شناخت گروه نقد رسانه
گروه نقد رسانه
مقدمه
تحول در ساختار فرهنگي فضاهاي رسانهاي و هنري دغدغهاي است که از طليعه پيروزي انقلاب اسلامي همواره در خاطر رويکردهاي انقلابي بوده و هر از چند گاهي نيز از اين دغدغهها در قالب طرح و برنامهاي به پروژههاي اجرايي هم ختم شده اما همچنان اين بار بر زمين مانده است. به نظر ميرسيد مسئوليتي در اين وسعت به تنهايي از عهده چند سازمان و حتي نظام حاکميتي برنيامده و آنکس که مياندار اين عرصه بايد باشد، انديشمندان و نظريهپردازان و فعالان حوزههاي مختلف فرهنگي ميباشند.
در حيطه فعالان حوزه رسانهي هنر آنچه مشهود است کهl مئونگي و عدم آشنايي کارآمد با مباني فکري و عدم تسلط بر مباني ديني بوده و آنچه در حوزه انديشمندان عرصه معارف ديني و علوم اسلامي حاکم است عدم آشنايي کارشناسانه با مسايل حوزه هنر و رسانه ميباشد.
به نظر ميرسد با توجه به آزمون و خطاهاي بيشماري که در طول چند دهه اخير در اين حيطه اتفاق افتاده؛ يک امر اساسي مورد غفلت سازمانهاي متولي و ذيربط قرار گرفته و آن تلاش در نزديکي اين دو حوزه فرهنگي با لحاظ ضعفها و قدرتهاي هر دو حوزه و برنامهريزي در راستاي به جريان انداختن تواناييهاي انرژيهاي اين دو حوزه براي جريانسازي است. جرياني که اگر شکل گيرد براساس هوشمندي و مديريت محتوايي اين دو حوزه انديشهاي و فرهنگي هنري خواهد توانست جوابگويي به نيازها در اين گستره را در متن فعاليتها و تلاشهاي خود قرار دهد.
و اين باري است که جز بر دوش حوزههاي انديشهاي حمل نخواهد شد و بايد پذيرفت که نقش سازمانهاي متولي تمهيد اين اتفاق و بهرهبرداري از آن در راستاي مسئوليتها و مأموريتهاي خود از اين رويکرد ميباشد.
با توجه به ماموريت پژوهشکده باقرالعلوم (ع)که پشتيباني و حمايت سازمان تبليغات اسلامي در راستاي وظايف و مأموريتهاي آن سازمان ميباشد که کوشش فرهنگي در فضاهاي رسانهاي جزء وظايف تبليغي سازمان بوده و جزء آن دسته از مأموريتهاي انقلاب اسلامي است که بر عهده سازمان نيزقرار داده شده است وهمچنين با توجه به فاصله اي که بين دو حوزه علمي مذکور وضرورت پيوند آنها وجود دارد ،پيشنهاد طرحي به عنوان «حلقه نقد» ارايه ميشود که در بردارنده سياستها و برنامههايي است که ميتواند در تحقق رسالت پژوهشکده مؤثر باشد با اين تذکر که رويکرد اين طرح نه صرفاً توليد محصولات در راستاي رسالت و اهداف پژوهشکده و سازمان بلکه به راهاندازي حرکتي است که ميتواند منجر به ايجاد جريانسازي شود که اين جريانسازي فعاليتهايي از اين نوع را در پژوهشکده و سازمان نهادينه و مستمر خواهد کرد.
شناخت گروه نقد رسانه
گروه نقد رسانه مقدمه تحول در ساختار فرهنگي فضاهاي رسانهاي و هنري دغدغهاي است که از طليعه پيروزي انقلاب اسلامي همواره در خاطر رويکردهاي انقلابي بوده و هر از چند گاهي نيز از اين دغدغهها در قالب طرح و برنامهاي به پروژههاي اجرايي هم ختم شده اما همچنان اين بار بر زمين مانده است. به نظر ميرسيد مسئوليتي در اين وسعت به تنهايي از عهده چند سازمان و حتي نظام حاکميتي برنيامده و آنکس که مياندار اين عرصه بايد باشد، انديشمندان و نظريهپردازان و فعالان حوزههاي مختلف فرهنگي ميباشند.
در حيطه فعالان حوزه رسانهي هنر آنچه مشهود است کهl مئونگي و عدم آشنايي کارآمد با مباني فکري و عدم تسلط بر مباني ديني بوده و آنچه در حوزه انديشمندان عرصه معارف ديني و علوم اسلامي حاکم است عدم آشنايي کارشناسانه با مسايل حوزه هنر و رسانه ميباشد.به نظر ميرسد با توجه به آزمون و خطاهاي بيشماري که در طول چند دهه اخير در اين حيطه اتفاق افتاده؛ يک امر اساسي مورد غفلت سازمانهاي متولي و ذيربط قرار گرفته و آن تلاش در نزديکي اين دو حوزه فرهنگي با لحاظ ضعفها و قدرتهاي هر دو حوزه و برنامهريزي در راستاي به جريان انداختن تواناييهاي انرژيهاي اين دو حوزه براي جريانسازي است.
جرياني که اگر شکل گيرد براساس هوشمندي و مديريت محتوايي اين دو حوزه انديشهاي و فرهنگي هنري خواهد توانست جوابگويي به نيازها در اين گستره را در متن فعاليتها و تلاشهاي خود قرار دهد.و اين باري است که جز بر دوش حوزههاي انديشهاي حمل نخواهد شد و بايد پذيرفت که نقش سازمانهاي متولي تمهيد اين اتفاق و بهرهبرداري از آن در راستاي مسئوليتها و مأموريتهاي خود از اين رويکرد ميباشد.با توجه به ماموريت پژوهشکده باقرالعلوم (ع)که پشتيباني و حمايت سازمان تبليغات اسلامي در راستاي وظايف و مأموريتهاي آن سازمان ميباشد که کوشش فرهنگي در فضاهاي رسانهاي جزء وظايف تبليغي سازمان بوده و جزء آن دسته از مأموريتهاي انقلاب اسلامي است که بر عهده سازمان نيزقرار داده شده است وهمچنين با توجه به فاصله اي که بين دو حوزه علمي مذکور وضرورت پيوند آنها وجود دارد ،پيشنهاد طرحي به عنوان «حلقه نقد» ارايه ميشود که در بردارنده سياستها و برنامههايي است که ميتواند در تحقق رسالت پژوهشکده مؤثر باشد با اين تذکر که رويکرد اين طرح نه صرفاً توليد محصولات در راستاي رسالت و اهداف پژوهشکده و سازمان بلکه به راهاندازي حرکتي است که ميتواند منجر به ايجاد جريانسازي شود که اين جريانسازي فعاليتهايي از اين نوع را در پژوهشکده و سازمان نهادينه و مستمر خواهد کرد.