قریب به دو ماه مانده به پیروزی انقلاب وقتی امام هنوز در نوفللوشاتو حضور دارند، نمایندگان تشکیلات حركة المحرومين لبنان برای دیدار با امام از لبنان عازم فرانسه میشوند. در دیدار نمایندگان این جنبش در 6 آذر 1357 شهید چمران حضور ندارند؛ اما از لبنان نامهای برای امام مینویسند که توسط نمایندگان جنبش به دست امام برسد. این نامه ازاینجهت که نسبت شیعیان لبنان و انقلاب اسلامی را بهخوبی بیان میکند برای امروز ما بسیار خواندی است.
(تاریخ نوشتن این نامه آبان ۱۳۵۷ است و در کتاب یادنامه شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران، چاپ اول، تهران، قلم، 1383ش صص ۵۸۱-۵۸۴، آورده شده است.)
گزیدهای از این نامه به شرح زیر است:
روزگاری بود که شیعیان را توهین میکردند خوار میشمردند، رافضی و کافر میدانستند، دستنشانده شاه و جاسوس اسرائیل میخواندند و از هیچ اهانتی فروگذار نمیکردند، ولی اوج مبارزات خونین شیعیان ایران به رهبری آن مرجع بزرگ همه موازین و مقاییس را عوض کرده است حقانیت شیعه را به همه ثابت نموده و برای همه شیعیان جهان حتی در دورترین نقطه ایجاد احترام و غرور و افتخار کرده است.
روزگاری بود که مارکسیستها انقلابیون جهان به شمار میرفتند و هر جوان دلسوختهای برای مبارزه علیه استثمار و استعمار اجباراً به مکتب مارکسیسم پناه میبرد. اسلام افیون اجتماع به شمار میرفت، روحانیون مرتجع بهحساب میآمدند. حتی یک جوان مسلمان از ابراز عقیده خود وحشت میکرد و صحنه تبلیغاتی و روشنفکری و انقلابی دنیا یکپارچه در دست مارکسیستها و چپیها بود و هر مؤمن مبارزی را بدون اینکه از فداکاری و جانبازی او ذکری به میان آید به جرم ایمانش به خدا، میکوبیدند، و به همه بدیها متهم میکردند.
اما همین انقلاب عظیم و پرافتخار مسلمانان ایران به برکت رهبری بینظیر آن مرجع بزرگ همۀ ارزشها واژگون شد و همۀ مخالفین از شرق و غرب و حتی ملحدین در برابر عظمت این انقلاب اجباراً تعظیم کردند.
در حال حاضر نهتنها کاخ ظلم و فساد پهلوی در ایران فرومیریزد، بلکه پایههای همه نظامهای فاسد و ارتجاعی منطقه نیز میلرزد و حتی نظامهای بهظاهر انقلابی و پیشرو نیز از پیروزی انقلاب اسلامی ایران وحشت دارند؛ زیرا در صورت پیروزی چنین انقلابی، جایی از اعراب برای آنها باقی نمیماند.
بههرحال افتخار میکنم که در عصر جدید نیز به پیروی از مکتب حسین (علیهالسلام)، پرچم خونین شهادت به دست شیعیان برافراشته میشود و مفهوم حقیقی شهادت و فداکاری و پاکی و طهارت و عمق انقلابی توسط شیعیان علی (علیهالسلام) به همۀ جهانیان نموده میشود. در حال حاضر احساس میکنم که هر مسلمان، حقیقی با افتخار میتواند در برابر یک مارکسیست بایستد و از ایدئولوژی انقلابی خود دفاع کند و بالاخص یک شیعه مفتخر است که عمق انقلابی مکتب او و صلابت رهبریاش بر همه ثابت شده است. شیعیان لبنان پس از سالها بدبختی و ذلت و توسریخوری به همت و رهبری آقای صدر به خود آمدند و متحد شدند و برای کسب حقوق پایمال شده خود قیام کردند، و موجودیت خود را به همه قبولاندند و برای اولینبار عقده حقارت را که بر نفوس همه شیعیان سیطره داشت، شکستند، و نهضتی اسلامی بر اساس افکار انقلابی شیعه به وجود آوردند. این نهضت بهسرعت اوج گرفت و نیروهای موجود در منطقه، احزاب چپ و احزاب راست همه به وحشت افتادند و هر دو طرف در کوبیدن این نهضت حقیقی اسلامی متحد شدند و در خلال سه سال گذشته ضربههای سختی بر این نهضت زدند، و جنایات ناگفتنی از قتل و دمار و تهمت و افترا بر شیعیان وارد آوردند که وجدان هر آدم با انصافی را به درد میآورد. من میدیدم که هر سازمان یا حزبی از پشتیبانی کشوری بزرگ (عربی و غیرعربی) برخوردار است پول و اسلحه و امکانات دریافت میکند و از پشتیبانی سیاسی آن کشورها استفاده مینماید جز شیعه که در عالم هیچ پناهگاهی ندارد و دو قدرت بزرگ جهانی و همه نظامهای موجود عربی با این نهضت اسلامی شیعی مخالفاند و در نابودی و یا تضعیف آن با هم همکاری میکنند طبیعتاً هر شیعه دلسوخته و رنجدیده لبنانی چشم امید بهسوی ایران تنها کشور شیعه جهان میدوخت و انتظار کمک داشت؛ اما رژیم ظالم و فاسد شاه، بیش از هر جناح دیگری از نهضت شیعیان لبنان وحشت داشت و در کوبیدن آن میکوشید، و از هیچ جنایتی علیه شیعیان فروگذار نمیکرد.
اکنون که به قدرت ایمان و اراده آهنین آن مرجع و فداکاری بینظیر ملت ایران رژیم شاه به آستانه سقوط رسیده است. شیعیان لبنان آنچنان احساس غرور و شادی میکنند که حدی بر آن متصور نیست. شاید هر آزادیخواهی و بخصوص هر مسلمان واقعی در هر نقطه از جهان از سقوط این نظام فاسد شاه احساس لذت کند، اما یک شیعه مصیبتزده و جنگدیده لبنانی بیش از هر کس دیگری با نهضت انقلابی ایران احساس همبستگی میکند، و باروح خود و قلب خود و همه وجود خود ارزش این انقلاب مقدس را درک مینماید و پیروزی هر چه زودتر آن را آرزو میکند اکثر جوانان شیعه شب و روز خود را بافکر انقلاب ایران و ذکر خمینی رهبر عالیقدر به سر میآورند قلبشان از شوق میتپد و روحشان بهخاطر همکاری و حتی شهادت در راه این انقلاب به پرواز درمیآید جوانان مؤمنی که مدت سه سال به جرم داشتن ایدئولوژی اسلامی از طرف چپ و راست بهسختی کوبیده شدهاند ناله دردمندشان در میان توفان اتهامات دروغ و تبلیغات زهرآگین و دشمنیها و حقدها و کینهها محو شده است اکنون در سایه انقلاب امیدبخش ایران نفسی بهراحتی میکشند، و عقدههای دل دردمند خود را با کمک این انقلاب باز میکنند.
متن کامل نامه را میتوانید در ادامه بخوانید:
بسمالله الرحمن الرحيم
مرجع عالیقدر شیعیان جهان حضرت آقای خمینی
احساس افتخار میکنم که بیپرده و بلاواسطه احساس قلبی خود را با مرجع بزرگوار شیعیان در میان میگذارم. انقلاب مقدس ایران به رهبری آن مرجع عالیقدر آخرین مراحل تکاملی خود را میپیماید. وحشیگری و خودخواهی و خونخواری و ظلم و ستم شاه و دست نشاندگانش به حد اعلای خود رسیده است و در تاریخ کمتر نظیر داشته که ظالمی، با علم به اینکه همه ملت دشمن او هستند باز هم دستبردار نباشد و همۀ کشور را تیول خود بداند و همه مردم را برده بشمارد و دست چنگیز و هلاکو را نیز در ظلم و ستم از پشت ببندد و از طرف دیگر در تاریخ عالم کمتر دیده شده که ملتی اینچنین یکپارچه با دستخالی، در مقابل تانکها و مسلسلهای شاه سینه سپر کند و مشتاقانه مرگ افتخارآمیز را بر زندگی ننگین ترجیح دهد و فریاد «مرگ بر شاه» اش در زمین و آسمان طنینانداز شود و زن و مرد و کوچک و بزرگ، با یک شعار واحد و در یک کلمه قاطع خواستار سرنگونی رژیم شوند. مسلماً تا یزید پیدا نشود ارزش حسین (علیهالسلام) ظاهر نمیشود؛ تا ظلم و فساد و جنایت دستگاه پهلوی بروز نکند پایداری و فداکاری و حقطلبی مردم و قدرت و شجاعت و درایت رهبری آن روشن نمیگردد. قیام حقطلبانه مردم ایران برای سرنگونی رژیم آن قدر شجاعانه و فداکارانه است که دنیا را به تعجب انداخته و پایداری و بلندنظری و ایمان و صبر و فداکاری رهبر این مبارزات همه را خیره کرده و دوست و دشمن را وادار به احترام نموده است.
روزگاری بود که شیعیان را توهین میکردند خوار میشمردند، رافضی و کافر میدانستند، دستنشانده شاه و جاسوس اسرائیل میخواندند و از هیچ اهانتی فروگذار نمیکردند، ولی اوج مبارزات خونین شیعیان ایران به رهبری آن مرجع بزرگ همه موازین و مقاییس را عوض کرده است حقانیت شیعه را به همه ثابت نموده و برای همه شیعیان جهان حتی در دورترین نقطه ایجاد احترام و غرور و افتخار کرده است. روزگاری بود که مارکسیستها انقلابیون جهان به شمار میرفتند و هر جوان دلسوختهای برای مبارزه علیه استثمار و استعمار اجباراً به مکتب مارکسیسم پناه میبرد اسلام افیون اجتماع به شمار میرفت، روحانیون مرتجع بهحساب میآمدند. حتی یک جوان مسلمان از ابراز عقیده خود وحشت میکرد و صحنه تبلیغاتی و روشنفکری و انقلابی دنیا یکپارچه در دست مارکسیستها و چپیها بود و هر مؤمن مبارزی را بدون اینکه از فداکاری و جانبازی او ذکری به میان آید به جرم ایمانش به خدا، میکوبیدند، و به همه بدیها متهم میکردند.
اما همین انقلاب عظیم و پرافتخار مسلمانان ایران به برکت رهبری بینظیر آن مرجع بزرگ همۀ ارزشها واژگون شد و همۀ مخالفین از شرق و غرب و حتی ملحدین در برابر عظمت این انقلاب اجباراً تعظیم کردند.
در حال حاضر نهتنها کاخ ظلم و فساد پهلوی در ایران فرومیریزد، بلکه پایههای همه نظامهای فاسد و ارتجاعی منطقه نیز میلرزد و حتی نظامهای بهظاهر انقلابی و پیشرو نیز از پیروزی انقلاب اسلامی ایران وحشت دارند؛ زیرا در صورت پیروزی چنین انقلابی، جایی از اعراب برای آنها باقی نمیماند.
بههرحال افتخار میکنم که در عصر جدید نیز به پیروی از مکتب حسین (علیهالسلام)، پرچم خونین شهادت به دست شیعیان برافراشته میشود و مفهوم حقیقی شهادت و فداکاری و پاکی و طهارت و عمق انقلابی توسط شیعیان علی (علیهالسلام) به همۀ جهانیان نموده میشود. در حال حاضر احساس میکنم که هر مسلمان،حقیقی با افتخار میتواند در برابر یک مارکسیست بایستد و از ایدئولوژی انقلابی خود دفاع کند و بالاخص یک شیعه مفتخر است که عمق انقلابی مکتب او و صلابت رهبریاش بر همه ثابت شده است. شیعیان لبنان پس از سالها بدبختی و ذلت و توسریخوری به همت و رهبری آقای صدر به خود آمدند و متحد شدند و برای کسب حقوق پایمال شده خود قیام کردند، و موجودیت خود را به همه قبولاندند و برای اولینبار عقده حقارت را که بر نفوس همه شیعیان سیطره داشت، شکستند، و نهضتی اسلامی بر اساس افکار انقلابی شیعه به وجود آوردند. این نهضت بهسرعت اوج گرفت و نیروهای موجود در منطقه، احزاب چپ و احزاب راست همه به وحشت افتادند و هر دو طرف در کوبیدن این نهضت حقیقی اسلامی متحد شدند و در خلال سه سال گذشته ضربههای سختی بر این نهضت زدند، و جنایات ناگفتنی از قتل و دمار و تهمت و افترا بر شیعیان وارد آوردند که وجدان هر آدم با انصافی را به درد میآورد. من میدیدم که هر سازمان یا حزبی از پشتیبانی کشوری بزرگ (عربی و غیرعربی) برخوردار است پول و اسلحه و امکانات دریافت میکند و از پشتیبانی سیاسی آن کشورها استفاده مینماید جز شیعه که در عالم هیچ پناهگاهی ندارد و دو قدرت بزرگ جهانی و همه نظامهای موجود عربی با این نهضت اسلامی شیعی مخالفاند و در نابودی و یا تضعیف آن با هم همکاری میکنند طبیعتاً هر شیعه دلسوخته و رنجدیده لبنانی چشم امید بهسوی ایران تنها کشور شیعه جهان میدوخت و انتظار کمک داشت؛ اما رژیم ظالم و فاسد شاه، بیش از هر جناح دیگری از نهضت شیعیان لبنان وحشت داشت و در کوبیدن آن میکوشید، و از هیچ جنایتی علیه شیعیان فروگذار نمیکرد.
اکنون که به قدرت ایمان و اراده آهنین آن مرجع و فداکاری بینظیر ملت ایران رژیم شاه به آستانه سقوط رسیده است. شیعیان لبنان آنچنان احساس غرور و شادی میکنند که حدی بر آن متصور نیست شاید هر آزادیخواهی و بخصوص هر مسلمان واقعی در هر نقطه از جهان از سقوط این نظام فاسد شاه احساس لذت کند، اما یک شیعه مصیبتزده و جنگدیده لبنانی بیش از هر کس دیگری با نهضت انقلابی ایران احساس همبستگی میکند، و باروح خود و قلب خود و همه وجود خود ارزش این انقلاب مقدس را درک مینماید و پیروزی هر چه زودتر آن را آرزو میکند اکثر جوانان شیعه شب و روز خود را بافکر انقلاب ایران و ذکر خمینی رهبر عالیقدر به سر میآورند قلبشان از شوق میتپد و روحشان بهخاطر همکاری و حتی شهادت در راه این انقلاب به پرواز درمیآید جوانان مؤمنی که مدت سه سال به جرم داشتن ایدئولوژی اسلامی از طرف چپ و راست بهسختی کوبیده شدهاند ناله دردمندشان در میان توفان اتهامات دروغ و تبلیغات زهرآگین و دشمنیها و حقدها و کینهها محو شده است اکنون در سایه انقلاب امیدبخش ایران نفسی بهراحتی میکشند، و عقدههای دل دردمند خود را با کمک این انقلاب باز میکنند.
و عده زیادی از جوانان مؤمن و جانباز امل که فداکاری و ثبات خود را در جنگهای فراوان در مدت سه سال در محورهای مختلف در مقابل اسرائیل و کتائب نشان دادهاند، و در این راه شهدای فراوانی نیز تقدیم کردهاند، اکنون مشتاقانه آرزو میکنند که به صفوف مجاهدین ایران بپیوندند، و در راه این انقلاب مقدس بهافتخار شهادت نایل آیند. متأسفانه شیعیان لبنان که روزگاری با غرور، زنجیرهای اسارت را پاره میکردند و همه دردها و رنجها و مصیبتها را در راه هدف خود تحمل مینمودند و شهادت را با آغوش باز استقبال میکردند اکنون احساس میکنند که یتیم شدهاند. کسی که به آنها فکر و عقیده و افتخار و قدرت داده بود به غدر و حیله ربوده شده است؛ مثل کشتیشکستهای در میان توفان که به گرداب بلا بیفتد و ناگاه کشتیبان نیز مفقود گردد.
دو هفته پیش یکی از جنگندگان امل که در اثر سقوط خمپارهای کتائبی در شیاح مجروح شده بود، در بیمارستان، زهرا زیر عمل جراحی بیهوش شده بود تا قطعههای آهن را از بدنش خارج کنند، در حالت اغما فریاد میزد خدایا! جان مرا بگیر و امام صدر را برگردان من میخواهم بمیرم و همه مردم از شدت تأثر گریه میکردند... این فریاد استغاثه از قلوب کثیری از جوانان امل و شیعیان برمیخیزد و راستی که دردانگیز و ناراحتکننده است.
اهتمام آن مرجع بزرگ برای آزادی آقای صدر همانطور که انتظار میرفت، بیشازپیش مؤثر افتاده است. اگر از تأثیر بزرگ آن بر قذافی و نظامهای دیگر عربی بگذریم، شیعیان لبنان بار دیگر احساس میکنند که تنها پشتیبان واقعی آنها و دوستدار حقیقی آنها، و شریک درد و رنج آنها... باز هم شیعیان ایران و رهبر آن هستند؛ و راستی چه تأثیر نیکویی و چه علاقه شدید معنوی و روحی و تاریخی بر آن مترتب است.
من خود غمزده و دلشکستهام ولی مجبورم که در خلأ موجود، جوانان مؤمنی را که کموبیش به خط ما در حرکتاند و با حرکت ما و رسالت ما آشنا شدهاند، و اکنون یتیم و دلشکستهاند دلداری و امید بدهم و چقدر سخت است که دلشکسته دردمندی بخواهد به دیگران روح امید بدهد؛ ولی بزرگترین امید و آرزوی من در این روزهای سخت که مرا به پا داشته و قوی کرده است، اوج انقلابی ملت ایران به رهبری آن مرجع بزرگ و احساس آزادی و نجات ایران از سیطره شوم استعمار و استبداد و نابودی ابدی رژیم سیاه شاه است که بزرگترین نقطه عطف تاریخ ایران به شمار میرود و در سایه این پیروزی و نجات، چه ساده میتوان نظامهای فاسد موجود را سرنگون کرد و حتی اسرائیل را به زبالهدان تاریخ فرستاد. به آن امید نفس میکشم و به این امید زندهام و آرزو میکنم که روزی همراه با جنگندگان امل در راه این هدف مقدس به شرف شهادت نایل آیم از خدای بزرگ میطلبم که همه ما را هدایت کند و امکان دهد که در راهش پروانهوار بسوزیم و قربانی شویم و این قربانی شدن را حیات واقعی بدانیم و همچنین از خدای بزرگ میطلبم که آن مرجع عزیز را در این روزهای بحرانی و سخت بهسلامت بدارد، و ملت رنجدیده و بلازدۀ ایران را در راه کمال توان بخشد و پیروز کند.
دوستدار کوچک شما مصطفی چمران.