ما وقتی میگوییم مقاصد، یاد اندیشه توحیدی توسعه یافته علامه طباطبایی در المیزان، طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن رهبر معظم انقلاب و فقه ولایی امام خمینی میافتیم. این اندیشه هرچند با نگاهی حکمی، مقصد و مبدا را توحید میبیند اما قائل به مرجعیت قرآن و به بیان ادبیات اهل بیت علیهم السلام «عرض روایات» به ساخت کلان عقلانی قرآن است.
بازسازی فقه شیعه از مقاصد سکولار تا مکتب امام خمینی
[price]
[lowprice]
[highprice]
یادداشت | سیدعلی موسوی
مقاصد متصور در فضای جامعه علمی ما فاصله عظیمی از آنچه در فقه مالکی به عنوان مقاصد شناخته می شود دارد.
ما وقتی میگوییم مقاصد یاد اندیشه توحیدی توسعه یافته علامه طباطبایی در المیزان، طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن رهبر معظم انقلاب و فقه ولایی امام خمینی میافتیم. این اندیشه هرچند با نگاهی حکمی، مقصد و مبدا را توحید میبیند اما قائل به مرجعیت قرآن و به بیان ادبیات اهل بیت علیهم السلام «عرض روایات» به ساخت کلان عقلانی قرآن است. اساسا «موافقت با قرآن» مورد تاکید اهل بیت، معنایی اینچنین دارد. علاوه بر قرآن صامت، سمت دیگر این فهم متعالی فقهی، ریشه در منطق عملی اهل بیت علیهم السلام یعنی انسان ۲۵۰ ساله (قرآن ناطق و بسط یافته در طول حیات ۲۵۰ ساله معصومین) دارد.
اما اصطلاح فقه مقاصدی بسیار خطرناک و بی انضباط است و همه حساسیت های ضد قیاسی شیعه نثار آن ...
البته ریشه مشکل در فقه مالکی نیست. ریشه مشکل به فهمهای معوج امام غزالی به تبع استادش امام جوینی از اندیشه امامت دارد. معالجات سادهسازی آنها نتوانست بیانضباطی نصوص را حل کند. نمونه بارزش ضرورات خمس غزالی به عنوان زیر ساخت مقاصد مالکیها، حفظ نفس و عقل و مال و نسب دنیاییترین تقریر از مقصد دین است. اضافه کردن حفظ دین نیز به این چهارگانه نیز در همین چارچوب بازسازی سکولار از اندیشه ولایی در ادبیات غیاثی جوینی و سپس غزالی است. این را با مقصد توحیدی _ ولایی ساخت یافته در اندیشه قرآنی _ حکمی _ روایی ما مقایسه کنید تا سطح متعالی دارایی ما و سطح نازل متاع مقاصد مالکی را درک کنیم.
لذا اساسا ادبیات ساخت یافته مقاصد به نظر حقیر برای فقه شیعه مسموم به سکولارسازی فقه است و بازسازی فقه شیعه نیاز به مبادی دیگری دارد که از علامه در المیزان و امام در متون اصوال و فقه خود و امثال رهبر معظم انقلاب و شهید مطهری در فرمایشتشان راهش را باز کرده اند.
از سویی دیگر تلقیهای ما از مقاصد فاصله بزرگی از واقعیت مجادلات فقه مالکی با حنفیها دارد. به خلاف فقه حنفی در مدرسه کوفه که در هوس انقلابینمایی، برای قرابت سیاسی و به تبع فقهی مکتب اهل بیت به حقیقت ناچار از خلاص شدن از میراث حدیثی به دلیل انقطاع صد ساله کتابت و سستی نقلها شد و به سرعت به قدرتی بینظیر در تفریع رسید و فضای اداره سیاسی جهان اسلام را قبضه کرد، فقه مالکی به دلیل مواجهات ارتدوکس و محافظه کارانه زاییده مدینه، خود چنین قدرتی را در خود نداشت، لذا در شمال آفریقا خصوصا پس از تغییر ذائقه با حاکمیت فقه شیعی دعائم ناچار به بازاندیشی و بدل سازی مشروع بود. شاطبی را در این چهارچوب باید روایت کرد.
بن عاشور هم سند ادعای حقیر در سکولار شدن فقه مقاصدی است. از ریسونی بهتر است نگویم که گرفتار چه معرکه عجیبی شد و به واسطه همین انفعالهای سنگینش به ناچار ریاست اتحاد علماء را نیز واگذار کرد.
مکتب امام خمینی (ره) به عنوان فصل اخیر مکتب حکمی _ قرآنی _ ولایی شیعه ، تنها راه بازسازی فقه شیعه است.