در سالروز شهادت پنجمین ستاره آسمان امامت و ولایت، امام محمد باقر(ع) قرار داریم، امامی که با درخشش علمی، باقرالعلوم(ع) نام گرفت و نقطه عطفی را در مرجعیت علمی شیعه پدید آورد. برای آشنایی بیشتر با دوره امام پنجم با حجتالاسلام حامد عبداللهی، مدرس حوزه علمیه و پژوهشگر پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم(ع)، گفتوگویی انجام شده است که در ادامه میخوانید.
ـ پس از حادثه عاشورا، عملکرد و مسیر امام باقر(ع) به عنوان امام حاضر و نواده سیدالشهدا(ع) چه بود؟
مقام معظم رهبری بحثی را در تحلیل تاریخ ائمه(ع) با عنوان انسان ۲۵۰ ساله فرمودهاند که در کتابی با این عنوان مطرح شده و خلاصه سخنشان این است که تمام ائمه(ع) به مثابه یک شخص متناسب با شرایط زمانی تصمیمگیری و فعل و انفعال داشتند و سکوت، قیام، اعتراض و صلح آنها مبتنی بر مصلحت زمانه بود. در دوره امام علی(ع) مصلحت ایجاب میکرد که ایشان ۲۵ سال خانهنشین شوند و به حفظ مجموعه مسلمین و سرزمینهای اسلامی بپردازند. امام حسن(ع) مجبور به پذیرش صلح شدند و در مورد امام حسین(ع) کار به جایی رسید که باید قیام میکردند تا اصل دین باقی بماند و دوره امام باقر(ع)، دوره رشد علمی بود.
از دوره امام علی(ع) تا شهادت امام حسین(ع) یک مقطع محسوب میشود و دوره امام باقر(ع) و صادق(ع) مقطع مهم دیگری است و بین این دو مقطع دوره امام سجاد(ع) وجود دارد.
بعد از قیام عاشورا، جامعه متوجه اهل بیت(ع) شد؛ به خصوص اینکه مظلوم واقع شدند. بعد از عاشورا سرکوبها نسبت به مسلمین بیشتر شد، ولی امام سجاد(ع) بیشتر شناخته شدند و حکومت هم به آنان مثل قبل سختگیری نمیکرد و همین فرصت سبب شد تا امام سجاد(ع) با مبارزه و جهاد اخلاقی و تربیتی این دو مقطع را به هم پیوند دهد و برای دوره امام باقر(ع) زمینهسازی کند. امام سجاد(ع) شروع به کادرسازی کردند و با آموزش معنوی و اخلاقی شرایط را برای امام باقر(ع) فراهم کردند.
در دوره حیات امام باقر(ع) تقریباً ده خلیفه تغییر کرد و شاخه مروانی در بنیامیه قدرت گرفت و به دنبال آن، حکومتهای متزلزلی ایجاد شد و همین امر شرایط را برای امام باقر(ع) مهیا کرد تا از این فضا برای امتداد مکتبی که امام سجاد(ع) زمینه آن را فراهم کردند، استفاده کنند؛ البته مباحث امام باقر(ع) عمدتا درباره مسائل فقهی، کلامی و... بود.
جامعه اسلامی بعد از فراز و فرودهایی، در این دوره وارد تمدن جدیدی شد و مسلمین به خاطر ارتباط با تمدنها و دانشمندان دیگر، با سؤالات و شبهات جدیدی روبهرو شدند که قبلاً کمتر مطرح بود. امام باقر(ع) هم تلاش کردند تا جامعه اسلامی را از حیرت نجات دهند و با تشکیل حلقههای مختلف علمی، اندیشه اسلامی را تعمیق بخشیدند. مناظراتی در این دوره برپا شد و امام طرف مشورت شیعیان و عموم مسلمانان بودند. لذا دوره امام باقر(ع) آغاز دوره مرجعیت علمی اهل بیت(ع) بود و از این نظر مورد رجوع و احترام همه بودند. به همین دلیل در مسائل فقهی عمده احکام بین فقه شیعه و اهل سنت مشترک است و پذیرش علمی اهل بیت(ع) در این دوره مشهود است و احادیث آنها در بین همه مسلمانان مورد احترام و رجوع است؛ گرچه حکومت همچنان در دست دشمنان اهل بیت(ع)، خلفای بنیامیه، بود و در نهایت چون از ناحیه امام احساس خطر کردند، ایشان را به شهادت رساندند.
ـ شرایط دوران امام باقر(ع) چگونه بود که ایشان فرصت بروز و ظهور علمی پیدا کردند و در نهایت باقرالعلوم نامیده شدند؟
جامعه اسلامی در دوره حضرت علی(ع) تشنه معارف بود، ولی آنقدر امام درگیر مسائل سیاسی شدند که جامعه رجوع حداقلی علمی هم به امام علی(ع) نداشت. البته جامعهای که پیامبر(ص) را دیده بود، نمیپذیرفت که زانو بزند و از وجود امام علی(ع) استفاده کند و حتی در حدود پنج سالی که ایشان خلافت را در دست داشتند باز هم مردم از وجود مقدس مولی الموحدین توقع مطالب علمی نداشتند و به دنبال زعامت سیاسی بودند تا مشکلات مادیشان حل شود.
در دوره امام باقر(ع) عمده توقع و نگاهها به ایشان نشر علم و مرجعیت علمی با توجه به توسعه تفکرات فقهی کلامی و رواج آن در جامعه اسلامی بود. البته نه اینکه به دنبال حکومت و مبارزه با ظلم بنیامیه نباشند، ولی میدان مبارزه، میدان علمی بود. البته حتی حکومت برای اهل بیت(ع) هدف نهایی و مطلوب نبود، بلکه ابزاری بود تا به هدف نهایی یعنی هدایت و تربیت مردم دست یابند. در دوره امام باقر(ع) به خاطر اختلافات شدید درون حاکمیت، این فرصت برای امام ایجاد شد تا مرجعیت علمی اهل بیت را به ظهور برسانند، ولو اینکه جامعه موقعیت امامت و علم لدنی ایشان را درک نکند.
البته امام(ع) از همین فرصت برای گفتمانسازی درباره امامت و علم لدنی و عصمت و مباحث کلامیای از این دست استفاده کردند و شیعیان با این مبانی بیشتر آشنا شدند، ولی مرجعیت علمی ایشان عمدتاً فقهی بود و فرقههای دوره ایشان هم با رویکرد سیاسی متمایز میشدند. در مجموع باید زندگی و رفتار ائمه(ع) را متناسب با دوران خودشان مقایسه کنیم و بسنجیم.
امام سجاد(ع) به عنوان استاد اخلاق به تربیت مردم و هدایت آنها و کادرسازی پرداختند و دعا را زمینه تلاش خود قرار دادند. امام باقر(ع) مباحث علمی را تقویت کردند که فضای علمی در دوره امام صادق(ع) به اوج خود رسید. به همین دلیل برای مقابله با امام، نسخههای بدلی فراهم شد و فقیهانی از اهل سنت بروز کردند تا امام صرفاً در جایگاه فقیه در کنار فقهای دیگر به رسمیت شناخته شود.
در دوره امام باقر(ع) و به دنبال حوادث کربلا، جریاناتی مانند زیدیه دست به قیامهایی زدند؛ یعنی رویکردها تا حدودی رنگ و بوی سیاسی داشت، ولی در دوره امام صادق(ع) هر کسی برای خود مکتب اعتقادی و فقهی درست کرد، زیرا جامعه تشنه معرفت و علم بود. از این رو امام صادق(ع) محور مبارزه خود را تحکیم بنیان و بنیاد شیعه به عنوان یک مکتب حقه قرار داد و از این نظر به ایشان رئیس مذهب جعفری گفته میشود. آن امام حلقههای علمی مختلفی را در بسیاری از علوم آن روز مهیا و نیز شاگردانی را تربیت کردند.
ـ چه عواملی باعث شد که مسلمانان به ویژه شیعیان با وجود گذشته درخشان، در حال حاضر در تولید علم در دنیا رتبه قابل قبولی نداشته باشند؟
در دوره امام باقر(ع) و دوره امام صادق(ع) برخی خلفا به رواج مباحث علمی و هنری کمک کردند و تمدن اسلامی به جایگاهی رسید که گفته شده است به تدریج آثار اسلامی به زبانهای دیگر ترجمه و استفاده شد. البته اینکه چرا مسلمانان با وجود این پیشینه علمی، امروز در این وضعیت هستند، عمدتاً به نوع نگاه فرهنگی و اندیشهای آنان برمیگردد.
یکی نگاه متحجرانه و جمودی به دین است که میتواند مانع پیشرفت شود و نگاه دیگر رویکرد جامع و معقول به دین است که امام باقر(ع) مروج چنین رویکردی در دوره خودشان بودند. اگر ما دین را طوری توصیف کنیم که به عقل و تجربه جایگاه شایسته خود را بدهد، ضمن اینکه وحی را به عنوان منبع اصلی ادراک و دریافت تنقیص نمیکند، پیامدهایی خواهد داشت و موجب رشد و پیشرفت جامعه و ایجاد تمدن اسلامی میشود، ولی اگر رویکرد جمودگرایانه، قشری و مقدسمآبانه به دین وجود داشته باشد و عقل و تجربه را به کنار بگذارد و به آن جایگاهی ندهد و به تعبیری فقط به ظواهر آیات و روایات بسنده کند، باعث جلوگیری از رشد جامعه هم میشود. متأسفانه این رویکرد در مقاطعی بین اهل سنت و شیعه وجود داشت که ما از آن به اخباریگری تعبیر میکنیم و امروز نمونههای بارز آن را در گروههای تکفیری میبینیم که فقط به ظواهر بسنده میکنند. در دوره امام علی(ع) خوارج نمونه بارز چنین تفکری بودند و حتی حاضر نبودند نظر خلیفه وقت را تحمل کنند.
ـ یعنی قرائتهای نادرست از دین و کافی دانستن حدیث مانع تلاش علمی بیشتر شیعیان شده است؟
وقتی تفکر و علم از جامعه اسلامی رخت بربست، چنین رویکردی در برابر دین پررنگ شد. البته رویکردهای غیردینی هم که فقط تجربه و حس را قبول دارند و به وحی بیتوجه هستند، نمیتوانند ضامن پیشرفت و سعادت بشر باشند و رهزن هستند. در دورانی که رویکردهای ضد عقلی و توجه به تجربه بشری کمرنگ میشود، شاهد عقبگرد هستیم. در مسیحیت هم این فرایند نمود داشته است.
ـ برخورد امام باقر با غالیان چگونه بود؟
ریشه همه این گروهها و فرقهها به دوره پیامبر(ص) برمیگردد. بحث غلات در دوره امام علی(ع) هم وجود داشت و وقتی نمیتوانستند از یک سو جایگاه بشری امام و از سوی دیگر علم متصل به غیب ایشان را درک کنند، گرفتار افراط و تفریط شدند و درباره امام غلو کردند و به جایگاه الوهیت قائل بودند. حتی وهابیت با اینکه پدیدهای جدید است، ریشه در تفکرات خلیفه دوم دارد، از جمله مخالفت با زنان و ... ولی به تدریج در دوره امام باقر(ع) برخی از این گرایشها پررنگ شد.
در دوره امام باقر(ع) بحث منع کتابت و نقل حدیث برچیده شد و همین موضوع به رشد علمی جامعه اسلامی کمک کرد. خلفا دو کار مهم را در سده اول انجام دادند، یکی توحید مصاحف و دیگری منع حدیث. توحید مصاحف کار درستی بود، ولی تمامی تبیینها و تفسیرها و به اصطلاح پاورقیها را درباره قرآن، که مکمل فهم آیات و شأن نزول بود، حذف کردند و دیگر اجازه ندادند که حدیث نوشته شود و رواج پیدا کند.
🌹شهادت جانسوز آن امام همام تسلیت باد