قيس بن سعد بن عباده [1]
او فرزند سعد بن عبادة بن دُليم، رئيس قبيله ى خزرج و از انصار و مردم مدينه بوده است. كنيه اش ابوالفضل بوده و اباعبدالله و اباعبدالملك نيز گفته شده و مادرش، فُكيهة دختر عبيد بن دُليم بن حارثة بوده است. قيس از بزرگان اصحاب رسول خدا(صلى الله عليه وآله)و يكى از مردان زيرك عرب و بخشندگان آنان و مردى شجاع و باتدبير بود و مخصوصاً در فنون جنگى مهارت خاصى داشت. او پس از پدرش، سعد بن عُباده، رئيس قوم خود شد و تمام افراد قبيله رياست او را پذيرفتند. قيس در زمان پيامبر(صلى الله عليه وآله) همانند رئيس شهربانى آن حضرت(صلى الله عليه وآله) بود. [2]
يكى از افتخارات قيس اين است كه پدرش او را به خدمت گذارى پيامبر(صلى الله عليه وآله)گماشت، با آنكه پسر رئيس قبيله بود و موقعيت اجتماعى بالايى داشت و شايد به اين دليل بود كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) توجه خاصى به او داشت; چنانكه قيس مى گويد: روزى پس از نماز در حال به جا آوردن تعقيبات نماز بودم كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) از كنار من عبور كرد و نوك پايى به من زد و فرمود: «مى خواهى تو را به يكى از درهاى بهشت راهنمايى كنم؟» گفتم: بسيار علاقه مندم. فرمود: «همواره بگو لا حول ولا قوة الا بالله.» [3]
[1]. محقق: عبدالرضا عسكرى
[2]. الاستيعاب، ابن عبدالبر 3 : 1290.
قيس در اشعارى كه درباره ى خود سروده چنين گويد:
1- و انى من القوم اليمانين سيد *** و ما الناس الا سيد و مسود
2- و بذَّه جميع الناس أصلى و منصبى *** و جسم به أعلى الرجال مديد
1- من از قوم يمانين و آقا و رئيس قبيله هستم و مردم هم دو دسته هستند: يا رئيس و يا فرمان بردار.
2- اصل و مقام من بر مقام همه ى مردم غلبه كرد و اندامى كشيده و قوى دارم كه به اين سبب از همه ى مردان برترم. (الدرجات الرفيعة فى طبقات الشيعه، سيد على خان مدنى شيرازى : 350)
[3]. اسدالغابة، ابن اثير 4 : 125.جهت توضيح بيشتر رك:جلد دوم دائره المعارف صحابه پيامبر(صلى الله عليه وآله).