تاریخ ولادت
بنابر آنچه در منابع تاریخی آمده است در روز، ماه و سال تولد حضرت علی بن موسی الرضا (ع) اختلاف است.
چنانكه عدهای پنج شنبه و عدهای جمعه را روز تولد ایشان میدانند. اربلی (در كشف الغمه) ذی الحجه را ماه تولد آن حضرت میداند. طبرسی (در اعلام الوری)، كفعمی (در مصباح) و شهید (در دروس) ذیقعده را ماه تولد حضرت میدانند و افرادی همچون شیخ صدوق در عیون اخبار الرضا، ربیع الاول را ماه تولد ایشان میدانند. و در سال تولد ایشان افرادی چون كلینی در كافی، طبرسی در اعلام الوری، كفعمی در مصباح، شهید در دروس و مفید در ارشاد سال 148 هـ را یعنی همان سال شهادت امام صادق (ع) را سال تولد امام رضا (ع) میدانند. و افرادی همچون حافظ عبدالعزیز و اربلی در كشف الغمه و صدوق در عیون اخبار الرضا سال 153 هـ را، كه پنج سال پس از رحلت امام صادق (ع) است را سال تولد امام میدانند.[1] و برخی سال 151 هـ را سال تولد حضرت میدانند.[2] ولی بر اساس گفته اكثر مورخان و تقدم افرادی همچون كلینی (م 328) و مفید (م 413) شاید بتوان گفت كه تاریخ تولد حضرت در سال 148هـ بوده است. ولی كسانی كه معتقدند كه سال تولد حضرت 153هـ است،[3] استناد به روایاتی كردهاند كه به گمان ایشان این روایات دلالت میكند بر اینكه حضرت رضا (ع) چند سال پس از امام صادق (ع) متولد شدهاند؛ چرا كه حضرت امام صادق (ع) آرزوی دیدار علی بن موسی الرضا (ع) را میكردند. از جمله: « از حضرت موسی بن جعفر (ع) روایت شده كه میفرمود:
«شنیدم از پدرم جعفر بن محمد (ع) كه مكرر به من میفرمود كه عالم آل محمد در صلب تو است و ای كاش من او را درك میكردم. پس بدرستیكه او همنام امیرالمؤمنین علی (ع) است»[4]
ولی باید گفت حقیقتاً نمیتوان از این روایت و روایاتی مشابه آن ثابت كرد كه حضرت امام رضا (ع) پنج سال پس از امام صادق (ع) متولد شدهاند.
بنابراین بنا به قول مشهور، حضرت در 11 ذی القعده سال 148 هـ در مدینه چشم به جهان گشودند و با نور وجود خود عالم هستی را روشنی بخشیدند.
نام، كنیه، القاب و نقش انگشتری حضرت
حضرت علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن ابیطالب (ع)، هشتمین امام از دوازده امامی هستند كه منصوص از جانب خدا به واسطه پیامبر میباشند. كنیه ایشان ابوالحسن و خواص آن جناب را ابوعلی میگفتند.[5] القاب ایشان رضا، صابر، زكی، ولی، وفی، سراج الله، نورالهدی، قرة عین المؤمنین، مكیدة الملحدین، كفو، الملك، كافی الخلق، رب السریر میباشد.[6] در كافی به نقل از یونس آمده است كه حضرت فرمود:
«نقش انگشتری من، ما شاء الله لا قوة الّا بالله است»[7]
و عدهای نقش انگشتری حضرت را حسبی الله ذكر كردهاند.[8] در عیون اخبار الرضا[9] آمده است كه بزنطی میگوید:
به حضرت جواد (ع) عرض كردم گروهی از مخالفین شما معتقدند كه لقب رضا را مأمون به پدر شما داد، چون راضی شد كه ولیعهد او باشد. حضرت فرمود:
«به خدا دروغ گفتهاند و كار نابجایی كردهاند. خداوند بزرگ او را رضا نامیده زیرا او مورد رضایت خدا بود در آسمانها و مورد پسند پیامبر اكرم (ص) و ائمه طاهرین بود در زمین»
عرض كردم مگر تمام آباء و اجداد شما از ائمه طاهرین (ع) مورد پسند خداوند و پیامبر (ص) نبودند، فرمود:
«چرا؟»
عرض كردم پس چرا پدرت را بین آنها رضا لقب دادند؟ فرمود:
«چون مخالفین نیز او را چنان پسندیدند كه دوستان و موافقین نیز پسندیده بودند. ولی این موفقیت برای هیچ كدام از آباء گرامش دست نداد. به همین جهت در میان ائمه به رضا ملقب شد»
مادر حضرت
در كشف الغمّه آمده است كه:[10] مادر امام رضا (ع) كنیزی بنام خیزران مرسیه بود. بعضی گفتهاند "شقراء نوبیه" كه اسمش اروی و لقبش شقراء بود. حافظ عبدالعزیز میگوید: نام مادر امام رضا (ع) "سكینه نوبیه" بود.[11] طبرسی در اعلام الوری مینویسد: مادر ایشان كنیز فرزند داری به نام ام البنین بود كه او را "نجمه" میگفتند. بعضی "سكن نوبیه" نیز گفتهاند.[12] در عیون اخبار الرضا آمده است كه: "حمیده مصطفاة" كه مادر حضرت موسی بن جعفر (ع) و از بزرگ زادگان عجم بود، كنیزی به نام "تكتم"، خرید، كه از شایسته ترین زنها از نظر دینی و عقل و احترام نسبت به سرور خود "حمیده مصطفاة" محسوب میشد. به طوری كه در تمامی مدتی كه در اختیار او بود، به منظور احترام وی در مقابلش ننشست. روزی به فرزندش موسی بن جعفر(ع) فرمود: "تكتم" زنی است كه تا كنون از او بهتر ندیدهام. یقین دارم اگر صاحب فرزند شود، نسل پاكی خواهد داشت. او را به تو بخشیدم، قدرش را بدان. وقتی حضرت رضا (ع) از او متولد شد لقب "طاهره" به او داده گفت: حضرت رضا خیلی شیر میخورد و فرزند سالم و فربه بود، "تكتم" گفت یك زن شیرده برایم پیدا كنید، گفتند شیرت كم شده؟ گفت: دروغ نمیگویم، كم نشده! ولی دعاها و نمازهایی كه میخواندم، از هنگام ولادت او كم شده است. برخی قائلند دلیل اینكه نام مادر حضرت رضا (ع) تكتم بود، این شعر است كه آن جناب را مدح میكند:
الا ان خیر الناس نفساً و والداً و رهطاً و اجدادا علی المعظم
اتتنا به للعلم والحلم ثامنا اماماً یؤدی حجة الله تكتم[13]
در عیون اخبار الرضا آمده است كه: علی بن میثم از پدر خود نقل كرده كه وقتی حمیده مادر موسی بن جعفر (ع) مادر حضرت رضا (ع) (نجمه) را خرید، گفت: در خواب پیغمبر اكرم (ص) را دیدم، فرمود:
«حمیده، این نجمه متعلق به فرزند موسی بن جعفر (ع) است، زیرا برایش از او فرزندی كه بهترین فرد روی زمین است، متولد خواهد شد»
لذا حمیده، نجمه را به موسی بن جعفر(ع) بخشید. پس از تولد حضرت رضا(ع) او را طاهره نامید. و او چند اسم داشت، نجمه، اروی، سكن، سمانه، تكتم.....و نیز در عیون اخبار الرضا به نقل از هشام بن احمد آمده است كه امام موسی بن جعفر (ع) به من فرمود:
«آیا نفهمیدی برده فروشی از مغرب آمده باشد؟»
گفتم نه، فرمود:
«چرا، یك نفر آمده، حركت كن با هم برویم پیش او»
هر دو سوار بر مركب شدیم رفتیم، دیدم مردی با چند برده از مغرب آمده است. فرمود:
«كنیزهای خود را نشان بده»
نه كنیز نشان داد. ولی موسی بن جعفر (ع) هیچ كدام را نخواستند و فرمودند:
« باز هم بیاور»
گفت دیگر كنیزی نمانده. حضرت فرمود:
«چرا هنوز هست»
آن مرد گفت نه بخدا، فقط كنیز مریضی دارم. حضرت فرمود:
«چه میشود، آن را هم نشان بده»
مرد امتناع كرد از نشان دادن، پس حضرت بازگشتند. فردا صبح مرا پیش او فرستاد، فرمود:
«به او بگو آن كنیز را به چند میخواهی بفروشی؟ او خواهد گفت به فلان مبلغ، بگو خریدم»
پیغام را رساندم، گفت از فلان مبلغ كمتر نمیدهم. گفتم من بهمان مبلغ از تو خریدم. او هم قبول كرد. و میگفت آن مردی كه دیروز با تو بود كیست؟ گفتم مردی از بنی هاشم....سپس گفت من داستان این كنیز را برایت نقل می كنم! او را از انتهای مغرب خریدم. زنی از اهل كتاب مرا دید. گفت: این چه كنیزی است همراه تو؟ گفتم او را برای خودم خریدهام. گفت چنین كنیزی شایسته نیست، نزد چون تو باشد. او باید نزد بهترین فرد روی زمین باشد. بزودی فرزندی از او متولد خواهد شد كه شرق و غرب تابع او میشوند. گفت كنیز را نزد موسی بن جعفر (ع) آوردم. چیزی نگذشت كه حضرت رضا از او متولد شد.[14]
از نجمه مادر حضرت رضا (ع) نقل شده وقتی حامله به حضرت رضا (ع) شده بودم، سنگینی حمل را احساس نمیكردم و در خواب صدای تسبیح و تهلیل و تمجید از شكم خود میشنیدم كه باعث هول و هراس من میشد. همین كه بیدار میشدم، چیزی نمیشنیدم. همین كه حضرت متولد شد، روی زمین افتاد دست بر زمین گذاشت و سر به آسمان بلند كرده لبهایش را حركت میداد. مثل اینكه چیزی میگوید. پدرش موسی بن جعفر (ع) وارد شد گفت:
«گوارا باد تو را نجمه، این لطفی كه خدا به تو فرمود»
او را در پارچه سفیدی پیچیده به آن جناب دادم. در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت، آب فرات خواست و كامش را با آب فرات برداشت، بعد به من برگردانید. فرمود:
«بگیر این بقیة الله است در روی زمین»
نصوص پیرامون امامت حضرت امام رضا (ع) و برخورد اصحاب با این مسئله
حضرت امام رضا (ع) در سال 183 هـ پس از شهادت پدر بزرگوارشان موسی بن جعفر (ع) درسن 35 سالگی به امامت رسیدند. از آنجایی كه مسأله امامت در اواخر زندگی موسی بن جعفر (ع) بسیار پیچیده و سخت بود، اما بیشتر اصحاب امام كاظم (ع) جانشینی امام رضا (ع) را از طرف آن حضرت پذیرفتند. شیخ مفید نام دوازده تن از این صحابه را كه روایاتی در موضوع تعیین امام رضا (ع) به جانشینی پدر بزرگوار نقل كردهاند، ذكر میكند كه مهمترین آنها: داود بن كثیر الرّقی، محمد بن اسحاق بن عمار، علی بن یقطین، و محمد بن سنان میباشد.[15]
نصر بن قابوس میگوید: به ابو ابراهیم (موسی بن جعفر ع) عرض كردم: من از پدر شما درباره جانشین سئوال كردم، شما را معرفی فرمود. پس به عرض آن حضرت رساندم كه وقتی حضرت صادق (ع) به شهادت رسید، میان مردم اختلاف افتاد (ذهب الناس یمیناً و شمالاً)، من و دوستانم شما را برگزیدیم، اینك ما را مطلع فرمایید كه چه كسی جانشین شما خواهد بود؟ امام (ع) فرزند خود علی را معرفی كرد.[16]
اولاد حضرت رضا (ع)
مورخان در اینكه از امام رضا (ع) یك فرزند یا فرزندان بیشتری باقی مانده اختلاف دارند. قول مشهور این است كه آن حضرت تنها یك فرزند به نام محمد داشتهاند...
ابن شهر آشوب به نقل از محمد بن طلحه میگوید: اولاد حضرت رضا (ع) شش نفر بودند. پنج پسر و یك دختر و اسامی فرزندانش، محمد قانع، حسن، جعفر، ابراهیم، حسین و عایشه بود.[17] از دلائل الحمیری است كه حنان بن سدیر گفت: به حضرت رضا (ع) عرض كردم ممكن است امام فرزند نداشته باشد. فرمود:
«برای من جز یك فرزند متولد نخواهد شد، ولی از نسل او گروه زیادی بوجود میآیند»[18]
ابن خشاب (م 567) گفت: متولد شد برای حضرت پنج پسر و یك دختر، اسم پسرهای ایشان محمد امام ابوجعفر ثانی، ابو محمد حسن، جعفر و ابراهیم و حسین و نام دختر ایشان عایشه بود.[19]
ولی در العدد القویه آمده است كه برای حضرت دو پسر بود؛ یكی محمد و دیگری موسی.[20] شاید بتوان این روایت را با استناد به روایت قرب الاسناد تأیید كرد. چرا كه در قرب الاسناد آمده است كه بزنطی به امام رضا (ع) گفت: من سالها از شما درباره خلیفه بعد از شما از شما سئوال میكردم و شما میگفتید: فرزندم. و در آن روزها برای شما بیش از یك فرزند نبود. ولی امروز كه خداوند به شما دو فرزند داده كدام یك جانشین شما است.[21]و نیز در كتاب عیون اخبار الرضا آمده است كه برای حضرت دختری بنام فاطمه بوده است.[22] در اعلام الوری و مناقب ابن شهر آشوب آمده است كه برای حضرت رضا (ع) یك فرزند بود بنام محمد بن علی جواد و ایشان دیگر فرزندی نداشتند.
رافعی مینویسد: مشهور است كه علی بن موسی الرضا (ع) در سفری به قزوین تشریف آورده و در خانه داود بن سلیمان غازی مخفی شده است. چنانكه اسحاق بن محمد و علی بن مهرویه در نوشتهای از طریق همین داود از امام نقل كردهاند كه فرزندی از آن حضرت كه دو سال یا كمتر داشته در قزوین مدفون شده است.[23] این همان امام زاده حسین است كه اكنون در قزوین وجود دارد. به احتمال این مسافرت در سال 193 هـ مقارن با مرگ هارون الرشید صورت گرفته است.[24]
نویسنده: محمدرضا رستمی زاده
منابع:
[1] . بحارالانوار، ج 49 ص 2 الی 11- ناشر اسلامی- تهران
[2] . ترجمه زندگانی سیاسی امام رضا (ع) جعفر مرتضی عاملی، ناشر كنگره جهانی حضرت رضا (ع)، تیرماه 1365.
[3] . ارمغان مور/ دكتر رجبعلی مظلومی
[4] . منتهی الامال ص 171، انتشارات كتابفروشی علمیه اسلامیه سال 1331 شمسی
[5] . بحار، ج 49، ص 10 به نقل از مناقب
[6] . همان.
[7] . بحار، ج 49، ص 2.
[8] . ترجمه زندگانی سیاسی امام رضا (ع) جعفر مرتضی عاملی
[9] . عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 12، بحار ج 49، ص 4
[10] . اربلی، كشف الغمه، ج 3، ص 70، بحار ج 49 ص 4.
[11] . بحار،ج 49، ص 4.
[12] . همان، ص 5.
[13] . همان.
[14] . بحار، ج 49، ص 8.
[15] . الارشاد، مفید، ص 304- حیات فكری سیاسی امامان شیعه، رسول جعفریان، ص 427.
[16] . الكافی، كلینی، ج 1، ص 313.
[17] . مناقب ال ابی طالب، ج 4، ص 361.
[18] . كشف الغمه، علی بن عیسی اربلی، ج 3، ص 90.
[19] . المصدر، ج 3، ص 136، بحار ج 49، ص 222.
[20] . مناقب ال ابی طالب، محمد بن شهر آشوب، ج 4، ص 369.
[21] . الامام الرضا، تاریخ و دراسة، محمد جواد فضل الله، ناشر دارالكتاب الاسلامی، قم، تاریخ نشر 1362.
[22] . همان
[23] . حیات فكری سیاسی امامان شیعه، رسول جعفریان ص 426، به نقل از التدوین فی اخبار قزوین ج 3، ص 428
[24] . حیات فكری سیاسی امامان شیعه، رسول جعفریان ص 426، به نقل از حیات الامام الرضا (ع) ص 225.