در حال حاضر در درون جهان کالایی شدن ها، سکو اجتماعی کالایی نشده است؛ لااقل در غالب مواردی که مورد استفاده جهانیان می باشد.کالایی نشده است، یعنی برای دانلود اپلیکیشن سکو و ثبت نام و استفاده از امکانات اولیه آن لازم به پرداخت هیچ هزینهای نمیباشد. اما سکو کاملا کالایی میباشد و دائما برای بهرهمندی و استفاده از آن مجبور به پرداخت مالی میباشیم، به صاحبان سکو یا کاربران سکو! خب، پس لازم هست که دو مقوله از هم تفکیک بشوند، خود سکو، داخل سکو!
بگذارید اول از درون شروع کنم، داخل سکوهای مختلف، از پیامرسانها گرفته تا شبکههای اجتماعی تا سکوهای خدماتی، به راحتی و سهولت و به رایگان میتوانید چرخ بزنید و از محتواهای متنوع و درخواستها و تبلیغات و ... بهره ببرید. تا اینجا همه چیز عادی است، اما وقتی میخواهید کمی عمیقتر و حرفهایتر در سکو فعالیت بکنید و فعالیتتان را جهتمند بکنید، سکو در مقابل شما موانعی قرار داده است که جز با اسکناس نمیتوانید از روی آنها رد بشوید. فعال شدن نسخه پریمیوم (1) یا تیک آبی (2) یا بالا رفتن آگهی در نردبان یا حالت تجاری (3) و ... همه مستلزم پرداخت مالی در سکوهای مختلف میباشد که قابلیتهای جدید و جالبی در اختیار کاربر میگذارد. به این مکانیزم درآمدزایی که امکانات عمومی و اولیه رایگان است و امکانات ثانویه و تخصصی، هزینهبر میباشد، فریمیوم (4) گفته میشود. پس تا اینجا صاحبان سکو با طراحی و تعمّدی که داشتهاند، حضور در سکو را هزینهبر کردهاند. یعنی امکاناتی که میتوانست رایگان باشد و در اختیار همگان قرار بگیرد، محدود شده است و فقط کسانی که توان پرداخت مالی به ازاء آن را دارند، امکان استفاده از این امکانات را خواهند داشت. به بیانی دیگر، یعنی ایجاد تبعیض طبقاتی و تقسیم کاربران به درجه یک و درجه دو و ایجاد شکاف و ناعدالتی مبتنی بر توانمندی مالی، نه شایستگی های اجتماعی!
اما این فقط صاحبان سکو نیستند که برای جیب ما برنامهریزی کردهاند، دشمن اصلی جیب ما، کاربران فعال سکو هستند. در هر پیج و کانال که سرک بکشید با انبوهی از پکیجها و آموزشها روبرو میشوید که اطلاعاتی حیاتی با تخفیف فوقالعاده در مورد شیر مرغ تا جان آدمیزاد در اختیار ما قرار میدهند؛ خیرخواهانی که فقط به دنبال رشد و موفقیت ما هستند؛ «ما» یعنی کاربرانی که به اندازه کافی تمکّن مالی داریم که بعد از صاف کردن اجاره و اقساط و هزارجور خرج لازم دیگر، هنوز مبالغ قابل توجهی برای دورههای استثنائی با هزینههای نجومی پرداخت کنیم. نتیجه واضح این هست، خسران و شکست کسانی که به اندازه کافی پول برای خرید پکیج و دوره را ندارند. یک نتیجه دیگر هم در زیر پوست پکیجها یافت میشود، همه چیز را میتوان خرید، فلذا همه چیز را میتوان فروخت! واضح است که لازمه یک معامله هم نرخگذاری هست، در نتیجه بر روی همه چیز میتوان نرخ گذاشت.کافی است بگویید چقدر پول دارید تا بگویند چند پله میتوانید به خدا نزدیک بشوید یا چقدر میتوانید رابطه صمیمانهای با اجنه برقرار بکنید یا اینکه تا چندسالگی فرزندتان توان تربیت درست و اسلامی او را دارید و قس علی هذا! مطمئنا تولیدکنندگان محتوا به دنبال مصلحت و رشد مخاطبان خود هستند، هم چنین به دنبال اعتلا و سرافرازی دین و فرهنگ و جامعه، ولی نه بیشتر از جیب خود؛ واضح است که جیب تولیدکنندگان محتوا اولویت اول است! نابودی سنتهای هزاران ساله و تقدسها و فرهنگها و همچنین محرومیت اقشار ضعیف نیازمند به محتوا و آموزش در برابر منفعت مادی به دست آمده برای تولیدکنندگان، قابل توجه نمیباشد! مهم این هست که ما پکیج فروشها را انسانهایی دلسوز و خیرخواه بدانیم و سادهلوحانه، آموزشهای رایگان قرار داده شده را هم نه دانههایی بر روی دام، بلکه نشان حسن نیت آنان به حساب بیاوریم.
تا اینجا عمق فضاحت بار کالایی شدن درون سکوها را نظاره کردیم، حال بیایید با فاجعهای بزرگتر آشنا بشویم، کالایی نشدن خود سکوهای اجتماعی!
احتمالا نویسنده به جنون و مستی متهم بشود، مگر میشود کالایی نشدن و رایگان شدن یک خدمت، فاجعهبار باشد؟! در جهانی که همه قانونگذاران و نهادها و فعالان اجتماعی به دنبال رایگان شدن آموزش و سلامت و امنیت و فراغت و ... میباشند، چگونه رایگان شدن خدمات ارتباطی در قالب سکوهای مجازی میتواند یک چالش فاجعه بار باشد؟!
بحث دقیقا بر سر تصور اولیه از موضوع میباشد؛ «رایگان شدن» دقیقا به چه معناست؟ آیا «کالایی نشدن» به معنای رایگان شدن میباشد؟ آیا اینکه برای یک کالا یا خدمت، هیچ پولی پرداخت نمیشود به معنای این هست که به صورت رایگان بهره میبریم؟ آیا تنها چیزی که در مقابل یک کالا و خدمت میتوانیم بپردازیم، پول هست؟
خب به نظرم داریم هم نظر میشویم؛ سکوهای اجتماعی کالایی نیستند و بدون پرداخت هرگونه هزینهای عضو آنها میشویم و به فعالیت در آنها میپردازیم. خب ولی این به معنای این نیست که رایگان میباشند! بیایید چند حالت رو با هم بررسی کنیم، اتفاقاتی که هر روز داره رخ میده و انسانها بابت موضوعات متفاوت، هیچ پولی نمی پردازند، ولی رایگان هم به دست نمیآورند؛ زمانی که برای یک وعده غذا یا جای خواب رایگان، ظرفهای رستوران شسته میشود یا یک ماشین شسته میشود، یا زمانی که با پوشیدن لباسهای خاص، حرکات مضحک درآورده میشود و فرد به کالایی میرسد. در مثالهای وخیمتر زمانی که بدن یک فرد یا ناموس یک فرد در مقابل یک ویزا یا شهروندی یا یک موقعیت کاری مورد بهرهبرداری قرار میگیرد. تمام این موارد غیرکالایی میباشد، ولی رایگان نمیباشد. تنها دارایی ارزشمند ما، پول نیست، ما داراییهایی ارزشمندتر از پول داریم که در بسیاری از حالات آنها را به قیمت ارزان به حراج میگذاریم تا به جیبمان فشاری وارد نشود. مواردی مانند زمان، آزادی، اختیار، توجه، آبرو، اعتبار، ناموس، احترام، سلامتی و ... همه داراییهای ارزشمند ما هستند که توسط افراد و شرکتها مورد سوء استفاده قرار میگیرند و چون که ما به اندازه پول،آنها را دارایی نمیدانیم، واکنش منفی نشان نمیدهیم.
در این میان، سکوهای اجتماعی بر روی «توجه» ما دست گذاشتهاند و سعی کردهاند «اقتصاد مالی» را به «اقتصاد توجه» سوق بدهند و چرخ دندههای سکو را با نیروی محرکه توجه بچرخانند. توجه یعنی زمان ما به علاوه ورودی ذهن و روح ما و قدرت انتخاب آزادانه و جهتگیری همراه با اختیار؛ وقتی ما توجه مان را به سکوها میفروشیم، داریم همه اینها را به سکوها میفروشیم و در مقابل از امکانات سکو بدون پرداخت مالی استفاده میکنیم. مکانیزم درآمدزایی سکو بدین نحو است که با دریافت توجه و وقت کاربران و فروش آنها به شرکتهای تبلیغاتی و نهادها و مجموعهها و کارزارهایی که به دنبال کنترل نظر و تصمیم و انتخاب افراد میباشند، هزینه سکو و سود آن را به دست میآورند و به صورت غیرمستقیم و با واسطه این کمپانیها به پول و درآمد میرسند.
خب بیایید یک بار دیگر به اصل مطلب توجه کنیم، ما با اعطای توجه در عوض پرداخت پول، بردهایم یا باختهایم؟ آیا بهتر نبود که یک بار عضویت در سکوها را میخریدیم و تا هروقت که میخواستیم، بدون دستکاری و نظارت و کنترل، به فعالیت میپرداختیم؟ به نظر که در یک معامله شفاف، کمتر انسانی حاضر میشود که گوهرهای انسانیت و مزیتهای خود در مقابل دیگر موجودات را بدین قیمت پایین و در مقابل این خدمت ناچیز به صورت همیشگی به حراج بگذارد!
در نتیجه به یک تغییر بنیادین نیاز داریم، درونِ کالاییِ سکو لازم است غیرکالایی شود و ذاتِ غیرکالاییِ سکو لازم است کالایی شود؛ احتمالا این درمجموع به مصلحت همه است، به جز سودجویانِ بیوجدان!
پینوشت:
1. premium
2. Verified badge
3. Business
4. freemium