استعاره ذهنی ما در خلق دانش و اندیشه؛ مردانه است یا زنانه؟
از جمله تفاوتهای روانشناسانه مردان و زنان؛ تقدم فکر بر اظهار در مردان و در مقابل همزمانی فکر و اظهار در زنان است. ایبسا دلیل این ماجرا هویت احساسی و گرم در زن و مزاج کمتر احساسی مرد باشد که امکان فاصلهگیری او از واقعیتها و از جمله واقعیتها و روندهای ذهنی را برایش فراهم میآورد.
اما موضوع این نگارش نه تفاوتهای روانشناختی مردان و زنان بلکه مسئله روندهای تولید اندیشه و دانش است؛ در گذشته تاریخی به واسطه فقدان صنعت چاپ، تولیدات فکری بشر و مبادلات فرهنگی دانش در چهارچوب خاصی قرار داشت. کنشگران عرصه دانش نیز لایهبندی و طیفبندی خاص خود را داشتند؛ کسانی تولیدکننده بودند و دیگرانی فاصله دهشتناک میان تولید و عرضه را -که کاملا خالی بود- ، باید با نسخهنویسی از روی متن اصلی و موثق جبران میکردند. اما دیگرانی هم بودند که پس از در مدار گرفتن یک کتاب اصلی بر آن حاشیه مینوشتند و با این کار هم در مدار بودن آن کتاب را حفظ میکردند و هم خود وارد تعامل جدی با دنیای دانش میشدند. به عبارت دیگر تعامل با دنیای دانش صرفنظر از بخش مصرف(طلاب و جویندگان و دانشآموزان) به دو بخش مُستنسخان و نیز حاشیهنویسان تعمیم مییافت.
کندی این روند اقتضا میکرد که نویسندگان کتابها یعنی صاحبان اندیشهها و دانشهای نو، در خلوت نسبی خویش و حلقهای از یاران و شاگردان و حتی گاه به تنهایی تمام، آنچه را در ذهن پخته بودند مکتوب کنند یا حداکثر در این روند، مطالب نوین را در دستهبندیهای جدید حین نگارش بیابند و بنگارند. اما به علت مشکلاتی چون ناامنیهای گسترده حاصل از هجومها و کشورگشاییها ایبسا آنچه که در آن خلوتها نوشته میشد فرصت کافی برای تکثیر پیدا نمیکرد و گاه نُسَخ محدود آن از بین میرفت و پارهای از نوآوریهای فکری بشر برای همیشه به مغاک تاریخ سپرده میشد.
میتوان این وضعیت را مشابه وضعیت روانشناختی مردان از حیث فکر کردن و اظهار کردن بعدی دانست که نوعی گسست واضح میان مرحله تولید و مرحله اظهار و بروز یافتن به چشم میخورد. ایبسا مردان که در سر پر شور ایشان افکار متعددی جرقه میزند و گاه آن را پرورش میدهند اما با ملاحظات و موانعی در فاصله میان ذهن و اظهار؛ آنها را وا مینهند.
جریان تولید دانش و اظهار و گسترش آن بر همین قیاس در گذشته تاریخ از این الگوی روانشناختی مردانه تبعیت میکرده است.
اما با شکلگیری صنعت چاپ بخش عمدهای از کنشگران مرتبط با دنیای دانش به دلایل فراوانی تغییر موقف دادند. نسخهنویسان که دیگر وجودشان به لحاظ اقتصادی و اجتماعی معنامندی پیشین را نداشت خودبهخود به سمت جایگاههای نوینی کشیده شدند. در گذشته به خاطر نیاز به نسخههای فراوان دستی از یک اثر، هم پول پرداخت میشد و هم این کنشگری حضور جدی توأم با فهم در دنیای علم بود زیرا نسخهنویسان هم از مهارتهای خاص خود از حیث نسخهشناسی و تفکیک میان اصل و بدل و مانند آن باید برخوردار میبودند. اما اینک که دستگاه چاپ بخش مهمی از فاصله میان تولید و توزیع را با تولید انبوه پر کرده بود، کسانی که تعلقی به عالم علم داشتند، دیگر نمیتوانستند با تکیه بر جایگاه دانشی نسخهنویسی، خود را در این سلک ببینند.
بله شاید تصور شود که کارکنان و مدیران صنعت چاپ جایگاه معادل نسخهنویسان را فراهم آوردند؛ ولی ماشینیشدن فرایند تکثیر محتوای دانشی باعث شد عملا تعداد بسیاری از کنشگران عرصه دانش آزادتر شدند و بلکه لایههای میانی فرصت یافتند خود را در قامت تولیدکنندههای دانش ببینند یعنی یک مسیر بسیار کم مؤنهتر از پیش فراهم آمد که از نگارش دستی تا دیدهشدن در بازار مصرف دانش، بسیار سهل شد و همین امر دایره کنشگران را افزایش داد. بلکه این بار به جای انبوه حاشیهنویسان، خود این حاشیهنویسان در قامت صاحبان کتاب حاضر شدند و به جای پرداختن به آراء دیگران، آراء خویش را در نظمی متعینتر و دیدنیتر در قامت کتاب مستقل به میدان آوردند؛ بله ممکن است این حاشیهنویسان پیشین اینک نیز افزودههایی جز حاشیههایی اندک بر آثار مهم نداشتند اما فرصت عرضه اثر مستقل فریبندگیای داشت که باقی ماندن در حاشیه متن دیگری نمیتوانست اعتباری آن چنان بیافریند. تا اینجا بازهم با الگویی نسبتا مردانه مواجهیم اما در مقام استعاره اگر الگوی اجتماعی خلق دانش دوره پیشین از الگوی مرد درونگرا تبعیت میکرد، در این دوره، مردِ دانش، برونگرا و اهل تظاهر بیشتری شده بود. با این جایگشت عملا محورهای محدود مرکزی به الگوی متکثر و انبوه محورهای علمی رسید و فرصت خلق گفتمانهای معارض به جای گفتمان واحد فرا رسید.
اما اینک با چند موج جدید تحولی عملا استعاره خلق دانش ما به کلی تغییر یافته است:
از یکسو به خاطر انبوه شدن تولیدات دانشی و جزییشدن و تکثر حوزههای دانشی، اهمیت اساسی و پایهای کتاب در دنیای دانش کاهش یافت و به جای آن مقالات علمی در مدار اصلی قرار گرفت چنانکه هماکنون یکی از شاخصهای جدی موفقیت دنیای دانش نه تولید کتاب بلکه تولید مقاله از نوعISI و مشابه آن است. این بار اصحاب فکر به جای اینکه خود را مسؤل حلوفصل یک عرصه دانشی بدانند خود را در هر مقطعی متکفل پاسخ به یک مسئله از میان انبوه مسائل یک عرصه دانشی میدانند. کتاب جامعی که قرار بود جغرافیای کامل یک دانش را به گونهای تمام گزارش دهد اینک ورقورق شده و هر برگهاش نزد کسی حاضر است؛ حتی مشخص نیست که شمارگان صفحات این کتاب به دقت چند است و گاه حتی نظمونسق اوراق در نسبت با یکدیگر نیز چندان مشخص و واضح نیست. طبعا تنزل از همهچیزدانی ولو در یک دانش به حل چند مسئله در آن دانش، فرصت بازیگری به کنشگران بیشتری خواهد داد.
اما از دیگر سو، شکلگیری رسانههای نوین بر بستر اینترنت و خصوصا شبکههای اجتماعی حیات دیگری از حیث فرهنگِ دانش را رقم زده است. این بار حتی لازم نیست که کنشگران یک مسئله را به شکل کامل حلوفصل کنند؛ بلکه هر کنشگری با هر ایدهای در حوزه مسائل دانش میتواند ایدههای خام خود را به اشتراک بگذارد و به شکلی تعاملی و البته کنترلنشده شاهد بسط و فراز و فرود ایده پایه خویش باشد. ایبسا ایدهای نوین متولد گردد یا به کلی ابعادی جدید بر خود صاحب ایده منکشف شود. اما او بازهم میتواند از حاصل این ماجرا در اندک زمانی به کوتاهی نوشیدن چند فنجان قهوه یا چای، به خلق و تولید و ایدهزنی جدید برسد زیرا خِرَد دیگران در نزد او حاضر شده و برای گفتگو با آنها شکاف زمانی و تدریج، حداقلی شده است. بدینترتیب همزمان که اندیشمندان و دانشمندان امروز میاندیشند و میپژوهند، همزمان نیز عرضه میکنند و ظهور و بروز دارند و این، در مقام استعاره، عینا یک الگوی روانشناختی زنانه است.
تفاوت جدی اکنون و گذشته گرمشدن مباحثات و حتی پیچیده شدن آنها در بافتی از احساس است. امری که در روند تفکر زنانه به خوبی هویداست؛ ویرایشها و اصلاحات هم، در لحظه روی میدهد و تکلف چندانی هم حاصل نمیشود زیرا اظهار نظر احساسی و پرشور در یک مجلس زنانه نیازمند ملاحظه چندانی نیست بلکه آنچه این محفل را مطلوب کنشگرانش میسازد مشارکت فعال و راحت و البته با تمام وجود در آن است. امری که در الگوی کمالگرای مردانه خلقِ دانش، کمتر میتوان از آن سراغی گرفت.
اما مهمترین مسئله ما این است که آیا ما حاضریم تغییر این الگوی خلق دانش را باور کنیم یا همچنان استعاره ذهنی ما در تولید دانش از همان الگوی با فاصله و محتاط و درونگرای مردانه تبعیت میکند؟