🖋 یادداشت | سید علی موسوی
صبر و بصیرت دو گوهری است که نباید این دو را از انسان جاهل توقع داشت. به وزان تأکید امیرالمومنین علیهالسلام بر این دو عنصر، تفسیر شیرین حضرتش از انسان جاهل، در فتنهها بسیار کاربردی و قابل اندازهگیری است. جاهل را به دلیل فقدان صبر و بصیرت یا در حال افراطیگری و زیادهروی مییابی و یا در حال تفریط، کوتاهی و سستی.
مهدی نصیری جزء مصادیق بینظیر این روایت است. چه آن روزهایی که در اوج تحجرگرایی در کتاب «جایگاه اجتماعی زن در اسلام» هر نوع زندگی اجتماعی زن را مخالف شریعت و زمینهساز فحشا میگرفت و چه این روزها که پرچم «زن هرزگی فحشا» را به نام زندگی و آزادی زن بلند کرده است. چه آن زمان که در کتاب «اسلام و تجدد»، سوار شدن الاغ را اسلامی میشمرد و سوار شدن به هواپیما را از باب اکل میته جایز میدانست و چه امروز که سودای پیوستن به آقازاده در کانادا را در سر میپروراند.
اما جاهلیت مضاعف ایشان جذابیت نادرانه بیشتری دارد. جذابیت این چنین جهالتی آن است که «هرآن کس به وزان چنین جهالتی قدم برندارد را جاهل میشمارد» و خود را قطب عالم عقل. در دستگاه انسان جاهل، فرد صبور و با بصیرت متهم به جهالت میشود. وی در یادداشت خود سیاست مقاومت صبورانه و بصیرانه چهل ساله جمهوری اسلامی ایران را سیاست «نه مذاکره و نه جنگ» خوانده و معتقد است «این سیاست بر هیچ عقلانیتی استوار نیست و مایه خسارتها و فجایع و عقبماندگیهای غیر قابل جبران برای ایران مظلوم و مردمش بوده است».
بگذریم که سیاست صبر و بصیرت چهل ساله جمهوری اسلامی ایران اتفاقا «هم مذاکره و هم جنگ» بوده است و در این چهل سال کمتر دههای را میتوان یافت که جمهوری اسلامی ایران درگیر با جنگ و مذاکره توأم نباشد. در سالهای آغازین پس از انقلاب در داخل مرزها با تجزیهطلبان وابسته به امریکا درگیر بودیم که با تسخیر لانه جاسوسی امریکا توسط دانشجویان بصیر در چنین روزهایی به انتهای این مرحله رسیدیم. در سالهای پس از آن در مرزهای کشور با صدام - به پشتیبانی همه قدرتهای دنیا اعم از امریکا و غرب و شوروی و مرتجعان عرب - درگیر جنگ بودیم. پس از آن در لبنان و فلسطین و عراق و سوریه و یمن با تهدید امریکایی اسرائیل و داعش در حال جنگ بودیم. در عین حال در تمامی این مراحل هم از تمامی ابزارهای مذاکره و گفتگو استفاده کردیم و با ترکیب عقلانی این ابزارها توانستیم به تنها قدرت مستقل در مقابل امپراطوری استکباری جهانی تبدیل شده و جبهه گسترده مقاومت را در مقابل این امپراطور پدید آورده و پشتیبانی کنیم. اگر قرار بود در دوگانه جاهلانه یا جنگ یا صلح آقای مهدی نصیری فکر کنیم امروز باید به جای کشور عراق و افغانستان، ایران را همچون ویرانهای زیر حملات امریکایی میدیدیم.
ما چهل سال است با امریکا میجنگیم اما نه آنطوری که امریکا میپسندد بلکه آنطوری که خودمان تشخیص میدهیم. ما وارد مذاکره میشویم اما نه با قواعدی که امریکا وضع میکند بلکه با قواعد خودمان. نمیگویم مهدی نصیری مزدور با جیره و مواجب یا بیجیره و مواجب دشمن است بلکه مشکل او عمیقا جهالت است. او همان قواعد امریکایی را توصیه میکند. او مایل است به همان شیوه جاهلانهای که «امریکا مایل است و به آن توصیه میکند» با او بجنگیم و یا با او کنار بیاییم.
مهدی نصیری گذشته از فهم بدون صبر و بصیرت عصر ظهور حضرت ولی عصر (عج)، گرفتار فهم جاهلانه از ممیزات عصر غیبت و ظهور است. به تلقی وی اگر نمیتوان همچون عصر ظهور حضرت (عج) قیام کرد، پس باید تسلیم کفر و شرک و فساد و فحشا شد. شاید مهدی نصیری انقلابی دو آتشه دهه 60 باورش نمیشد عاقبتش به واسطه جهالتش به اعتقادات متحجرانه انجمن حجتیه ختم شود.
به کوری چشم امریکا و همه مزدورانش و به امید نورانی شدن چشم و دل همه جاهلان، این مقاومت بصیرانه به رهبری سید علی خامنه ای، در عصر تقیه و غیبت، قلههای بلند مژده داده شده پیش از ظهور را، فتح خواهد کرد. تا زمینه ظهور عصر «پسا تقیه» به رهبری ولی الله اعظم (عج) فرا رسد. رنگ این ایام را هنگامی خواهیم دید که همچون سید عزیزمان، سید حسن نصرالله پا در مسیر صبر و بصیرت ابالفضل العباس علیهالسلام بگذاریم و مایه فخر امامان باشیم. به امید ظهور حضرتش..