنان و بچهها بودند را به شهادت رساند اما این ضربات جنون آمیز نتیجهای جز محکومیت بیشتر اسرائیل در اذهان مردم جهان نداشت.
نظامیان صهیونیست که دست از اشغالگری خود برنمیداشتند برای تثبیت موقعیت خود طی حملات گستردهای عمده زیرساختهای لبنان از پلها و جادهها و بنادر گرفته تا ایستگاههای پمپاژ آب و تولید برق، ارتباطات، پروژههای کشاورزی و صنعتی و خدماتی به اضافه مدارس و ساختمانهای مسکونی را نابود کردند.اما مشابه اتفاقی که در جنگ امروز غزه نسبت به حماس برقرار است، هیچگاه به هدف اصلی این حملات که نابودی حزب الله بود نرسیدند.
مقاومت و محبوبیت حزبالله
پس از ترور سید عباس موسوی اوضاع برای اسرائیل بدتر شد چون سید حسننصر الله روحانی ۳۲ساله هماهنگی خوبی با عماد مغنیه و نیروهای رزمنده برای مقابله با اسرائیل داشت. به محض پایان مراسم تدفین سید عباس موسوی حزب الله به مدت ۵ روز متوالی با موشکهای کاتیوشا شمال اسرائیل را هدف قرار داد و همزمان میدان عملیاتهای بینالمللی خود علیه اسرائیل را باز کرد و در ترکیه، آراژانتین، تایلند و... دست به ترور متقابل نیروهای صهیونیست زد.
تصویر 8: هماهنگی شهید عماد مغنیه و سیدحسن نصر الله موجب شد فضای مبارزه با اسرائیل پس از ترور شهید سیدعباس موسوی نه تنها تضعیف نشود بلکه شتاب بیشتری بگیرد.
تصویر 9: تصویر شهید عماد مغنیه در جوانی
نتانیاهو نخست وزیر در این برهه از سویی تحت فشارهای بینالمللی برای تخلیه جنوب لبنان بود و از سویی رقیب انتخاباتی او ایهود باراک مخالف ادامه جنگ بود و وی را تحت فشار قرار داده بود، در همین بین برخورد دو هلیکوپتر اسرائیلی و هلاکت ۷۲ کماندو در این قضیه، بر این فشارها افزود و پیروزی ایهود باراک در انتخابات تیر خلاص را به طرفداران اشغالگری در اسرائيل وارد کرد و دست آخر براساس قطعنامه ۶۲۵ سازمان ملل، دولت اسرائیل جنوب لبنان را تخلیه کرد.
پس از این مقاومت جانانه حزبالله بنا به گزارشهای مختلف تا چندسال حزبالله در چنان جایگاه محبوب و قدرتمندی در منطقه و میان مسلمانان قرار گرفت که در رسانههای دنیا سیدحسن نصرالله بهعنوان محبوبترین شخصیت جهان عرب شناخته شد.
پیمان اسلو
همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی و ورود نگاهی نو به میدان مبارزه با اسرائیل، تحولاتی نیز در جبهه داخلی مبارزان فلسطینی رخ داد. مقاومت نیروهای شیعه و ضربات آنها به اسرائیل موجب شد، رزمندگان فلسطینی همسو با نگاه شیعیان نیز در کشورهای عربی و مردم فلسطین تقویت شوند.
در میان اهل سنت شهيد فتحي شقاقي در سال ۱۹۷۹ (۱۳۵۷ش) مصادف با پیروزی انقلاب اسلامی كتابی با عنوان «الخميني الحل الاسلامي و البديل» خميني راهكار اسلامي و جايگزين را نوشت. او مقدمه کتاب خود را با این جمله امام بهعنوان الگوی پیروزی به اتمام میرساند:
«ما میدانیم همه نیروهای سیاسی در عالم میخواهند جلو حرکت ما را بگیرند اما میدانیم که اکنون زمانی است که مسئولیت اسلامی ما و حکم الهی بر ما واجب کرده است در این نگرانیها غرق نشویم و به همان منطق صدر اسلام حرکت خود را ادامه دهیم، چه بکشیم و چه کشته شویم پیروزیم و در بهشت هستیم و از این جهت از کشته شدن هراسی نداریم و هز چیز نمیترسیم، پیامبر خدا نیز در بعضی جنگها به حسب ظاهر شکست خوردند ما نیز به شمشیر خدا میجنگیم و حرکت خود را ادامه میدهیم.»
تصویر 10: تصویر متن عربی مقدمه کتاب «الخميني الحل الاسلامي و البديل» که دکتر فتحی شقاقی درپایان مقدمه خود به این کلام امام خمینی ارجاع میدهند.
برخلاف «الجبهة الشعبیة لتحریر فلسطین» و «حرکة التحریر الوطنی الفلسطینی» که نگاه غیر دینی و مبتنی بر سوسیالیسم و ناسیونالیسم داشتند، جریانهای جهاد اسلامی و حماس تشکیلاتی مبتنی بر اسلام و آرمانهای آن شکل دادند، آنها مذاکره و سازش با اسرائیل را نپذیرفتند و تفکر مبارزه تا پس گرفتن کامل فلسطین از دست اشغالگران را سرلوحه مبارزات خود قرار دادند.
دکتر فتحی شقاقی به علت نوشتن این کتاب و چاپ آن در مصر زندانی و از جنبش اخوان المسلمین اخراج شد و در ۱۹۸۰م به غزه رفت و جنبش جهاد اسلامی را در آنجا راه انداخت. این جنبش از ۱۹۸۴ الی ۱۹۸۶م (۱۳۶۳ش-۱۳۶۵ش) هستههای نظامی خود را نیز شکل داد.
در فلسطین جنبش قدیمی حماس نیز بسیار قبلتر از جنبش جهاد اسلامی حاضر بود، حماس مخفف «حرکة المقاومة الاسلامیة» و نماینده تشکیلات اخوان المسلمین در فلسطین به حساب میآمد. این جنبش نیز که مانند جریان اخوان المسلمین پس از شکست در جنگ ۶ روزه راهکار نظامی را کنار گذاشته بود، متاثر از اتفاقات این سالها از ۱۹۸۱م تا ۱۹۸۷م دچار تغیر گرایش به سمت مقاومت شد و از ۲۰۰۹ عملا وارد فاز مبارزه نظامی با صهیونیستها شد.
اما برخلاف این دو جریان که به سوی مقاومت نظامی سوق یافتند دو جریان دیگر که پیش از آن سلاح به دست داشتند، سلاحهای خود را زمین گذاشتند. جریان «الجبهة الشعبیة لتحریر فلسطین» جبهه مردمی برای آزادی فلسطین با رویکرد چپ و «حرکة التحریر الوطنی الفلسطینی» جنبش آزادیبخش میهنی فلسطین به رهبری یاسر عرفات با رویکرد ناسیونالیستی و عربی، مانند دیگر کشورهای عربی پس از شکستهای متوالی از اسرائيل رویکرد نظامی خود را کنار نهادند. بر همین اساس ياسر عرفات قهرمان مبارزه فلسطینیها در سال ۱۹۹۰م در پیمان اسلو با اشغالگران صهیونیست سازش کرد. او و نیروهایش به مبارزان فلسطيني خيانتهای زیادی كردند. طبق قرارداد صلح اسرائیل پذیرفته بود که بخشهایی از سرزمین فلسطین تحت مالکیت فلسطینیها باقی بماند اما هیچ وقت به تعهدات خود عمل نکرد و دائما محدوده زندگی فلسطینیها را تنگتر کرد و در زمینهای آنها شهرکهای جدیدتر ساخت.
تصویر 11: یاسر عرفات، اسحاق رابین (نخست وزیر اسرائیل) و بیل کلینتون (رئیس جمهور آمریکا) در مراسم امضای پیمان اسلو
تصویر 12: تصویری که با پیامی روشن در دنیا منتشر شد. یاسر عرفات قهرمان مبارزات مردم فلسطین دست خود را به سوی شیمون پرز رئیس جمهور اسرائیل دراز کرده است و او دستان خود را پشت خود گرفته است به نشانه اینکه این عرفات است که به دنبال صلح با اسرائیل است.
جنگ 33 روزه
بعد از خروج اسرائیل از جنوب لبنان در سال 2000 (5خرداد 1379) حزب الله به سرعت خرابیهای جنگ را بازسازی کرد و بر توان نظامی خود افزود؛ اما هنوز اسیرانی از حزبالله در دست اسرائیل بودند و اسرائیل در توافقی در سال ۲۰۰۴ پذیرفت این اسراء را آزاد کند اما برخلاف تعهد خود چنین نکرد.
حزبالله برای مجبور کردن اسرائیل به آزادی این اسراء در سال ۲۰۰۶ (۲۱ تیر ۱۳۸۵) در عملیاتی با نام «وعده صادق»، دو تن از نیروهای اسرائیل را به اسارت گرفت و صهیونیستها نیز که به دنبال بهانه بودند، در مقابل حملهی گستردهای به جنوب لبان آغاز کردند. ۴۰ هزار نظامی اسرائيل با پشتوانه نیروهای ذرهی و هوایی و دریایی وارد جنوب لبنان شدند.
حزب الله در سومین روز نبرد، در یک اقدام نظامی و رسانهای خارق العاده هنگامی که سخنرانی سید حسن نصرالله به صورت زنده پخش میشد، در مقابل دوربینها با اعلام سید حسن نصرالله ناوچه پیشرفته ساعر اسرائیل هدف قرار گرفت، در گام بعد نیروهای حزبالله با کمک تونلهای فراوانی که در جنوب لبنان ساخته بودند مانند اشباهی نیروهای اسرائيل را غافلگیر میکردند، آنها طی این عملیاتها با انهدام شمار بسیار زیادی از تانکهای مرکاوا (ارابه پروردگار)، افسانه این تانکهای را بر باد دادند، حزبالله لبنان در این جنگ از بمب هایی به وزن 100 تا 500 کیلوگرم برای جلوگیری از پیشروی تانکها استفاده میکرد، برخی از آنها را نیز با موشکهای روسی کورنت منهدم میکرد. آخرین شگفتی حزبالله که منتهی به پایان جنگ شد ساقط کردن موفق هلیکوپتر اسرائیل بود.
«حزبالله در وضعیتی قرار میگیرد که جلویشان نیروهای دشمن بودند و اسرائیلیها نیروهای خود را با هلیکوپتر از بالای سر اینها منتقل میکردند به پشت سر که اینها را قیچی کنند، و رزمندهها تجهیزات دید در شب نداشتند و نمیتوانستند هلیکوپترها را بزنند. خیلی مستأصل شده بودند دیگر کاملاً نزدیک بود که جنگ را ببازند که یکی فرماندهها توسل میکند به حضرت زهرا (سلام الله علیها) و بعد در خواب حضرت زهرا(سلام الله علیها) را میبینند و به ایشان میگویند خانم کمکمان کنید. حضرت یک دستمالی در میآورند و تکان میدهند و میگویند که مشکلت حل شد. همان موقع که ایشان این خواب را میبیند، در میدان جنگ یک رزمنده به دلش میافتد که آر.پی.جی را برداشته و یک شلیکی در دل تاریکی بکند، با خودش میگوید ما که داریم همه چیزمان را از دست میدهیم حالا بگذار بزنیم، «یا زهرا» میگوید و در تاریکی شلیک میکند و در کمال ناباوری میبیند در آسمان یک انفجار رخ میدهد؛ میفهمد یک هلیکوپتر اسرائیل در آسمان بوده است، وقتی که هلیکوپتر را میزند، اسرائیلیها فکر میکنند اینها مجهز به تجهیزات دید در شب و شلیک به آن هستند و سریعاً عملیاتشان را متوقف و عقبنشینی میکنند.» [محمدى رىشهرى، محمد، خاطرههای آموزنده، مؤسسه علمى فرهنگى دارالحدیث، سازمان چاپ و نشر - قم - ايران، چاپ: 2، 1392 ه.ش ص ۱۶]
تصویر 13:فسانه مرکاوا که در جنگ ۳۳ روزه برباد رفت و ارابه خدا به تابوتهای مرگ مبدل شد. به واسطه این شکست قراردادهای بسیار پر سود فروش این تانکها نیز لغو شدند و اسرائیل از این جهت نیز زیان زیادی دید.
تصویر 14: اسرائیل در طول حملات بیسابقه خود به جنوب لبنان با ویرانیهای به بارآورده در جنگ ۳۳ روزه فشار بسیار زیادی بر مردم لبان وارد کرد اما با کمک سوریه آوارهگان جنگ پذیرفته شدند و همچنین با حمایتهای مردمی و ایران به سرعت خرابیهای جنوب لبنان بازسازی شد. بازسازی خانههای جنوب لبنان اگرچه به اندازه یکی از صدها پروژههای ساخت و ساز درون ایران نبود اما نتیجه عظیم آن تثبیت موقعیت جریان مقاومت در جنوب لبنان و محدود کردن اسرائیل بود.
جنگ بر سر موجودی اسرائیل
شکست دوباره اسرائیل از حزبالله لبنان موجب تقویت جریانهای مقاومت اسلامی فلسطین از سال ۲۰۰۶ (۱۳۸۵ش) شد. تحقیر اسرائیل در این جنگ موسوم به ۳۳ روزه يك نفس تازه به جريان مقاومت داد. اسرائيل كه طعم تلخ شكست از حزب الله در ۲۰۰۰ و ۲۰۰۶ را داشت اين بار سراغ گروههاي مقاومت مثل حماس و جهاد اسلامي آمد و در سال ۲۰۰۸ با آنها درگير شد اما در کمال تعجب اینبار نیز غافلگیر شد و مجبور به پذیرش آتشبس در مقابل گروهی بسیار کوچکتر در ۲۲ روز شد.
اسرائیل برای اولين بار ديد كه از غزه، تلاويو را با موشكهای کوچکشان میزنند، به همین جهت به سرعت آتش بسی یکطرفه اعلام کرد و برای پیروزی بعدی بر فلسطینیها سامانههاي دفاع موشكي خود را تقویت کرد و گنبد آهنين را ساخت، نظارتهایش بر غزه را نیز افزایش داد و بر محدودیتهای مختلف مردم ساکن غزه افزود و ۴ سال بعد در ۲۰۱۲ مجددا به غزه حمله کرد ولی این جنگ را نیز پس از ۵ روز با اعلام آتش بس به پایان رساند. پس آن نیز در سالهای ۲۰۱۴ – ۲۰۱۸ – ۲۰۲۱ – ۲۰۲۲ جنگهایی بین اسرائیل و غزه شکل گرفت و در همه این جنگها، اسرائیل جنگ را بعد از مدتی تمام میکرد تا اینکه در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ (۷ مهر ۱۴۰۲) اسرائیل بنا داشت طی طرحی مردم غزه را به سمت اردوگاههایی خارج از مصر کوچ دهد اما با حمله پیشدستانه نیروهای حماس با نام طوفان الاقصی غافلگیر شد و سختترین ضربه به حیثیت او وارد آمد.
اگرچه در این جنگ بیشترین فشار بر غزه متحمل شد اما تمام جبهه مقامت در این جنگ علیه اسرائیل متحد شدند و علاوه بر نیروهای حزبالله و ایران، نیروهای مقاومت عراق و یمن نیز وارد میدان مبارزه با اسرائیل شدند حتی کرانه باختری که در ابتدا در این جنگ وارد نشد و سیاست پذیرش مرگ تدریجی را بر مقاومت تریجح داد از حملات اسرائيل بینصیب نماند و مجبور به ورود به میدان مبارزه شد.
آیا طی این سالها از قدرت نظامی اسرائیل کاسته شد؟! اسرائیلی که ظرف ۶ روز ۴ کشور عربی مصر - اردن - سوریه و عراق را شکست داد و پس از آن نیز در جنگهایی دیگر مجددا در جنگ با مصر و اردن و گروههای مقاومت فلسطینی، اراده خود را حاکم کرد، امروز توان نظامی ضعیفتری دارد؟!
آیا توان نظامی و تشکیلاتی گروههای مقاومت فلسطینی که پیش از آن بر پایه ناسیونالیسم و تفکرات چپ با اسرائیل میجنگیدند، از توان نظامی و تشکیلاتی حزبالله و حماس و جهاد اسلامی کمتر بود؟!
طی این سالها که صحنه نبرد با اسرائیل تغییر کرد و اسرائیل مجبور به پذیرش خواسته جریان مقاومت شد، وزن قدرت نظامی و تشکیلاتی گروهها و جریانهای مبارز نسبت به اسرائیل تغییری نکرد، آنچه تغییر کرد نگاه و نیت جنگ بود! اگر پیش از آن صحنه جنگ صحنه تقابل عرب و اسرائيل و قیام برای اعاده حیثیت اعراب بود، صحنه جنگ امروز صحنه تقابل اسلام و کفر، مظلوم و ظالم و قیام برای خدا و دفاع از اسلام و مظلوم است، تخلیه جنوب لبنان و پذیرش آتش بس و شروط مقاومت مقابل گروههای کوچک شبه نظامی حزبالله و حماس و جهاد اسلامی مدیون قیام لله این گروهها بود. این صحنه جدید هزینه دارد اما فقط از همین مسیر است که میتوان به پیروزی دائمی همراه با تامین عزت و شرف و آسایش و رفاه رسید.