به گزارش روابط عمومی پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم علیهالسلام، حاج قاسم سلیمانی، شخصیتی منحصر به فرد است که توانسته همچنان پس از شهادت، تأثیر قابل توجهی بر هویت ملی ایرانیان بگذارد. در این بین کتاب «اسطوره حاج قاسم و بازسازی هویت ملی ایرانیان» تلاش کرده است تا چگونگی تاثیر سردار دلها بر بازسازی هویت ایرانیان را به طور کامل برای خواننده شرح دهد.
این کتاب تأثیر شگرف حاج قاسم را بر هویت ملی به خوبی به تصور کشیده است و سعی بر آن دارد که به طور مساوی مخاطبانی که به مطالعه کتب علمی و نظریهپردازی علاقهمندند و یا عموم مردمی که به دنبال شناخت بهتر حاج قاسم هستند، را در بر بگیرد.
اثر به قلم مهدی افراز، مقدمه حجتالاسلام والمسلمین عبدالحسین خسروپناه و به همت پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم علیهالسلام، در سال 1401 از سوی نشر بینالملل سازمان تبلیغات اسلامی منتشر و روانه بازار کتاب شده است.
نشست نقد کتاب اسطوره حاج قاسم و بازسازی هویت ملی ایرانیان توسط کارگروه سیاستگذاری فرهنگی پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم (ع) و با حضور مهدی افراز نویسنده اثر، حجتالاسلام ابوذر مظاهری عضو هیئت علمی مؤسسه امام خمینی (ره) و دکتر رسول نوروزی عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به عنوان ناقد برگزار شد که توجه مخاطبان را به متن گزارش آن جلب میکنیم.
ظرفیت برجسته شهید سلیمانی برای بازسازی هویت ملی ایرانیان
در ابتدای این نشست مهدی افراز نویسنده اثر به اهداف خود از نگارش کتاب اسطوره حاج قاسم و بازسازی هویت ملی ایرانیان پرداخت و نخستین آن را واکنش جامعه در جریان تشییع و خاکسپاری پیکر مطهر حاج قاسم سلیمانی و نوع احساس تعلق به ایشان را متفاوت، بیبدیل و عجیب و محل پرسش جدی عنوان کرد که چرا جامعه در این سطح و عمق با این شخصیت نسبت میگیرد.
وی اظهار داشت: احتمال نخست این واکنش خود شخصیت حاج قاسم بود که به دلیل فتوحات مختلف در دفاع از حرم و جنگ با داعش، جامعه به مثابه یک قهرمان به او مینگریست و این دغدغه قهرمان بودن ایشان برای جامعه بسیار ویژه بود و سبب واکنش شد. از طرف دیگر حاج قاسم نماد غرور ملی بود و نحوه ترور و شهادت ایشان غرور ملی را جریحهدار کرد.
نویسنده کتاب احتمال دیگر در فضای جامعهشناختی را نسبت حاج قاسم با امنیت جامعه به مثابه نماد تأمین کننده امنیت عنوان کرد و اظهار داشت: مردم ایران با حاج قاسم یک نسبت و ربط وجودی گرفتند و دریافتند که این شخصیت بازتابدهنده نظام هویتی است که ملت ایران با آن تکوین یافته و قاسم سلیمانی مؤلفههای هویتی را بازتاب میدهد که این ویژگی اسطورهها است.
این پژوهشگر حوزوی با بیان اینکه حاج قاسم آمده و منِ استدلالی و آرمانی جامعه ایران را نمایندگی کرده، جامعه نیز خود را در آن آئینه دیده، نسبت به آن شوق پیدا کرده و احساسات او نسبت به آن برانگیخته شده است، به طوریکه آن من برتر خود را ضمن تجلیل شخصیت شهید سلیمانی تجلیل میکند، خاطرنشان کرد: ظرفیت شهید سلیمانی برای بازسازی هویت ملی ایرانیان بسیار برجسته خواند.
انواع اسطوره و نقش حاج قاسم در بازسازی هویت ملی ایرانیان
وی در ادامه سخنان خود به دستهبندی اسطورهها پرداخت و گفت: دسته اول مشایخ، سلاطین و افراد مشهور هستند که میتوانند جزو اسطورهها باشند اما لزومی ندارد که با شبکه هویتی جامعه ارتباط بگیرند. دسته دوم نیز اسوهها هستند که با برخی از مؤلفههای هویتی و نه با همه آن به نحو جامع خوانش دارند، مانند آیتالله بهجت (ره) و شهید حججی که از جهتی میتوانند الگو باشند.
افراز افزود: دسته سوم اسطوره هست که به نحو جامعه تطبیق میکند با آنچه انعکاس هویتی جامعه است و خود اسطورهها به اسطورههای هویتساز و اسطورههای بازسازی کننده هویت تقسیم میشوند که اسطورههای هویتساز مصرفکننده فضای مدیریتی جامعه هستند و صاحب یک مکتب جدید نیستند اما توانستند عمده ویژگیهای اسطوره بودن را در خود بروز دهند و نمایندگی کنند؛ بنابراین این افراد ظرفیت این را دارند که هویت ملی یک جامعه را بازسازی کنند.
نویسنده کتاب اسطوره حاج قاسم و بازسازی هویت ملی ایرانیان گفت: در نقطه دیگر شخصیتهایی هستند که خود یک هویت اضافهای به جامعه میدهند، تولیدکننده و مولد هستند که در عصر حاضر میتوان از حضرت امام خمینی (ره) نام برد و در عصر تشریع نیز پیامبر اکرم (ص) حائز این ویژگی بودند که در ابعاد انسانی یک ساختار هویتی را به جامعه اهدا میکنند.
دبیر کارگروه سیاستگذاری فرهنگی پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم علیهالسلام خاطرنشان کرد: آنچه در کتاب بر آن تأکید شده این است که حاج قاسم اسطوره هویتساز نیست و شاید از این منظر اتلاق مکتب حاج قاسم اتلاق دقیقی نباشد اما ظرفیت بازسازیکنندگی هویت به نحو کامل و جامع در ایشان وجود دارد.
وی از حماسهسازی، پاسخ به یک مسئله روز، اهتمام به وطن و خاک، ابعاد جهانی داشتن، تکوین نسبت ملت و امت، قدرتمند بودن یا ابرقدرت، غیریتساز بودن، پهلوانی و تقدس به عنوان برخی از ظرفیتهای هویتسازی حاج قاسم نام برد.
از تمجید ورود عالمانه تا نقد ناقص ماندن مطالب
پس از سخنان آقای افراز، حجتالاسلام ابوذر مظاهری عضو هیئت علمی مؤسسه امام خمینی (ره) در نقد نگارش این پژوهشگر حوزوی، ورودهای عالمانه و نکات حساسیتبرانگیز را از ویژگیهای اثر اما ناقص ماندن مطالب را به عنوان نقد خود بر آن عنوان کرد و گفت که اگر نویسنده به هر کدام از مباحث به طور کامل میپرداخت، میتوانست خروجی بیشتری را ارائه کند.
وی افزود: نویسنده اگر تنها به موضوع حاج قاسم میپرداخت و تعریفی از هویت ملی و ملت را ارائه میکرد دیگر نیاز به نقد نبود اما به جاهای مختلف وارد شده و مباحث دامنهدار، عمیق و پرچالشی را مطرح کرده که نیازمند ارائه نکاتی برای تکمیل فعالیتهای بعدی است.
عضو هیئت علمی مؤسسه امام خمینی (ره) با بیان اینکه لازم بود نویسنده در تدوین مفهوم ملت به سیر تطور تاریخی این مفهوم از چگونگی تبدیل معنای آیین و کیش به معنای مدرن آن نیز توجه میکرد، اظهار داشت: علما در مکاتبات و نوشتههای خود، تا اوایل دوره قاجار مفهوم ملت را به معنای کیش و آیین یا پیروان آیین به کار میبردند اما بعد از مشروطه همان مفهوم مدرن ملت مورد استفاده قرار میگیرد.
وی خاطرنشان کرد: نویسنده اثر مفهوم ملت را به معنای کیش، آیین، قانون دین و شریعت و نقطه مشترک بین مفهوم قدیم و جدید در نظر گرفتهاند، اما در مفهوم جدید، ملت مانند چسبی گروهی از مردم را کنار همدیگر قرار میدهد که این چسب همان سنتها، قواعد و قوانینی است که مورد پذیرش قرار گرفته و تعلقات مشترکی است که بین مردم شکل گرفته و بر مبنای آن به همافزایی رسیده و ملتی را شکل دادهاند.
لزوم توجه به تحولات شکلگیری هویت ملی در تاریخ معاصر
حجتالاسلام مظاهری گفت: ما در تاریخ ایران هویت جدید و ملیت جدید خودمان را با دین، آیین و مذهب به دست آوردیم و تشیع به ما هویت داد، بنابراین ایرانیها با تشیع زنده شدند و به این سبب بود که غربیها در آثار خود مینوشتند که تشیع دین ایرانی است که ما آن را قبول نداریم، اما این نکته درست است که ایرانیها حیات، هویت و موجودیت خود را با تشیع و در تشیع دیدند و لذا با آن همراه شدند.
عضو هیئت علمی مؤسسه امام خمینی (ره) افزود: ملت ایران در عصر صفویه با همان مؤلفههای مدرن و دولت ملی در این دوره که تشیع را در ایران رسمیت بخشیدند شکل میگیرد و این محدود به تشیع به عنوان یک کیش و آیین که قوانینی دارد، نیست.
وی ورود نویسنده به تاریخ را از محاسن کتاب «اسطوره حاج قاسم و بازسازی هویت ملی ایرانیان» برشمرد و با بیان اینکه وی به مؤلفههای هویت و تجربههای هویتی به خوبی اشاره کرده است، اما گفت که آقای افراز تکوین هویت ملی و تکوین ملت را در دل تاریخ به خوبی دنبال نکرده و در بیان او از هویت ملی و شکلگیری ملت ایران، تحولات، جنبشها، قهرمانان و رهبران متعدد در تاریخ معاصر دیده نمیشوند.
پرداختن به شخصیت حاج قاسم امری مبارک و ارزشمند
در ادامه این نشست، رسول نوروزی عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی پرداختن به شخصیتی مانند حاج قاسم سلیمانی در یک کتاب یا مقاله را امری مبارک و ارزشمند خواند، اما گفت که کتاب اسطوره حاج قاسم بسیار ایرانی نوشته شده است، در حالی که اگر بخواهیم آن را به زبان انگلیسی یا عربی ترجمه کنیم باید با متنی نگارش میشد که به سرعت به محتوا منتقل شود.
وی با بیان اینکه بحثهای مقدماتی کتاب بسیار زیاد است، گفت: برای این اثر 260 صفحه مقدمه نوشته شده است با 20 صفحه داده، در حالی که لازم بود یک مقدمه نظری یا مفهومی 20 صفحهای به نگارش درآید با 260 صفحه داده که به تحلیل آن مقدمه بپردازد؛ در این 260 صفحه هم هیچ مدل، چهارچوب مفهومی و نظری ارائه نمیشود.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی بسیاری از مفاهیم استفاده شده در اثر را با عنوان کتاب همخوان ندانست و توضیح داد: هویت ملی مفهوم 1648 به بعد برای دولتهای ملی است و قبل از آن ما چنین چیزی نداریم و یا مفهوم ملت برای انقلاب فرانسه است و اگر در آیات و روایات جستجو کنیم میبینیم که بین امت و ملت تفکیکی قائل نشده است.
وی با بیان اینکه مفهوم ملت یک مفهوم مدرن است و تقدس با مفهوم هویت ملی در یک جا نمیگنجد، اظهار داشت: بسیاری از این بحثها کنار هم قرار گرفته و یک متنی را شکل داده است که مخاطب از خواندن آن خسته میشود. شاید خلاقیت ذهنی نویسنده مانع از انسجام متن شده است که بهتر بود متن برای ارزیابی به رسانههای مختلف ارجاع میشد.
اسطوره دارای بار معنایی منفی و خیالی است
نوروزی در توصیف معنای اسطوره با بیان اینکه در فضای مسیحیت، ایلیاد و اودیسه را رویینتن میگفتند، بار معنایی اسطوره را منفی و خیالی خواند و گفت: اسطوره باید یک مابهازایی داشته باشد اما حاج قاسم مابهازای اسطورهای ندارد و به مفهوم قهرمان یا هرچیزی که برای شهدا و فرماندهان و بسیاری از بزرگان این انقلاب و اسلام استفاده میکنیم، نزدیکتر است.
وی استفاده از کلمه بیتردید را در پژوهش صحیح نخواند و یکی از اشکالات متن کتاب را استفاده مکرر از این کلمه برشمرد و گفت: با اولین کتاب نمیشود به قطعیت رسید، بلکه میتوان گفت این نظر و دیدگاه من است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی خاطرنشان کرد: من جای نویسنده بودم یک روایتی از زندگی حاج قاسم را مطرح و به برخی از کارها و رشادتهایی که انجام داده است از قول خود او یا به نقل از دیگران اشاره میکردم و تصویری از او ارائه میدادم و در حقیقت شواهدی را برای اقناع مخاطب به کار میبردم.
وی با اشاره به اینکه برخی از مضامینی که محقق در کنار هم استفاده کرده است، متداخل هستند یا قسیم هم نیستند مانند پهلوانی و غیریت، اظهار داشت: فصلها دستهبندی ندارد و مفاهیم کنار همدیگر قرار گرفته است که سبب میشود کار برای مخاطب قابل فهم نباشد.
نوروزی با بیان اینکه هویت ملی با هویت امت یک بحث مبهم است و در کتاب «اسطوره حاج قاسم و بازسازی هویت ملی ایرانیان» چیستی هویت ایرانی مشخص نیست، مهمترین بحث در هویت را قرار و ثبات هویتی عنوان کرد و افزود: باید در این اثر نشان میدادیم که بعد از حاج قاسم چه اتفاقاتی متأثر از این هویت رخ داده که نماد این هویتسازی بوده است.
پس از سخنان ناقدان کتاب «اسطوره حاج قاسم و بازسازی هویت ملی ایرانیان»، مهدی افراز نویسنده آن، درباره مطالب بیان شده نکاتی را مطرح کرد و به دفاع از نوشتار خود پرداخت.