هشدار یک روانشناس حوزوی در مورد علل رجوع فرقه های انحرافی متافیزیکی به هیپنوتیزم
ناآشنایی و عدم تخصص هیپنوتیزم کننده گاهی چه بسا منجر به مرگ بیمار می شود
روابط عمومی پژوهشکدۀ باقرالعلوم (علیه السلام)- عبدالرضا آتشین صدف پژوهشگر گروه جنبشهای معنوی پژوهشکده باقرالعلوم (ع) با کمال تاسف برخی درمانگران پزشک و مدعیان منحرف آشنا با جریان های معنوی با سوءاستفاده از این پدیده وارد حیطه های درمانی شده و اثرات بدی را بر افراد باقی گذرانده اند تا آنجا که برخی افراد از این طریق مورد سوءاستفاده قرار گرفته اند.
به گزارش روابط عمومی پژوهشکدۀ باقرالعلوم (علیه السلام): وی در مورد شباهت خواب با هیپنوتیزم گفت: از جمله شباهت هایی که بین خواب و هیپنوتیزم وجود دارد روش هایی است که به کمک آنها فرد را هیپنوتیزم می کنند، بدین صورت که فرد را روی تخت می خوابانند او را وادار می کنند به نقطه معینی نگاه کند به او تلقین می کنند که در حال خوابیدن است، حرارت بدنش افزایش پیدا می کند دست ها و پاهایش سنگین می شوند به هیچ چیز دیگری نمی خواهد فکر کند و ...
این مدیر پژوهشی تاکید کرد: شباهت های بیرونی هم بین خواب معمولی و خواب هیپنوتیزمی وجود دارد، مثلاً چشمها بسته است تنفس آرام و یکنواخت می شود فرد در برابر سروصدای افراد دیگر عکس العمل نشان می دهد اما این همه ماجرا نیست؛ دانشمندان با مطالعه و بررسی های مختلفی که به وسیله مغزنگار الکتریکی و الکتروانسفالوگراف انجام دادند متوجه شدند که اختلافات عمیقی بین خواب طبیعی و خواب هیپنوتیزمی وجود دارد مثلاً هنگامی که فرد در مرحله هیپنوتیزم عمیق قرار دارد، علائم مغزنگار حاکی از بیداری اوست علاوه بر این در خواب طبیعی فعالیت مغز کم می شود در حالی که این کاهش فعالیت مغز در خواب هیپنوتیزمی دیده نمی شود این اختلافات موجب شد تا برخی از دانشمندان این پدیده را به حالتی از خواب بلکه حالتی از فعالیت مغز بدانند.
دبیر گروه فلسفه و کلام پژوهه با اشاره به تاریخچه این روش گفت: همانند بسیاری از پدیده های فوق روانی، آغاز هیپنوتیزم و مطالعات جدی درباره آن به فرانس آنتوان مسمر (1815-1734) بنیانگذار مسمومیم بازمی گردد. مسمر در اوایل دهه 1770 با یک کشیش سیوعی به نام ماکسیمیلیان هل آشنا شد که به مسمر گفت با استفاده از مغناطیس به درمان هایی دست یافته است مسمر نیز برای درمان یکی از بیماران خود روش او را به کار برد.
آتشین صدف درباره نیروی مغناطیس حیوانی و یا انرژی درمانی گفت: بنابر نظر مسمر بدن هر فرد حاوی میدان نیروی مغناطیسی است که در افراد سالم به طور منظم و در سرتاسر بدن آنها توزیع شده است، اما در افراد بیمار این توزیع به طور نامنظم صورت گرفته است با استفاده از مغناطیس، توزیع مجدد این میدان نیرو امکانپذیر می شود و بیمار سلامت خود را باز می یابد پس از مدت کوتاهی مسمر دریافت که استفاده از مغناطیس آهنی ضرورتی ندارد چون هر چیزی حتی چوب، نان و آب را که لمس می کرد خاصیت مغناطیسی پیدا می کرد، سرانجام اظهار کرد که اساساً به هیچ شیئی نیاز ندارد و صرف نگه داشتن دست نزدیک بدن بیمار کافی است تا تحت تاثیر نیروی مغناطیسی قرار گیرد، این میدان البته در برخی افراد قوی تر از دیگران است این افراد شفادهندگان طبیعی هستند و خود او یکی از آنها بود. امروزه از چنین فرضیه و نیرویی تحت عنوان مغناطیس حیوانی و گاهی انرژی درمانی یاد می شود.
وی در پاسخ این پرسش که آیا بعد از اثبات بی اثر بودن خواب مصنوعی، هیپنوتیزم مورد اقبال واقع شد؟ تصریح کرد: پس از پویسگر چند پزشک پیشنهاد کردند از هیپینوتیزم خواب مصنوعی هنگام عمل جراحی به عنوان بی حس کننده استفاده شود که البته طبق گزارش ها علیرغم مخالفت جامعه پزشکی این روش و پیشنهاد مورد استفاده قرار گرفت، اما هنگامی که گازهای بیهوشی مانند اتر کشف شد پزشکان روش هیپنوتیزم را کنار گذاشتند از این زمان به بعد ما شاهد دیدگاه ها و نظریاتی هستیم که درباره ماهیت هیپنوتیزم ارایه می شد.
این پژوهشگر پژوهشکده با اعلام این نکته که به طور کلی دو دیدگاه عمده درباره ماهیت هیپنوتیزم وجود دارد ادامه داد: هم اکنون نیز هر دو دیدگاه طرفداران خاص خود را دارد این دو نظرگاه عبارتند از رویکرد فیزیکی و رویکرد فوق طبیعی به هیپنوتیزم. در رویکرد طبیعی و فیزیکی ادعا می شود که تمام سازوکارهای هیپنوتیکی در مغز و بدون شخص اتفاق می افتد و هیچ جهت و جنبه متافیزیکی و فوق طبیعی در آن وجود ندارد، شواهدی بر این فرضیه آورده می شود که از جمله آنها ثبت علایم این فعالیت به وسیله مغزنگار الکتریکی و نشان دادن فعالیت شدید مغز در حالت هیپنوتیک است.
وی تصریح کرد: اساساً رویکرد پزشکی و روانشناسی تجربی به پدیده هایی همچون هیپنوتیزم عموماً فیزیکالیستی و طبیعی است گویی پذیرش و باور امور غیرطبیعی و فراروانشناختی بر این دانشمندان باری گران است. در مقابل این رویکرد نظریه های فوق طبیعی و فراروانشناختی قرار دارند که اظهار می کنند اگرچه فرآیند هیپنوتیزم و خواب مصنوعی در بدن و برای بدن اتفاق می افتد و هر چند با مغزنگار الکتریکی می توان امواج و نوسان های مغز را در آن حالت ثبت کرد اما این دلیل فیزیکی بودن آن نیست، زیرا این رویداد هنگامی اتفاق می افتد که حواس معمولی انسان به اصطلاح از کار افتاده است. بنابر ادعای فراروانشناسان رویدادی که بدون دخالت حواس انسان صورت گیرد فوق طبیعی و فراروانی است البته تحقیقات در این زمینه همچنان ادامه دارد و هیچ یک از دو گروه هنوز نتوانسته اند ادله ای قاطع بر ادعای خود ارایه کنند.
وی با تعریف خطرات و مشکلات هیپنوتیزم خاطر نشان کرد: از سال 1996 از هیپنوتیزم به عنوان یک روش مستقل درمانی در طی کلاسیک طبقه بندی شده است در ایران نیز انجمن علمی هیپنوتیزم بالیتی ایران در سال 1369 با هدف گسترش استفاده از هیپنوتیزم در حیطه های مختلف پزشکی و در سال 1380 توسط کمیسیون انجمن های علمی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی به رسمیت شناخته شد.
آتشین صدف ادامه داد: بر اساس تحقیقات صورت گرفته استفاده پزشکان از هیپنوتیزم در درمان بیماری های داخلی، جراحی های کوچک، استفراغ های ناشی از شیمی درمانی و نیز زایمان های بی درد و دندان پزشکی به خصوص در مواردی که به دلایل مختلف امکان بی حسی یا بیهوشی وجود ندارد، مبتنی بر موازین علمی است همچنین این روش به لحاظ علمی در برخی بیماری های روانی، مامایی، فیزیوتراپی و ... نیز کارآمد است. اما با کمال تاسف برخی درمانگران پزشک و مدعیان منحرف آشنا با جریان های معنوی با سوءاستفاده از این پدیده وارد حیطه های درمانی شده و اثرات بدی را بر افراد باقی گذرانده اند تا آنجا که برخی افراد از این طریق مورد سوءاستفاده قرار گرفته اند.
وی خاطرنشان کرد: هیپنوتیزم کردن مکانیسم های خاصی دارد که البته از برخی موارد به نظر ساده می آید اما خطرات جبران ناپذیری را به همراه دارد ناآشنایی و عدم تخصص هیپنوتیزم کننده در برخی موارد چه بسا منجر به مرگ بیمار می گردد، زیرا گاهی شخص توانایی برگرداندن فرد هیپنوتیزم شده به وضعیت طبیعی و به اصطلاح بیدار نمودن او را ندارد که در این صورت گاهی منجر به مرگ و یا اثرات روانی شدید و غیرقابل جبرانی می انجامد به همین دلیل توصیه اکید اندیشمندان حوزه علوم پزشکی و روانی و انجمن هیپنوتیزم ایران آن است که افراد به سادگی فریب مدعیان این توانایی را نخورند.