به گزارش روابط عمومی پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم علیهالسلام، نشست تخصصی «وهابیت؛ گفتمان کفری تکفیری یا صرفاً تکفیری» از سوی مؤسسه دارالاعلام لمدرسة اهل البیت علیهم السلام و با مشارکت گروه امت و تمدن پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم علیهالسلام، مرکز علمی پژوهشی مصباح، اداره کل ادیان و مذاهب سازمان تبلیغات اسلامی و مرکز فرهنگی تبلیغی ادیان و مذاهب اسلامی (مفتاح) برگزار شد.
در ابتدای این نشست علمی که حجتالاسلام والمسلمین حسین قاضی زاده معاون پژوهش موسسه دارالاعلام دبیر علمی آن را برعهده داشت، حجتالاسلام روح الله حیاتی مقدم استاد حوزه و دانشگاه در ارائه موضوع مورد نظر خود گفت: وهابیت علیرغم اشتراکات ظاهری فراوان در حوزه عقیده و فقه با اهل سنت، اما درباره رکن اصلی اسلام یعنی توحید خصایص و ویژگیهایی دارد که در تضاد صد در صد با کتاب و سنت قطعی است و به طبع آن در هیچ کجایی پیدا نمیشود.
ارائه دیدگاه وهابیت؛ گفتمان کفری تکفیری یا صرفاً تکفیری
وی چهارچوب بحث خود را براساس سخنان وهابیت درباره توحید و تقسیم آن به ربوبی، الوهی، اسماء و صفات ارائه کرد و اظهار داشت: وهابیت در توحید ربوبیت ادعا دارد که نسبت دادن امور کلان به غیرالله ولو به اذن الله، کفر، ضلال و باطل است و نظریه پشتیبان آن این است که «ما لا یقدر علیه الا الله؛ کسی قادر به انجام یک سری امور نیست مگر خدا» و «ما یقدر علیه الا الله؛ غیر الله قادر به انجام یک سری امور هستند».
استاد حوزه و دانشگاه گفت: مصداق «ما لا یقدر علیه الا الله» از نظر وهابیت عبارتند از خلق، ملک، تقدیر، احیا، رزق، شفا، نصرت، عزت، نفع و ضرر که برای همه آنها آیه میآورند. اینجا اصل «ما لا یقدر علیه الا الله» حرف غلطی نیست و ما هم میگوییم بعضی امور «ما لا یقدر علیه الا الله» است، اما تراز ما برای معرفی «لا یقدر» استقلالیت است؛ معتقدیم شرط ربوبیت استقلالیت است و به هر موجودی به نحو استقلالیت چیزی نسبت دادید، بخواهید یا نخواهید او را ربّ پنداشتهاید.
وی با بیان اینکه نسبت دادن چیزی به غیر خدا به نحو استقلالی و بدون لحاظ اذن الله شرک در ربوبیت و در تکوین است، ابراز کرد: وهابیت کاری به استقلال و عدم استقلال ندارد و «ما لا یقدر علیه الا الله» را تحت عنوان امور کلان بیان کرده است که این مطالب مطرح شده دو خصیصه ربّ هستند و خصیصه ربّ را هم هرگز و از هیچ بابی نمیتوان به خدا نسبت داد و اگر نسبت دهیم از دایره توحید بیرون میرویم.
حجتالاسلام حیاتی مقدم تصریح کرد: همانطور که واجب بالذات و واجب بالغیر از باب اعجاز و نص نمیشود، چیزی که خصیصه ربّ است را به هیچوجه نمیتوان به غیرخدا نسبت داد که وهابیت این سخن را نمیپذیرد و میگوید چه کسی گفته است که خلق، ملک، تقدیر، احیا، رزق، شفا، نصرت، عزت، نفع و ضرر را به هیچوجهی نمیتوان به غیرخدا نسبت داد.
وی با بیان اینکه وهابیت از باب اعجاز و نص مشکلی با نسبت دادن موارد یاد شده به غیر خدا ندارد، متذکر شد: اینجا وهابیت به اعجاز و نص پناه برده و دلیل او هم این است که اگر این حرف را نزند باید نظریه پشتیبان خود را تغییر دهد و این کار شگرد وهابیت است که یک مبنا میگذارد و با ورود در قرآن میبیند مبنا ضد قرآن است، به جای اینکه مبنا را اصلاح کند، قرآن را تأویل و برای خود راه فرار درست میکند.
ارائه دهنده دیدگاه وهابیت، گفتمان تکفیری یا صرفاً تکفیری تصریح کرد: لازمه سخن وهابیت این است که به اندازه معجزه میشود برای ربّ شریک درست کرد و «ما لا یقدر علیه الا الله» را به غیر الله نسبت داد و این معیار کفر است.
وی افزود: وهابیت درباره ملائکه و «مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ» و در جریان اینکه دجال آخرالزمان نمیتواند وارد مدینه شود و کسی از نیکان پیش او میرود و بعد دجال میگوید من اگر این را بکشم و زنده کنم به من ایمان میآورید که همانجا فرد را کشته و زنده میکنده که به او ایمان میآورند، میگویند این مورد از موارد نص است و ما گفتیم زنده کردن مرده برای خدا است، اما در جایی که نص باشد عیبی ندارد.
حجتالاسلام حیاتی مقدم گفت: وهابیت معتقد است که به اندازه نص میتوان برای خدا شریک درست کرد، اما وقتی شیعه میگوید که امام رضا (ع) شفا میدهد، میگوید نه نمیدهد و بعد که میگوید به اذن الله میتواند شفا دهد، میگوید باید نص بیاورید و اگر نیاورید شرک گفتهاید؛ یعنی شریک قرار دادن برای خدا به اندازه نص و اعجاز مشکلی ندارد.
وی با بیان اینکه تمام تفاوت وهابیت و اهل کتاب این است که اهل کتاب معتقدند عیسی همیشه خدا است و وهابیان میگویند که به اندازه اعجاز عیبی ندارد، اظهار داشت: وهابیت در توحید ربوبیّت مسیری پیموده است که چارهای جز تناقضگویی و تضاد صریح با کتاب و نص قطعی ندارد.
نقد دیدگاه وهابیت؛ گفتمان کفری تکفیری یا صرفاً تکفیری
در بخش دیگری از این نشست تخصصی، حجتالاسلام محمد فرقان گوهر دانشجوی دکتری تاریخ تمدن اسلامی که در جایگاه نقد این دیدگاه سخن میگفت به تبیین کلیدواژههای گفتمان، وهابیت، کفر تکفیری و تکفیری بودن پرداخت و گفت: گفتمان یک واژه وارداتی و ترجمهای بوده که بار معنایی دارد و از روشهای پسامدرنیستی و پساساختارگرایانه گرفته شده است.
وی تأکید کرد: روشهای علوم بعد از افزایش زیاد حجم پوزیتیویستی به دو روش تبیینی و تفاهمی تقسیمبندی شد که روشهای تبینی خیلی معمولی و واقعیتمحور بودند و روشهای تفاهمی نیز بیشتر تفسیرگرا بودند که روشهای تفسیرگرا تفاهمی بودند به این معنا که علوم انسانی را علوم تفسیری میدانستند و معتقد به واقعیتهای ثابتی نبودند.
حجتالاسلام فرقان گوهر با بیان اینکه هرچه در واقعیتها وجود دارد از سوی جوامع فرهنگی تفسیر میشود و آن تفسیرها هستند که بحث علمی را شکل میدهند، اظهار داشت: یک سری گفتمانهای بینالاذهانی سابقههای فرهنگی دارند یعنی عقل شناسایی که در آن گفتمان دست به کار میشود، خود او گفتمان را شکل میدهد که دارای تبیینهای متفاوتی نیز هست.
وی یکی از عمدهترین تبیینها را تبیین «نظریه گفتمان لاکلا و موفه» عنوان کرد که دو مفهوم «دال و مدلول» در این نظریه نقش کلیدی دارند. دالها، اشخاص، مفاهیم، عبارات و نمادهایی انتزاعی یا حقیقی هستند که در چارچوبهای گفتمانی خاص، بر معانی خاصی دلالت میکنند. معنا و مصداقی که یک دال بر آن دلالت مینماید، مدلول نامیده میشود. مدلول نشانهای است که ما با دیدن آن، دال مورد نظر برایمان معنا میشود.
دانشجوی دکتری تاریخ تمدن اسلامی با بیان اینکه گفتمانها گسستمحور هستند و قائل به تداوم تاریخی و تداومهای اجتماعی نیستند و تداومها را نمیبینند و نمیخواهند هم ببینند و میگویند تداومها فریب است، تصریح کرد: اینکه ببینید خود ابن تیمیه تداوم اهل حدیث هست یا نیست، براساس رویکرد گفتمانی قابل تداوم نیست و وهابیت هم تداوم ابن تیمیه نیست؛ چراکه اگر تداومها را ببینید فریب میخورید
وی با طرح این سئوال که آیا گفتمان را به عنوان یک نظریه میتوان پذیرفته یا تنها آن را به عنوان روش میتوان استفاده کرد، افزود: اگر گفتمان را به عنوان نظریه بپذیریم یک شمشیر دو لبه است و برای همه گفتمانها صادق است و تفاوتی نمیکند گفتمان انقلاب اسلامی باشد یا گفتمان وهابیت و همه گفتمانها یک سری دالها دارند که براساس آن دالها ترویج پیدا میکنند، جامعه به آنها رو میآورد و به مرور تضعیف میشوند.
حجتالاسلام فرقان گوهر تأکید کرد: اما اگر گفتمان را به عنوان روش بپذیریم، یک روش جدلی است و آن زمان روبنا و بر روی سطح حرکت خواهیم کرد و در عمق فرو نخواهیم رفت.
وی مسئله دیگر را در خود گفتمان تکفیری بودن مورد بررسی قرار داد و توضیح داد: وقتی میگوییم گفتمان وهابیت یک گفتمان تکفیری است یک سری دالها دارد که باید به آن توجه کنیم که اولاً منشأ گفتمان تکفیری که وهابیها به راه انداختند از کجا بوده است که اگر به این موضوع توجه نکنیم شاید نتوانیم به سادگی به بحث ورود کنیم.
این پژوهشگر حوزوی با بیان اینکه گفتمان تکفیری وهابیت از یک نقاط کور شروع شده است، گفت: اگر دیگران را به درستی فهم نکنیم دچار مشکل میشویم؛ اگر طرف مقابل یک سری نقاط روشن دارد و بحث را از آنجا آغاز کنیم به قضاوت واقعی نمیتوان رسید اما اگر بگوییم یک سری نقاط کور در فضای فکری وجود دارد و از آنجا گفتمان خود را شکل میدهد به گونهای دیگر بحث خواهیم کرد.
وی با اشاره به اینکه مشرکان دوران پیامبر اکرم (ص) مشرکان در اولوهیت بودند نه مشرکان در ربوبیت، یادآور شد: وهابیت میگویند شما که این کارها را انجام میدهید دچار شرک شدهاید چون کارهای امروز را با کارهایی که زمان پیامبر انجام میشد مقایسه میکنند؛ بنابراین گفتمان آنها از یک نقطه کور تاریخی آغاز میشود و جای خود را در جامعه اسلامی باز میکند.
حجتالاسلام فرقان گوهر ادامه داد: غلوّ در صالحان علت شرک الوهیت مشرکان بوده است که وهابیت آن را با مسلمانان مقایسه میکنند و میگویند شما مسلمانها هم همان غلوّ را دارید و چون غلوّ را میآورید شما هم مشرک هستید و بعد توحید در ربوبیت مشرکان را مطرح میکند و نتیجه میگیرد که آنها هم مشکلی در ربوبیت نداشتند و خدا را خالق و رازق میدانستند.
وی با بیان اینکه دوگانهسازی «توحید الوهی قبوری» برای وهابیت نیست بلکه برای قبل از وهابیت است، تصریح کرد: اگر دوگانه مسجد قبر درست نمیشود هیچوقت بحث وهابیت جا نمیافتاد. ابن تیمیه میگوید بیوتی که خداوند اجازه داده معرفت پیدا کنند مساجد هستند و در مقابل آن قبرها را کسانی که روی دین مشرکان هستند بتسازی میکنند.
ناقد ایده وهابیت؛ گفتمان کفری تکفیری یا صرفاً تکفیری، کفری بودن وهابیت را با توجه به آیات مطرح شده ثابت ندانست و گفت: وقتی از معجزه سخن میگویید باید پاسخ دهید که معجزه در سنت اشعری یا اهل حدیث، فعل الله هست یا نیست که اگر اهل سنت در کل روایت علمی خود معجزه را به عنوان فعل الله بشناسند، بنابراین نمیتوانیم بگوییم که مخالف آیات هستند؛ چون وقتی فعلالله باشد دیگر دوگانهگی وجود ندارد.
وی افزود: وقتی میگوییم اگر وهابیت یک حرفی بزنند که قابل توجیه، تفسیر و اجتهاد باشد دیگر تقابل صددرصدی وجود ندارد و در عمل شما از تقابل صددرصد بیرون میآیید و بحث وارد اجتهاد، توجیه و تأویل میشود و وقتی بحث وارد تأویل شد، دیگر نمیتوانیم بگوییم که آنها کافر هستند، بلکه میتوان گفت که اینها ضالّ هستند و دلالت دارند.
ردّ سخنان ناقد و اثبات کفری بودن تفکر وهابیت
در ادامه این نشست حجتالاسلام حیاتی مقدم به ردّ سخنان ناقد و اثبات کفری بودن تفکر وهابیت پرداخت و با بیان اینکه براساس سخنان درست حجتالاسلام فرقان گوهر وهابیت از یک نقطه کور شروع کرده است نه روشن و به همین سبب توانسته تفکر خود را ترویج دهد، گفت: ناقد محترم نقطه کور را بر روی یک مطلب بسیار واضح و روشن قرار داده است.
استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه اصل نظریه درست است و باید نقطه کور را پیدا کنیم، اما اگر نقطه کور را سر شرک مشرکین قرار دهیم جزء اقتضائات وهابیات است، تصریح کرد: ادعای توحید مشرکین در ربوبیت و تطهیر مشرکین از این نظر و انحصار انحراف مشرکین در الوهیت جزء مطالب واضح مفتضحی است که وهابیت به آن پایبند شدهاند.
وی ادامه داد: وهابیت میخواهد برای انحصار شرک مشرکین در الوهیت و تطهیر آنان در ربوبیت اماره بیاورد، اماره را غلوّ میداند و میگوید شرک انحصار در الوهیت و عبادت داشته است، غافل از اینکه غلوّ مبتنی بر شرک در تکوین بوده و نه شرک در تشریع و بازگشت غلوّ اولاً و بالذات در شرک در ربوبیت است.
حجتالاسلام حیاتی مقدم تأکید کرد: اگر بدایه نقطه کور را بر روی شرک مشرکین قرار دهیم و برای اینکه نظریه را اثبات کنیم، باید به سراغ غلوّ درباره صالحین و بعد تشویه مسلمین به مشرکین برویم و مسلمین را در دعا و داعی و مدعو به مشرکین تشویه کنیم.
وی با بیان اینکه ناقد محترم درباره دوگانهسازی بین «الوهی و قبوری» و «قبر و مسجد» سخن گفته و فرمودند که این ریشه دارد، اظهار داشت: دوگانه قبر و مسجد برای رسول الله (ص) است به خاطر کاری که یهود درباره قبور اولیاء انجام دادند و آن به سبب همان نگاه انحرافی بود که یهود در ربوبیت داشته است؛ بنابراین پیشینیه این دوگانهسازی بیشتر از چیزی است که ناقد مطرح کرد.
ارائه دهنده دیدگاه وهابیت؛ گفتمان کفری تکفیری یا صرفاً تکفیری با بیان اینکه نوع نگاه به معجزه اختصاص به وهابیت ندارد، گفت: اگر به تاریخ مراجعه کنید خواهید دید که اهل سنت از صدر اسلام درباره معجزه گفتهاند که معجزه فعل الله است و هیچکس نگفته که معجزه فعل غیر خدا است و حتی اهل سنت میگفتند که کل اعمال خلق است.
حجتالاسلام حیاتی مقدم در توضیح نقطه کور با بیان اینکه شرک مشرکین، غلوّ درباره صالحین، تشویه مسلمین به مشرکین و بقیه سخنان وهابیت به نوع نگاه آنها به تفسیر ربوبیت برمیگردد، ابراز کرد: معتقدم انحراف اصلی وهابیت و نقطه کور در تطهیر مشرکین نیست، در ادعای غلوّ درباره صالحین هم نیست، بلکه آنها توحید را وارونه کردهاند و نگاهشان به ربوبیت غلط است.