به گزارش روابط عمومی بنیاد هدایت، وبینار نقد و بررسی ایده و محتوای راهیاری شبکه مکمل طرح امامان محله در پژوهشگاه تبلیغ و مطالعات اسلامی، صبح دوشنبه در پژوهشکده باقرالعلوم(ع) برگزار شد و ایده و کتاب راهیاری مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
بر اساس این گزارش، در ابتدای این وبینار حجتالاسلام مهدی موحد، نویسنده اثر در مورد اصل ایده راهیاری و نیز ابعاد کتاب آشنایی با راهیاری در بنیاد هدایت توضیحاتی ارائه کرد.
وی بیان کرد: ایده راهیاری به عنوان یک ایده مکمل در کنار فعالیتهای مختلف برای توانمندسازی نیروهای در صحنه یعنی امامان مطرح شده است و این ایده کمتر در فضاهای فرهنگی به صورت رسمی مورد استفاده قرار گرفته است.
حجتالاسلام موحد اظهار داشت: ورود ایده راهیاری و ترجمه آن در ابعاد فعالیتهای تربیتی طلاب مبلغ و توجه به قواعد تولید علوم انسانی اسلامی در تنظیم اثر از ویژگیهای آن است.
وی ادامه داد: این کتاب بیشتر یک کتاب عملیاتی است که دغدغهاش شروع فعالیت شبکه راهیاران در سراسر کشور است.
در ادامه این وبینار آقایان دکتر هاشمیان، دکتر مؤمن، دکتر میرمطلبی، دکتر شیخیان و دکتر اسماعیلپور به نقد و بررسی این اثر و ایده راهیاری پرداختند.
بررسی و واکاوی عملی تجربههای قبلی
حجتالاسلام دکتر سید محمدحسین هاشمیان، استاد و دانشیار دانشگاه باقرالعلوم(ع) با تأکید بر اینکه باید تجربههای قبلی نظیر طرح صالحین بررسی و مورد واکاوی عملی قرار گیرد، بیان کرد: شاید بتوان از رابطه مرید و مرادی اثری در بین بانوان پیدا کرد ولی دوگانه راهیار-رهرو الآن در بین نسل جوان که با فضای مجازی اخت هستند چندان پسندیده و امکانپذیر نیست.
وی با بیان اینکه هیچ تحول اجتماعی بدون نگاه تکنیکال حل نمیشود، ابراز داشت: پا گرفتن این حرکت به یک موتور محرک و سرمایه مناسب نیاز دارد و بدون آن عملاً اجرای طرح تحول اجتماعی امکانپذیر نیست.
حجتالاسلام هاشمیان تصریح کرد: برای بهتر شدن متن پیشنهاد میکنم در هر قسمت مثالها و نمونههای عملی از فعالیت راهیاری به شکل داستان کوتاه گنجانده شود تا از این طریق هم متن مفهومتر شود و هم از سنگینی مباحث کاسته شود.
ملاحظه اقتضائات محیطی
دکتر علیرضا مؤمن آرانی، عضو گروه تجربه نگاری پژوهشکده باقرالعلوم به نقد عملیاتی پرداخته و بیان داشت: در عمل این کار به سختی امکانپذیر است و شاید فقط در فرهنگهای خاصی اجرا شود، همچنین باید مدل محیطی و اقتضائات محیطی ملاحظه گردد.
مشابهت با فضای مسیحیت
حسین شیخیان، مدیر کارگروه مطالعه سازمانها و روشهای تبلیغی جهان با بیان اینکه تجربههای مشابهی در فضای مسیحیت وجود دارد، یادآور شد: در مسیحیت هر محلهای یک کلیسای محلی دارد و کشیش آن کشیش محله محسوب میشود، حتی علاوه بر محلهها، نژادها و مشاغل هم میتوانند کشیش خاص خود داشته باشند. مثلاً کشیش سرخپوستهای فلان منطقه، یا کشیش رفتگران. اصطلاحاً به این کشیشها Chaplain گفته میشود.
وی ادامه داد: همینطور در فضای مسیحیت یک کلیسای محوری داریم که کلیسای محلات تابع آن کلیسا هستند. در این مدل نظام استاد و بزرگتر وجود دارد (چیزی شبیه مراتب اقطاب صوفیه) که هر کشیش یا حتی فرد جامعه باید ارتباط با یک استاد و بزرگتر داشته باشد.
شیخیان در پایان گفت: در تبلیغ مسیحیت کارهای خدماتی را تبلیغ نمیدانند بلکه حتماً در کنار فعالیتهای خدماتی یک سری توصیه های لسانی را هم ضمیمه میکنند.
اقتضائات امامت در راهیاری
دکتر توحید اسماعیلپور، مدیر مرکز مطالعات و سنجش دینداری پژوهشکده باقرالعلوم با بیان اینکه جا دارد برای ایده راهیاری دو نگارش به وجود بیاید تأکید کرد: لازم است اقتضائات امامت در راهیاری دیده شود و راهیاری با مدل امامت تنظیم گردد
1. عنوان طرحنامه اتاق اندیشهورزی و ایده پردازی
2. مقدمه
مشخصات صوت: نشست امامان محله
موضوع صوت: راهیاری
تایپیست: مریم حسنی
زمان صوت: 1:59:7
یکی از حضار: بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ وَ بِهِ نَسْتَعِین إِنَّهُ خَیْر نَاصِرٍ وَ مُعِین
لازم می دانم از حضور همه ی سروران تشکر کنم که [1:57 نامفهوم] حاج آقای میر محمدیان و چه دوستانی که برای نقد و بررسی ایده ی شبکه ی [2:11 نامفهوم] که در واقع متمّم برای بحث امام محله هست تشریف آوردند و احیانا دوستانی که به صورت مجازی ملحق خواهند شد.
یکی از حضار: [2:21 نامفهوم]
یکی از حضار: نه اتفاقا جلسه آبروریزی است یعنی کنار همدیگر کیپ تا کیپ نشستند.
یکی از حضار: [2:33 نامفهوم]
یکی از حضار: من یکی دو مقدمه ی خیلی مختصر عرض می کنم و در خدمت سروران هستیم. نکته ی اول اینکه پژوهشکده، پژوهشکده ی سازمان تبلیغات است و حسب هویت و ماموریتی که دارد از عملیات هایی که توسط [2:58 نامفهوم] در پیگیری تبلیغ و عملیات میدانی تبلیغ انجام می گیرد پشتیبانی می کند. الحمدلله طرحی تحت عنوان بحث تحول اجتماعی و تغییر اجتماعی مبتنی بر امامت محله سفت و سخت [3:12 نامفهوم] پیش می رود که حالا امیدهایی هم به آن می رود و انشاءالله امیدواریم که خداوند در تلاش دوستان و نتایج آن برکات روز افزون و وافر قرار بدهد. مسئله ای که وجود این است که ما در واقعیت یک دشواری در [3:32 نامفهوم] انقلاب اسلامی در آن قرار گرفتیم و آن این است که متناسب با تراثی که داریم و از ناحیه ی [3:40 نامفهوم] به صحنه ی میراث های اجتماعی و پوشش مسائل و مشکلات خودمان بکشانیم [3:52 نامفهوم] حاکمیتی درصد کمی از این [3:56 نامفهوم] اما در شرایطی که شما حاکمیت را در دست دارید یا به هر دلیلی مسئولیت اجتماعی دارید طبیعتاً [4:6 نامفهوم] پرسش متوجه شماست و دقیقا نقطه ی [4:12 نامفهوم] با هم است. روی بررسی این ماجرا هم حالا که در واقع بحث شبکه ی راهیاری و امامان محله [4:27 نامفهوم] ما دقیقا همین مسئله و چالش را احتمالا در جلسه ی امروز خواهیم دید از یک سو نگاه های نظریه ی ماست که بالاخره [4:42 نامفهوم] با حاکمیت های شاید نه چندان دلچسب و نه چندان مطلوب این صحنه مواجه است. در واقع ما از این طرف نمی توانیم از پژوهشگر بخواهیم که ضرورتاً خودش را [5:6 نامفهوم] و عمل کار می کند این حق را دارد که [5:26 نامفهوم] نمی فهمد از این طرف هم در عین حال این حق را دارد که در واقع [5:39 نامفهوم] خودش دارد بخواهد که [5:41 نامفهوم] کمک کند و الهام بخش باشد [5:45 نامفهوم] و مسائل خودش را در مقام کنش گری حل بکند. [5:50 نامفهوم] به هر حال ما امیدواریم بتوانیم به کمک دوستان و حالا [6:00 نامفهوم] به یک مجموعه کنش گر میدانی [6:7 نامفهوم] در دستور کار قرار دادیم و الحمدلله [6:39 نامفهوم]
یکی از حضار: اَعُوذُ بِاللّهِ منَ الشّیطانِ الرَّجیم؛ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ؛ ألْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِین وَ صَلی اللَّهُ عَلَى سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ؛ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم؛
خوشحالم که در خدمت عزیزان هستم و امیدوارم که در این جلسه [8:35 نامفهوم] پیش از اینکه راجع به اصل ایده ی راهیاری توضیح بدهم و گامی که به عنوان اولین گام برای تمرین این دانش [8:48 نامفهوم] باید چند نکته ی مقدماتی و [8:56 نامفهوم] عرض کنم. اول اینکه خوشحالیم که حرکت های رو به جلوی آینده ی تبلیغی و جامعه [9:4 نامفهوم] خودش یک تحرک در جامعه ی علمی برای تولید دانش ایجاد می کند نیازها و اقتضائات میدان ما را وادار به ورود به عرصه هایی می کند که پیش تر از این به آن فکر نمی کردیم و این خودش به برکت فعالیت های مدیران جوان دارد در [9:24 نامفهوم] سازمان تبلیغات اتفاق می افتد و اتفاقی مبارک هست. [9:29 نامفهوم] و ورود به عرصه های جدید اقتضائات علمی جدید هم می خواهد. نکته ی بنده این است که از دو جهت به نظر من این طرح یک [9:43 نامفهوم] و آن این است که اولا فضای راهیاری را که در فضای اداری [9:54 نامفهوم] است یا بگوییم مطرح شده است به فضای راهیاری فرهنگی آن هم در فضای امت و امامان مسجد و محله وارد کرده است و یک پس زمینه ای از تحول اجتماعی محسوب می شود. یک نکته ی دیگری هست که [10:13 نامفهوم] اولین گام به ملاحظات [10:17 نامفهوم] علوم انسانی – اسلامی [10:20 نامفهوم] و آگاهانه نسبت به این فضا [10:27 نامفهوم] اما برای این عرض می کنم که نگاه نویسنده از روی اعتقاد به تحلیلی بودن در دانش علوم انسانی – اسلامی هست و ارزش [10:45 نامفهوم] ولی از آن تجربه ها استفاده هم می کند البته کتاب ها موجود هست یکی کتاب طرح تحول اجتماعی هست که این در واقع یک کتاب کاربردی هست برای افرادی که می خواهند راهیار و پشتیبان امامان ما باشند. راهیاری در واقع یک نوع رابطه ی آموزشی هست که رابطه ی عمیقی بین دو نفر برقرار می شود در یک فضای صمیمانه که راهیار سعی می کند سوژه ی خودش که همان رهرو باشد را با امور مختلف در مسیری که انتخاب کرده در شغلی که انتخاب کرده است هدایت کند. ما برای اینکه یک فردی در یک فضای کاری جدید موفق شود گاهی اوقات یک پیش زمینه های ذهنی مشخص داریم یکی اینکه باید یک دوره ی آموزشی ببیند باید یک مقداری کار عملی انجام دهد ولی با این حال می بینیم که بهرهوری افراد وقتی وارد کار جدید می شوند به کندی رشد می کند مگر اینکه تحت [11:57 نامفهوم] یک نفری باشند الگویی که ما به آن رسیدیم و متوجه شدیم علاوه بر آموزش های متداول و سنتی و غیر سنتی، انسان برای اینکه یک فضای ذهنی و کاری جدید برای خودش ایجاد کند نیاز به همراه دارد که در همان کار مراحل درست پیش روی او را می فهمد و توانایی های متعدد عملیاتی و شناخت و آگاهی میدانی نسبت به آن کار دارد و [12:26 نامفهوم] پیش رو را متوجه می شود از افت و خیزها و چالش ها و روابطی که می تواند به وجود بیاید از [12:34 نامفهوم] آگاهی دارد و فرد را دستم بگرفت و پا به پا برد سعی می کند در آن مسیر حرکت بدهد تا بعد از مدتی آن فرد خودش دیگر [12:43 نامفهوم] طبیعی بود که ما برای اینکه در واقع در میدان یک اتفاقی بیفتد آن هم از جنس امامت و [12:53 نامفهوم] تشکیل شود [12:58 نامفهوم] این شبکه در سه لایه ی راهیار منطقه ای، استانی و شهرستانی تنظیم شد در [13:9 نامفهوم] که معمولا دو استان را تحت پوشش خودش دارد به راهیار استانی که هر کدام [13:19 نامفهوم] و راهیار شبکه ای در هر شهرستان که مستقر هستند امام تحت پوشش خودشان را با همین [13:31 نامفهوم] گفتیم تحت تربیت قرار می دهند. [13:37 نامفهوم] یک سری اصول ویژه که راهیار اگر آن را در خودش نمی بیند یا نباید قبول کند این مسئولیت را یا اگر قبول می کند باید آنها را در خودش رشد بدهد و ایجاد کند معرفی شود و یک سری قلق ها و نکات ویژه ای که تصحیح می کند و تبدیل می کند فرایند راهیاری را هم در این اثر توضیح دادیم [14:9 نامفهوم] و یک سری چیزهایی که مردم [14:18 نامفهوم] یک رویکردی هم در این کتاب داشتیم این بود که قرار است که ما [14:32 نامفهوم] نزدیک تر به عمل کتابی تولید کنیم که فرد با گرفتن آن در دست و مطالعه و مباحثه ی آن با همکاران خودش بتواند بفهمد چکار می خواهد بکند به خاطر این [14:49 نامفهوم] مقدمات تئوری آن چشم پوشی کردیم و یک جزوه ی مختصری که حوصله ی خواندن آن باشد تولید کردیم البته یک کتاب پشتیبانی دارد که امتداد همین کتاب محسوب می شود که اینجا هم حاضر هست کتاب تعامل با امام در [15:10 نامفهوم] هدایت در واقع مراحل مختلفی که یک راهیار باید با امام از حیث امامتش همراهی بکند این تدوین شد و با استناد به دانش های تجربی که در افرادی از این دست بوده و اثر ارزنده ای هم هست طراحی شد. این کتاب می شود بگویم به منزله ی مقدمه و پیش درآمد و فصل یکی است بر آن کتابی که دارد به صورت جزئی فرایند فعالیت با امام و تربیت او در میدان را توضیح می دهد و از این جهت هم این خودش یک تولید جدید بود. امیدوارم که با فرمایشات عزیزان به غنای علمی و عملیاتی این کتاب افزوده شود و قطعا این مسیری که ما شروع کردیم گام اول هست و باید بسیار در آن تورّق بکنیم و حتی کتاب های متعددی را ببینیم و تجربه های مختلفی را بشنویم و غنای بیشتری به آن عنایت کنیم. صلوات بر محمد و آل محمد؛
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
یکی از حضار: [16:34 نامفهوم]
یکی از حضار: بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ؛ عرض سلام و وقت بخیر و همینطور عرض تسلیت شهادت شهید سرافراز سپاه اسلام شهید فخری زاده را خدمت یکایک عزیزان دارم. چند نکته یادداشت کردم که امیدوارم به ارتقای کار کمک کند قبلش خیلی خوشحالم که خدمت عزیزان هستیم و این خوشحالی و مسرت خودم را از اینکه در خدمت دوستان هستیم را نمی توانم کتمان کنم خیلی تشکر که بهانه ای شد خدمت آقای میر محمدیان عزیز، آقای غلامی بزرگوار و آقایان دیگر آقای میر مطلبی و سایر دوستان باشیم و سایر دوستان را کنار هم زیارت بکنیم.
یکی از حضار: [17:59 نامفهوم]
یکی از حضار: سلامت باشید؛ نفرمایید. ما به یکایک سادات ارادت داریم و بعضی از سادات را بیشتر، آقای میر محمدیان و همه ی سادات را دوست داریم بعضی ها را بیشتر من جمله شما آقای میر مطلبی
یکی از حضار: [18:15 نامفهوم]
یکی از حضار: عرض کنم که این طرح، طرح خوب و قابل استفاده ای است با توجه به فکر کنم دو یا سه جلسه ای که ما خدمت آقای میر محمدیان بودیم و به هر حال آن طرح امامت محله را با محوریت مسجد در قالب طرح تحول اجتماعی قبلا هم استفاده کرده بودیم [18:47 نامفهوم] یک گام به جلو هست از جهت اینکه در فضای با هدف شبکه سازی و عملیاتی سازی آن در قالب این شبکه این طرح ارائه شده است. نکاتی را عرض می کنم که فکر می کنم اگر بخشی از آن را دوستان تامل کنند و ببینند اگر راهگشا بود اصلاحاتی انجام دهند شاید بد نباشد. اولین نکته ناظر به این است که ما حتما تجارب قبلی را ببینیم حالا آن تجارت قبلی الزاماً با این نگاه نبوده است ولی حلقات بسیج صالحین و کارهایی که [19:30 نامفهوم] می خواسته بکند و یک نگاه آسیب شناسی که من اینها را ندیدم انجام دادند دوستان و در رفع آن آسیب ها این طرح ارائه شده است. بخشی از آن فکر می کنم قطعا اگر آن تجارب دیده شود خالی از ارزش نیست. نکته ی دوم هم یک نقدی است که راستش من وقتی خواندم این طرح را خیلی خوشم آمد مخصوصا آن ابتدای طرح که نقد می کند نگاه تمرکز گرا را و حالا البته واژه ی ساختار گرا ندارد ولی تقریبا در همین فضا هست که ما این نگاه تمرکز گرایانه را برای تحولات اجتماعی رقم نزنیم ولی یک مقدار که خودش جلوتر رفته است کمکم به همین نگاه ساختار گرا و متمرکز میل پیدا کرده است یعنی مفهوم شبکه در تقابل با ساختارهای سلسله مراتبی شکل می گیرد بعد منطقه و امام استان و شهر و همینطور پایین می آید و یک مقداری تنافی دارد. نکته ی درستی است یعنی ما واقعاً الان در این جامعه ی کلاسی و شبکه ای نگاه ساختار گرا و تمرکز گرا را باید تعدیل بکنیم و این را می خواستم بگویم که یک کمی تعارض هست. نکته ی بعدی هم در همین چارچوب هست، ببینید این دوگانه ی راهیار و رهرو که دوگانه ی محوری این طرح هست الان به جهاتی شاید دیگر این فضا و این ادبیات خیلی جواب ندهد با موانعی در حوزه ی فرهنگ عمومی روبرو است مخصوصا اگر مخاطبان ما [21:20 نامفهوم] یعنی ما با نسلی روبرو هستیم که فرهنگ این نسل به تناسب فضای مجازی و شبکه های اجتماعی [21:32 نامفهوم] اینجور نیست که کاملا خودشان را گشوده عمل کنند و رهرو بدانند و یک فردی را مقتدا قرار بدهند و راهبر خودشان قلمداد بکنند. من تقریبا تجاربی که در این فضا دارم احساس می کنم که ما اگر بخواهیم این [21:52 نامفهوم] را داشته باشیم فقط تا حدودی و نه همه هنوز در قانون ها این فضا هست.
یکی از حضار: [22:00 نامفهوم] واقعاً استمداد می کنند کسی بیاید به ما طرح مطالعاتی و تربیتی بدهد این حالت مربی گری باشد ولی در جاهای دیگر و مخاطب های دیگر کمتر من این زمینه را می بینم که ما با این دوگانه جلو برویم یعنی این دوگانه ای که حالا می گویند حالا رهرو تاویل شده ترش تازه مخاطب می شود و مخاطب هم نه بلکه کاربر یعنی همینطور مشارکتی شده است البته آوردید خودم امام و خود آن راهیار هم باید از طریق این طی طریق و مسیر خودش هم به رشد برسد ولی بیش از اینها است یعنی واقعاً این تعامل با این دوگانه یک کمی حتی اگر این برجسته شود حس پس زدن هم یک جاهایی ایجاد می شود یعنی فرهنگ عمومی ما فرهنگ عمومی خیلی خلاصه همه مجتهد شدند همه اظهار رای دارند همه برای خودشان در یک فضایی
یکی از حضار: ببخشید منظور شما [23:2 نامفهوم]
یکی از حضار: بله تعاملی شدند و واقعاً هم همینطور است و در تمام فضاها این را داریم من جمله همینجا؛ من می خواهم بگویم که این نگاه است من دارم به این نگاه اشاره می کنم. نکته ی بعدی ناظر به حالا این دیدگاه با مبانی خودمان هم سازگار است به هر حال امام را فردی می دانیم که در سفر [23:30 نامفهوم] سیر فی الخلق بالحق الی الحق دارد. نکته ی بعدی هم ناظر به این هست که فکر می کنم خیلی باید جدی تر گرفته شد ما یک مفهومی تحت عنوان سیستم های اجتماعی فنی داریم [23:49 نامفهوم] مبتنی بر این مفهوم می گوییم که هیچ تحول و مسئله ی اجتماعی امروز بدون یک رویکرد تکنیکال یا تکنولوژیکی حل نمی شود و برعکس هیچ مسئله ای در حوزه ی فناوری و فنی را بدون پیوست اجتماعی نباید ببینیم. این مسئله اصلا این را ندیده است مخصوصا که شما می خواهید شبکه درست کنید حالا چیز ساده ی آن پیوست فضای مجازی هست از این منظر تقریبا مسکوت است و این خیلی هم مهم است یعنی عرض می کنم فقط یک ابزار تکنیکال نیست تاثیراتی مثل همان [24:36 نامفهوم] که اول زدم دارد که مخاطب و رهرو به چه معنا باید به کار برده شود در این سطح در این فضای جدید خلاصه یک باز تعریف می شود نقش ها و روش ها و حتی ماهیت این دوگانه ممکن است [24:53 نامفهوم] شود یعنی این نکته ی اخیر به آن نکات قبلی کاملا مرتبط است پس این هم یک نکته ی مهمی است شاید من مهم ترین نکته ای که فکر می کنم این طرح نسبت به آن خوب است یک تکمله ای داشته باشد یک پیوستی داشته باشد یا کلا از این منظر یک بار دیگر بازخوانی شود این مقوله ی بعد فناوری اطلاعات و فضای مجازی هست و عرض آخر من هم چون گفتم حالا خدمت آقایان من به هر حال آن دیدگاهی که نفی ساختار می کند در مقابلش عامل و نیروهای اجتماعی را برجسته می کند دیدگاه معقول تری است ما الان در عصر پایان حوزه ی ساختارها و نظام ها هستیم نیروها واقعاً جایگزین شدند نیروهای اجتماعی وزن بیشتری دارند این مبنای نظری را من دو جلسه ی قبلی که خود بحث امامت محله را خدمت آقای میر محمدیان داشتیم یک مبنایی را از [26:11 نامفهوم] گفتم و گفتم که هم ساختار را می بیند هم عامل را می بیند هم سرمایه های فرهنگی اجتماعی لازم را که موتور محرک میان آن عامل هست با میدان و مخاطبانی که در میدان هستند اینها را خوب تئوریزه کرده است گفتم ما بدون دیدن هم میدان و هم آن کنش گری که ما اینجا به عنوان راهیار داریم و هم سطح سرمایه ی اجتماعی، فرهنگی و حتی اقتصادی و نمادین که آن عامل که اینجا راهیار باشد نیاز دارد عملا طرح ما جلو نمی رود یعنی ما حتما باید یک موتور محرکی ببینیم یک چیزی باشد یعنی تقریبا همین جایی که این تحول رقم خورده یک عامل این تحول را رقم زده است وقتی تحلیل می کنیم این سرمایه ها را داشته و بدون ضمانت این سرمایه ها برای آن عامل عملا در این میدان ها خیلی نمی تواند [27:21 نامفهوم] داشته باشد. عرض کردم حالا این سرمایه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی آن حالا اقتصادی آن که مشخص است بالاخره حمایت هایی که بشود در اختیار او باشد مخصوصا الان با وضعیتی که هست و خیلی از آسیب هایی که دارد در سطح جامعه رقم می خورد به دلیل آن فشارهای اقتصادی است و هر فردی که بتوانند بسیج امکانات و منابع بکنند یک سرمایه ی خوبی در اختیار دارد. سرمایه های نمادین آن در چارچوب [27:59 نامفهوم] یکی از مهم ترین سرمایه های نهایی همان مدرک است حالا ما نخواهیم مدرک را در زیرساخت بومی خودمان بگوییم به هر حال آن هویت هایی که واقعاً به او یک تمایزی می بخشد و اعتماد آفرینی می کند سرمایه ی اجتماعی که دقیقا به مقوله ی اعتماد ربط دارد یعنی فرد واقعاً یک جایگاهی دارد به عنوان معتمد که آن مخاطب در محل به او رجوع می کند مجموع اینها می خواهم بگویم خیلی مهم است ما بدون این سرمایه ها افراد را به میدان بفرستیم من فکر می کنیم شاید یک جاهایی نتوانند آن اثری که می خواهیم داشته باشند. من نکته ی دیگری ندارم از فرمایشات عزیزان استفاده می کنیم.
یکی از حضار: خیلی ممنون و تشکر می کنم [28:49 نامفهوم] ادامه بدهیم نظرات را و
یکی از حضار: [29:3 نامفهوم]
یکی از حضار: بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ؛ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم؛ [29:17 نامفهوم] واقعاً باعث افتخار است که خدمت عزیزان هستیم برادر عزیزمان حاج آقای [29:23 نامفهوم] و بقیه ی عزیزانی که تشریف دارند. خدا را شکر می کنم و تشکر می کنم از حاج آقای حیدری پور عزیز هم [29:35 نامفهوم] زیاد است و هم پشتیبانی قبل و بعدش را یک ذره [29:51 نامفهوم] ما واقعاً در این میدان به شرکت در این جلسات نیاز داریم چون اگر این جلسات نباشد در این میدان هم دچار روزمرگی می شویم و هم ممکن است دور خودمان بگردیم و متوجه نشویم خیلی نیاز هست [30:6 نامفهوم] یک نکته ای که اینجا به نظرم می آید باید خیلی به آن دقت کنیم این است که ما یک طرح تحول اجتماعی داریم، یک بحث امام محله داریم و اینها؛ این به کنار، اصلا متعلق راهیاری الان خیلی مهم [30:34 نامفهوم] یک مدل راهیاری داریم خود مدل راهیاری به عنوان یک مدل الان ما روی آن ادعا داریم یعنی احساس می کنیم یک حرفی به نام مدل راهیاری داریم که این در مثلا فرض کنید شما الان مدل هایی مثل [30:53 نامفهوم]، مثل مربی گری خودمان، مثل پشتیبان یک سری اینجور کلمات را شما می شنوید برای اینکه یک شبکه ارتقا پیدا بکند امروز مثلا قبل از ظهر یکی از دوستان زنگ زده بود می گفت که چرا مجموعه های [31:10 نامفهوم] و اینها تبلت به دانش آموزان می دهند ما با همان چهار میلیونی که آنها [31:20 نامفهوم] یک سال معلم و شاگرد برای دانش آموز بگذاریم و کنارش هم معلم پشتیبان می گذاریم خروجی آن هم خیلی بهتر است یعنی این حرف، حرف مهمی است که دارد جای تربیت و آموزش سنتی را می گیرد ما از این منظر به نظرم می آید که باید به این موضوع نگاه بکنیم و بسیار مهم است در اینجا یک نکته ای وجود دارد. اینجا ما وقتی به مراد و مریدی در رهرو و راهیار می رسیم که راهیار منظورمان راهبر باشد و رهرو هم آن راهی که می رود راه راهبر باشد در صورتی که تصوری که ما اینجا داریم کاملا متفاوت است ما می گوییم رهرو کسی است که دارد در مسیر امامت حرکت می کند و می خواهد امام شود و راهیار راهبر نیست کسی است که می آید کنار او قرار می گیرد سعی می کند او را ارتقا دهد بدون هیچگونه ابزار آتوریته و بدون هیچگونه پول و زور اضافه ای بله، شاید یک کمی زیرساخت دم دستی نیاز داشته باشد پشتیبان نیاز داشته باشد ولی هیچ تفوّقی بر او ندارد و حتی جایگاه تفوق هم در خودش نمی بیند یعنی جایگاه مراد اصلا ندارد این هم آن مطلبی که [32:36 نامفهوم] به نظرم چیز می کند هم آن ایراد درستی که من آن ایراد را کاملا قبول دارم حالا دوگانه ی عاملیّت ساختار که قبلا با هم بحث کرده بودیم من کاملا قبول دارم که نباید ساختار چیده شود و اتفاقا اینجا در این مدل اصلا ساختار وجود ندارد چون یکی از ویژگی های ساختار از بالا به پایین بودن آن است ما اینجا وقتی می گوییم استانی و ملی و شهرستانی اینها بر هم تفوق ندارند پشتیبان هم هستند اتفاقا نسبت اینها هم با همدیگر نسبت راهیاری است برای همین اسمش را راهیار گذاشتیم نگذاشتیم راهبر چون راهبر کسی است که جلو می ایستد بقیه را حرکت می دهد حالا این مدل حرکت یا با اقتدار قدرتش است یا با تفکرش است یا با ایجاد انگیزه است یا با پول است یا با هر چیز دیگری، ولی اصلا راهیار در این مقام نیست راهیار در مقامی است که کنار امام یا پشتیبان امام است یعنی اگر امام خواست می تواند از وجود او استفاده بکند و آن گام هایی که حالا متاسفانه یک نکته ای که وجود دارد در این جزوه آن فصل های دو و سه و چهار نیامده است که آنها به نظرم بسیار مهم بود یعنی شاید یکی از به اصطلاح تولیدات مهمی که در راهیاری ما داشتیم غیر از خود ایده ی راهیاری آن گام هایی بود که راهیاری را ارتقا می دهد که 9 گام در نظر گرفته شده بود که اول اندیشه ی او را اغنا می کند یعنی اول به او می پذیرانیم که شما باید این کار را بکنید می فهمد باور می کند الان فی ما نحن فیه که امامت است به طلبه می قبولانیم تو باید امام باشی نه آخوند یا مبلغ یا پیش نماز بلکه باید امام باشی [34:15 نامفهوم]؛ گام بعدی این است که انگیزه ی او را ارتقا می دهد یعنی غیر از عقلش باید انگیزه ی او را ارتقا دهد؛ گام سوم این است که مهارت های او را رشد می دهد؛ گام چهارم این است که جرات اقدام به او می دهد؛ گام پنجم این است که پشتیبانی تخصصی از او می کند؛ گام ششم این است که موانع او را رفع می کند؛ گام هفتم این است که دائم به او بازخورد می دهد؛ گام هشتم این است که او را به استدلال می رساند؛ گام نهم این است که بالندگی می رسد یعنی اینها را اگر نبینیم شاید به نظرم می آید که یکی از چیزهایی که حالا حاج آقای موحد واقعاً دست تنها هستند در این فرایند و خیلی همه ی آنها را هم تولید کرده است یعنی 150 صفحه ی دیگر غیر از این 20 صفحه مطلب در مورد راهیاری ایشان دارند با ریزه کاری های آن ولی یک عده [35:55 نامفهوم] منظورم این است که این خودش یک فرایند است که اتفاقا به آن نکته ای که شما می گویید اما به شده توجه داشتیم که به هیچ وجه نرویم درون ساختار؛ یک نکته ی دیگر این است که اتفاقا ما اینجا دنبال شبکه سازی هم نیستیم یعنی ما نمی خواهیم شبکه ی راهیاران به وجود بیاوریم چون باز حتی در این حدس هم احساس می کنیم نیاز به شبکه سازی راهیاری نیست الا اینکه این شبکه به معنای شبکه ای که همه هم ارز هستند آن شبکه یک جمعی هستند که شاید همدیگر را کمک و پشتیبانی کنند خلاصه هر کسی منطقه ی خودش و وظیفه ی خودش را دارد برای همین خیلی در آن راهیاری اتفاق نمی افتد دنبال شبکه سازی هم نیست شبکه ی راهیاران برای ما موضوعیت ندارد. و به اصطلاح این چند نکته ی فرعی و کوتاه ببخشید.
یکی از حضار: یک رویه ی تکنیکی هم داشتند اینجا اگر بگویم بد نیست.
یکی از حضار: بله بفرمایید
یکی از حضار: به لحاظ نگارشی فکر می کنم که فرمودید [35:50 نامفهوم] به عنوان یک جزوه ی آموزشی در اختیار افراد قرار بدهیم [35:57 نامفهوم] یک روشی را استفاده می کنند که خیلی روش خوبی برای انتقال است حالا آنجا یک فردی را مثال می زند می خواهم بگویم در تم کیس و داستان حالا اینجا در تم داستان نه، ولی در تم کیس خیلی می توانید یعنی با یک مثال ها و نمونه هایی در برخی از کتاب ها هست که مثلا در این فضا یک باکس می کشند و یک تجربه ای را برای مخاطب می آورند که اینکه توضیح دادیم یک ماجرایی است که فلانی در فلان جا چنین چیزی را تجربه کرده است. این خیلی آموزش محور تر می شود خشکی و سختی متن را می گیرد و این بحث را شیرین تر می کند و انتقال بهتری از مفاهیم ارائه می دهد.
یکی از حضار: کاملا درست است [36:57 نامفهوم]
یکی از حضار: بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ؛ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم؛ [37:29 نامفهوم] منطق مولف برای تدوین این طرح برای همه ی ما مهیا می کند قاعدتا، فهم اولیه ی من بر می گردد به آن مطالبی که از کتاب خواندم قاعدتا هر چقدر توضیحات بیشتر شود تلقی ما را از این طرح بیشتر می کند. در گام دوم فکر می کنم که بررسی و نقد طرح های مختلفی در حوزه ی تبلیغ و بررسی در واقع مدل های مختلف تبلیغ خیلی می تواند کمک بکند بخشی از مدل های تبلیغ مبتنی بر سکونت گاه و محله است یا مبتنی بر مخاطب و صنف و اقشار هست حالا اینکه در واقع محور این طرح در خصوص عنصر تبلیغ روی کدام یکی از اینها هست شاید نیاز به تفسیر و توضیح خود دوستان باشد که من به درستی متوجه نشدم که در واقع عنصر اصلی و آن [38:50 نامفهوم] اصلی احیانا به تربیت نزدیک باشد و حالا به [38:57 نامفهوم] یا سکونت گاه احیانا نگاه درجه دومی دارد از طرفی هم احساس می کنم طرح ناگزیر بوده برای سازمان تبلیغات نوشته شود و این شبکه سازی و در واقع سلسله مراتب را به عنوان نگاه پشتیبانی به تعبیر برادرمان آقای میر محمدی ناگزیر بوده در سطح استانی و ملی ببرد ولی به نظر می رسد به لحاظ جایگاه تئوری این طرح باید در مدل امام و امت جایگذاری شود و براساس آن مدل بازسازی شود شاید اگر براساس مدل های امام و امت باشد در سطح استان مثلا به امام جمعه و نماینده ی ولی فقیه و اینها برسد و لزومی نداشته باشد که تا سطح کلان و کلی بخواهد خودش را به مثلا در شبکه ی [39:56 نامفهوم] ملی مثلا ناظر به سازمان تبلیغات یا شبکه های این شکلی برسد و لذا با توجه به دشواری شبکه سازی فکر می کنم گستردگی هم که برای کشور ما هست و تنوع قومیت و مخاطب و اینها که هست به نظرم شاید یک سطح هایی که شبکه سازی آن در حد شهرستان یا شهر یا استان و حداکثر بعضی جاها یعنی این نگاه که ما یک نگاه کاملا اقتضایی برای اجرایی سازی طرح باید داشته باشیم تجربه های شبکه سازی هم در کشور ما حالا مدل هایی که با محوریت مسجد هست این مدل که آقای [40:34 نامفهوم] داشتند در حلقه ی صالحین مثلا یا از این طرح ها این شکلی را هم می شود مطالعه کرد و نسبت آن را با آن تعیین کرد یک جاهایی توفیقات خوبی هم داشته و یک جاهایی هم در بعضی از مناطق خیلی توفیقی نداشته است در مجموع یک [40:52 نامفهوم] از تربیت و مدیریت و سازمان و مشاوره و اینها را من از طرح متوجه شدم که در واقع محقق تلاش می کند که این را بازسازی بکند یک جاهایی هم مثلا در سطح هایی شاید مثلا بالا تنه ی طرح به پایین آن نخورد و آن انسجام کافی هنوز در طرح تولید نشده و طبیعی هم هست که قاعدتا بخشی از آن شاید برای اجرا نیاز باشد به صورت پایلوت بخش هایی اجرا شود و ما بعد آن را بخواهیم تسرّی بدهیم به همه ی مناطق کشور، نکته ای که اشاره کردم چون بحث های تربیت محور آن روی مربی هست به تعبیر دوستان ما راهیار هست در واقع تربیت خود همین افراد و پیدا کردن چنین آدم هایی خیلی دشوار هست و در واقع از این جهت یک مقداری دست ما را در این طرح می بندد که حالا چنین تیپ آدم هایی را از کجا باید پرورش بدهیم یا سفارش بدهیم؟ انتخاب این آدم ها چطوری هست؟ به تعبیر برادرمان آقای هاشمی اگر این در واقع چون اشاره کردند آقای [42:6 نامفهوم] که تقریبا کتاب راهنمای عمل هست برای راهنمای عمل شدن غیر از کیس محوری قاعدتا در بعضی از کتاب های راهنمای عمل و [42:19 نامفهوم] و اینها یکی از فصل های آن که از فصل های اول آن هست این است که اساسا شخصیت راهیار خودش چه شخصیت و ویژگی دارد یک ارائه ی الگویی می کند که من به لحاظ [42:30 نامفهوم] و شخصیت و ویژگی و اینها می توانم نقش راهیاری را ایفا بکنم یا نه و لازم هست در این طرح به این هم اشاره ای شود که چنین افرادی چه ویژگی هایی باید داشته باشند به لحاظ شخصیتی و دانشی و توانمندی هایی که باید باشد.
یکی از حضار: یک نکته ای من عرض کنم؟
یکی از حضار: خواهش می کنم
یکی از حضار: ناظر به فرمایش شما [42:51 نامفهوم] ببینید فرمایش حاج آقای میر محمدیان این بود که [43:4 نامفهوم] به دلیل اینکه در واقع دو کار متفاوت است و قرار نیست کار واحدی انجام بگیرد اینجا سوال این است در موقفی که خود این شخص فاقد در واقع تجربه ی مشابه است چه نکات و ظرایفی را می خواهد به امام محله ی ما آموزش بدهد انگیزه را می خواهد ایجاد بکند؟ مثلا یک فعال فرهنگی بوده در یک زمینه ی دیگری مثلا یک کارخانه را چرخانده و تولید را بالا برده است حالا این می تواند راهیار ما باشد یا نمی تواند راهیار ما باشد؟ به عبارت دیگر دست است به لحاظ سطح کنونی یک سطح متفاوتی است ولی به نظرم این انفکاک، انفکاک درستی نیست این هم حالا مثلا این چالش را به نظرم یکی از چالش های جدی ماجرا است
یکی از حضار: یعنی می گویید راهیار ما خودش [44:00 نامفهوم]
یکی از حضار: قطعا باید امامت محله توانایی امامت، بعد در جزوه هم به درستی حاج آقای موحد اشاره کردند که یا خودش این موقف را تجربه کرده است یا فهم نزدیک به صحنه ای را دارد حالا مثلا یک موقف ستادی که به تعبیر دوستان که داخل جزوه داشتیم [44:16 نامفهوم] لذا آن آسیبی که حاج آقا فرمودند و این نکته ی اخیر که شما می فرمایید یک حالت پارادوکسیکالی از هم پیدا می کند که بالاخره تعیین تکلیف طرح نسبت به دو سویه ی این ماجرا چگونه است؟ و تکلیف خودش را مشخص کند به لحاظ منطق درونی نیاز دارد ولی به لحاظ این آسیب مشکل می تواند برای آن ایجاد شود بالاخره در چه موقفی قرار می گیرد؟ این به نظرم جزء ابهامات است. عذرخواهی می کنم من قطع کردم.
یکی از حضار: [44:41 نامفهوم]
یکی از حضار: نه حاج آقا
یکی از حضار: [44:44 نامفهوم]
یکی از حضار: نه تمام نشده است من بی ادبی کردم قطع کردم
یکی از حضار: [44:50 نامفهوم]
یکی از حضار: عرض کنم خدمت شما که بالاخره ما در جامعه ی ایران هستیم و طراحی ارتباط با مدل فهم ارتباطی که آن رهرو دارد یا احیانا راهیار دارد با آن چیزی که ما طراحی می کنیم متفاوت است در جامعه ی ایرانی و کشور ما حالا با محوریت مساجد یا محوریت دیگری که حالا [45:22 نامفهوم] فرض هایی که قرار است این اتفاق بیفتد آنها یک تلقی خاصی از این ارتباط دارند احیانا طراحی و دستکاری مدل ارتباط خیلی نمی تواند تلقی آن افراد را متفاوت کند حالا آقای دکتر هاشمیان هم به نگاه زنانه اشاره کردند که در بخشی از خانم ها این نگاه وجود دارد به نظر می رسد که در رابطه های جدید بحث های مشاور و مشاوره شاید بیشتر محوریت این ارتباط و تعامل باشد در مجموع این نقدهایی که ما می کنیم حاکی از این نیست که این مدل به لحاظ تئوری کلا فاقد وجاهت و مثلا اساسا این نقدها در مسیر تکمیل شدن است و بخشی از اینها در میدان تکمیل می شود اینکه ما فکر کنیم اینجا با گفتگو و مباحثه ولی خوب چون آنچه که ما نقد کردیم آن محصول بیرونی نبوده است ما ارزیابی بیرونی را ندیدیم که بخواهیم ارزیابی بکنیم یعنی یک وقت شما مثلا می گویید این چرخه هست و در این کارخانه این تولید انجام شده است این هم محصول است ما یک طوری ارزیابی می کنیم یک وقتی که آن تئوری و آن مدلی که در متن نوشته شده است برای ما براساس آنچه که در متن هست به نظرم این نکات بر آن وارد هست و باید فرصت داده شود که این مدل در بخش هایی بیاید خودش را نشان بدهد و اقتضائات مختلف میدانی و محیطی و مخاطب اینقدر تنوع آن زیاد است که من خودم نمی توانم تلقی واحدی از این مدل در بخش های مختلف داشته باشم و فکر می کنم که این تنوع متفاوتی که در مساجد، شما نگاه کنید در خود مساجد که ما در کشورمان داریم 6 یا 7 نوع مدل مسجد دوستانی که در حوزه ی مسجد مطالعه کردند گونه شناسی می کنند قاعدتا این گونه شناسی وقتی که متفاوت می شود دست ما را برای طراحی یک مدل با یک ویژگی های خاصی شاید مثلا ببندد. عرض کردم باز هم از زحمتی که دوستان کشیدند و یک حرکت خیلی خوب برای طراحی مدل مبتنی بر آن عنصر اصلی که مدنظر خودشان احیانا تربیت هست تشکر می کنم امیدوار هستم که روز به روز این طرح به موفقیت نزدیک شود.
یکی از حضار: خدا خیرتان بدهد
یکی از حضار: حاج آقای موحد نکاتی داشتند
یکی از حضار: آقای غلامی مسئله ای دارند [47:58 نامفهوم]
یکی از حضار: بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ؛ من برای اینکه [48:4 نامفهوم] احساس می کنم همین نکته ای که هم آقای هاشمی و هم آقای مطلبی گفتند [48:14 نامفهوم] ببینید این طرح اصلا دنبال این نیست که یک نفری بیاید مراد واقع شود و همه ی معضلات اجتماع را جواب بدهد و جلو ببرد و آن فرد بخواهد لزوما مثل آن کسی باشد که راهیار او هست. نگاه کنید مثلا در مدل مشاور که مثلا پشتیبان های کنکوری هستند. پشتیبان کنکور چکار می کند؟ دانش آموزان به او سپرده می شوند و او پیگیری می کند که، چون قبلش اینطور بود که طرف می رفت مدرسه و امتحان می داد [48:49 نامفهوم] بهتر کلاس اداره می کنند یعنی معلم های بهتری دارند بعد یک مدتی اینها افتادند در [48:55 نامفهوم] بعد دیدند کلاس های کنکور بیرون خیلی بهتر جواب می دهد دوباره زیاد شدند [49:2 نامفهوم] بعد دوباره این هم یک مقدار پیشرفته تر شد گفتند کسی بیاید سر کلاس ما بسیار خوب هم شرکت می کند پول زیادی هم خرج می کند در آزمون ها هم شرکت می کند ولی کنکور را خراب می کند و دلیل آن این است که شب امتحان استرس زیادی دارد، بی خوابی کشیده و ........ الان مدلی که برای او اجرا می شود مثلا پول زیادی پشت آن است یعنی معلوم است که بالاخره چرخه [49:25 نامفهوم] کامل است دارد می چرخد مورد پشتیبان است که احساسات و عواطف طرف، اقتضائات خانوادگی و محیطی او را هم در نظر می گیرد این نکته ای که حاج آقای هاشمی الان فرمودند از این نظر کاملا وارد است یعنی طرف دنبال این است که همه ی جوانب در مورد امام را بر عهده بگیرد و هندل بکند ولی نه خودش لزوماً، پشتیبان و آن راهیار حالا اینجا اسمش را راهیار گذاشتیم می آید طرف را جلو می برد می گوید تو در این نقطه نیازمند این هستی که مثلا با یک آدم اقتصادی مشورت بکنی که صندوق مسجد را می خواهد راه اندازی بکند این نمی آید بگوید که من خودم یک صندوق راه انداختم صفر تا صد این معافیت مالیاتی می توانی بگیری، بیمه ی آن را این کار را بکنی، آن کار را بکنی و ....... تا حدی به او مشاوره می دهد یعنی اگر در نقطه ای هستی که می خواهی صندوق راه بیندازی حواست باشد که با آقای فلانی یک مشورتی بکنی من او را می شناسم و به تو لینک می کنم حالا مثال [50:19 نامفهوم] که آقای هاشمیان گفتند نکته ی درستی است و اینها را فراهم می کنیم؛ این نکته ی اولی که می خواستم بگویم، تعاملی بودن که آقای هاشمیان گفتند را من یک مقدار متوجه نشدم اصل ایده یک ایده ی تعاملی است یعنی ما با درک اینکه فضای شبکه روی فضای نودها و گره ها رفته است این طرح آقای [50:37 نامفهوم] نوشتند و زحمت آن را کشیدند و دوستان دیگر، تعاملی بودن خیلی در آن پررنگ است حالا یک نکته ی تکمیلی که ایشان فرمودند و من هم چند بار این طرح را خواندم به نظرم این هم هست یعنی پیوست های Protocol و Economical و Social و Technical یک مقدار باید بیشتر در آن دیده شود یعنی چهار محور اصلی که آقای هاشمیان مفصل تر گفتند به نظرم باید در طرح [50:59 نامفهوم] دیده شود اما این نیست که الان به آن توجه نداشته باشیم حالا شاید در این جزوه
یکی از حضار: نیامده
یکی از حضار: نه که نیامده باشد این لابلای حرف ها می آید ولی
یکی از حضار: ببینید حاج آقا من تعاملی بودن را با شما یک اختلاف نظر دارم ببینید من می گویم راهیار منظور من از تعاملی بودن این است که [51:17 نامفهوم] یعنی یک جایی واقعاً این نقش راهیار و رهرو ممکن است عوض شود یعنی این تغییر نقش ها و این شناور دیدن فضا اینکه یک کسی در یک جایی رهرو است و در یک میدانی راهیار می شود اینکه عرض کردم میدان و [51:35 نامفهوم] یعنی ممکن است من در این میدان واقعاً رهروی شما باشم و در میدان دیگری من راهیار شما شوم یعنی این شناور و این سیلان ویژگی است که الان این جامعه ی شبکه ی اطلاعاتی دارد یعنی یک فردی را نمی توانید بگویید تو رهرو هستی و من هم اینجا نشستم و مشاوره می دهم این یک دیدگاه متفاوتی است منظورم از تعامل این است یعنی می گویم آن فرد اصلا می تواند تغییر نقش بدهد و در یک فضای دیگر او راهیار شود این حد از تعامل نه اینکه حالا آن هم هست ما با او می نشینیم و صحبت می کنیم الان این حد از تعامل دیگر در فضای مجازی قابل قبول نیست خیلی از افراد و خیلی از مشاوره هایی که شما دارید می گویید را فرد خودش می رود با یک جستجوی ساده در شبکه های دیگر پیدا می کند حالا اینکه عرض کردم پیچیده تر از یک تعامل ساده ی [52:27 نامفهوم] است
یکی از حضار: یک نکته را فقط تکمیلی بگویم این حالتی که آقای [52:34 نامفهوم] اشاره کردند ما به آن تجارب قبلی و نکاتی که الان در کشورهای دیگر هست را هم دیدیم و باز هم باید ببینیم ولی واقعیت این است که خیلی از کشورها در نقاط مختلف به این سمت رفتند و این را قبول کردند که ما در مشاوره انواع مشکلات [52:53 نامفهوم] را حل بکنیم این آقای [52:59 نامفهوم] مثلا خرج های شما چه شکلی است؟ گفت اگر عمده ی [53:6 نامفهوم] گفت یک بخش زیادی از سبد خانوار من از همین مشاوره است گفتم یعنی چی مشاوره؟ گفت در هر کوچه ی این خراب شده که نگاه می کنی یک اتاق شهرداری در نظر گرفته به حیث های مختلف شما باید مشاور و راهیار داشته باشید [53:34 نامفهوم] به خاطر اینکه من مهاجر هستم باید ماهی یک بار بروم به این اتاق و با این طرف گفتگو کنم چون دختری داشتم آن موقع دخترش 2 یا 3 ساله بود گفت چون دخترم 3 ساله است مثلا تا 5 سالگی فلان اتاق و فلات کوچه باید بروم مشاوره بگیرم می گفت یک سبد نیاز مالی من خرج این مشاوره ها می شود و می گفت من حساب کردم در ماه حدود 12 الی 15 مشاوره باید بروم به عنوان یک پدر، به عنوان یک همکار و ....... ببینید این مدلی که افراد را از حیث های مختلف مورد توجه و به قول ما مورد راهیاری قرار بدهد مدلی است که همه جا دارد گسترش پیدا می کند نه اینکه حالا چون همه جا دارد گسترش پیدا می کند ما هم می خواهیم انجام دهیم نه، می خواهم بگویم مدلی است که در همه جا نسبتا جواب داده است در حل مشکلاتی که افراد در جامعه با آن روبرو هستند.
یکی از حضار: خیلی ممنون
یکی از حضار: [54:26 نامفهوم] هم که به نظرم حالا آقای موحد [54:29 نامفهوم]
یکی از حضار: بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ؛ یک نکته ای را بنده خدمت شما عرض کنم حالا در جزوه اینها انعکاس پیدا کرده است شاید این نکاتی که گفته شده آقایان را راضی نکرده است حاج آقای هاشمیان هم فرمودند بحث باید تعاملی باشد و نقش ها باید جابجا شود واقعاً این را ما در جزوه به مخاطب القا کردیم تحت عنوان خود را دانای کل ندانستن و توجه به استفاده ی دو طرفه اینکه اصلا ژست دانای کل را از او بگیریم و اجازه بدهیم که او حتی چیزی از طرف مقابل یاد بگیرد و اگر [55:9 نامفهوم] این اتفاق نمی افتد شما فرمودید جوان ها دیگر در این فضاها نیستند الان شما یک نگاهی به همین فضای [55:17 نامفهوم] در Workshopها و Start upها نگاه بکنید چقدر سر و دست می شکنند چرا؟ چون اصلا بحث مراد و مریدی نیست آن آورده ای که برای فرد می آورد اینقدر ارزشش بالا است حالا در آن فضا به لحاظ مالی و در این فضا به لحاظ جایگاه اجتماعی اینقدر بالا هست که در به در دنبال کسی می گردند که بتواند آنها را در بحث شغلی راهیاری بکند که اینجا راهیاری، راهیاری امامت هم هست همانطور که آقای غلامی هم به درستی گفتند بحث سر ورود به فضای تخصصی نیست این می خواهد فرایند امامت را راهیاری بکند ضمن اینکه حاج آقای میر مطلبی فرمودند که خصوصیات این افراد باید مشخص شود ما اینجا الان نزدیک به 25 خصوصیت شمردیم و گفتیم که این خصوصیت را فرد باید داشته باشد و اگر نداشت خودش را راهیار نداند و اینکه ما الان یک سوابقی را داریم در فضای [56:20 نامفهوم] خودمان که این اتفاق افتاده است و الان در بعضی مساجد موفق هم این را می بینید که همیشه یک حاج آقایی که حواسش به آینده ی مسجد هست چند نفر طلبه دور و بر خودش دارد که همراه با او، عمدا هم می آورد این را به سبد همکارانش اضافه می کند که آنها یک روزی مثل خودش شوند یعنی بدون اینکه اسمش را بیاورند در واقع دارند این تربیت در صحنه را انجام می دهند و این نگاه فقط نگاه تربیتی هم نیست که حاج آقا فرمودند بحث نگاه شما به مکان و اینها چی هست ما در آن سه جلد قبلی مکان پایه بودن یعنی تربیت در صحنه ی در فضای مکانی معین و مشخص را گفتیم نه کلی نگری، به خاطر همین شبکه ی راهیاری در تعامل تا پایین ترین نقطه رفته است یعنی راهیار شهرستان شده که محله ای که این آقا در آن هست را می شناسد و متناسب با آن به او رهنمون می دهد نه اینکه در فضای مجازی یک گوشه بنشیند و بگوید این کارها را انجام بده. حالا من به همین مقدار بسنده می کنم و وقت نمی گیرم تا فرمایشات دوستان را داشته باشیم.
یکی از حضار: حاج آقا آن میدانی که شما گفتید اینجا این [57:31 نامفهوم] من بعضی روزها می آمدم می دیدم [57:38 نامفهوم] بعضی ها حتی می ایستادند اگر صندلی نبود یک بار کنجکاو شدم رفتم و دیدم یک خانوم شاید مثلا 24 یا 25 ساله که چادری هم بود داشت بحث های تکنیک های موفقیت و اینکه مصاحبه ی شغلی می خواهید بدهید بعد همه هم جوان آنجا نشسته بودند ما منکر ببینید این میدان تاکید من روی میدان است ببینید در چه میدانی این می آید کرنش می کند این را باید دقت کنیم نمی شود تعمیم داد در خیلی از میدان ها اینها نمی آیند طرف واقعاً در حوزه های موفقیت یک بار خیلی خوبی است اثر روانی [58:18 نامفهوم] بازار خیلی خوبی در این فضا دارد دو جلسه ی اول هم می گویند مجانی است بعد هم با سر می آیند و پول هم می دهند این نکته ی مهمی است نمی شود راحت بگوییم الان آنجا ببینید راحت دارند می آیند اینجا هم می آیند اینها گوش شنوا دارند این نکته ی موثری است راحت نمی شود این را تطبیق داد
یکی از حضار: [58:36 نامفهوم] راه حل ها تقریبا مشابه است
یکی از حضار: نه من فرمایش برادرمان را عرض می کردم که این میدان ها را باید دید مثلا در حوزه ی مشاوره ها در یک عرصه های خاص واقعاً مخاطب تشنه است یعنی یک خلاءها و نیازهایی را احساس می کند گشوده است می آید ببیند واقعاً چیست و یک چیزی یاد بگیرد
یکی از حضار: ببخشید [58:59 نامفهوم] این حرف درستی است به این معنا که ما باید یک لایه این کرم را به وجود آدم بیندازیم که تو نیاز داری به مشاوره [59:8 نامفهوم] تو نیاز داری برای اینکه مثلا می خواهی یک خیریه راه بیندازی مشاوره بگیری همینطور تا گفتی خیریه پس یا علی این را باید به جانش بیندازیم که نیازمند حرف شنیدن و مدل دیدن است.
یکی از حضار: خدمت حاج آقای مومن هستیم [59:27 نامفهوم]
یکی از حضار: یک حوزه هایی هم می تواند آقای میر محمدیان [59:37 نامفهوم] یک بحث هایی را واقعاً می توانند [59:50 نامفهوم]
یکی از حضار: ببینید دغدغه ی ما این است یک وقت می بینیم که راهیار کسی است که مجموعه ای از پیشنهادات و یادآوری ها را به طرف می کند یک بحث این بود که مثلا در فضای مجازی هم بیشتر [1:00:17 نامفهوم] این است حالا به تعبیر خارجی آن [1:00:21 نامفهوم] یعنی یک کسی که این کار را انجام می دهد یک وقت این است یک وقت نه آن چیزی است که به آن [1:00:27 نامفهوم] می گویند یک وقت آن چیزی است که به آن [1:00:29 نامفهوم] می گویند یا مربی گری و اینها ما الان یک نگاه هایی کردیم که شما شاید بفرمایید [1:00:34 نامفهوم] غلط است ما می گوییم که [1:00:37 نامفهوم] یک کسی است که یک سری ابزار دارد از همین الان ما برای راهیاری 7 یا 8 یا 10 ابزار در نظر گرفتیم مثل مشاوره، مثل آموزش، مثل محتوا، مثل محصولات، مثل تعاملات، مثل بازدیدها، مثل مباحثات، مثل هویت بخشی می گوییم شما که راهیار هستید ابزارهایی دارید که این ابزارها را یا خودتان بلد هستید یا می دانید چه کسی دارد یا اینکه می دانید چطور می شود با یک فرمولی این ابزارها را متناسب با مخاطب در اختیارش قرار دهید یعنی هم مجموعه ای از یادآورها و پیشنهادات دارید هم آن برانگیختگی که فرمودند [1:1:17 نامفهوم] یک بخشی از کار شماست که شاید خودتان هم نتوانید بکنید ولی با یک کلیپ انگیزشی [1:1:24 نامفهوم] فقط کافی است کلید خودتان را در آن معرض قرار بدهید برای همین لزوم ندارد راهیار حتما خودش آن راه را رفته باشد یعنی اتفاقا ما خیلی با این سوال روبرو می شویم که شما تا حالا خودت امام مسجد بودی؟ ولی من به جرات می گویم که تجربه ی من در امامت مسجد از همه ی امام های مسجد بیشتر است به خاطر اینکه 7 یا 8 سال است دارم دانه به دانه و مسجد به مسجد می روم پیش امام های مسجد و همه ی تجربه های آنها را دارم با هم جمع می کنم پس حتما یک امام مسجد به تنهایی نمی تواند یک راهیار باشد یعنی تجربه ی ما این است آن کسی که خودش یک امامت موفق داشته است نمی تواند راهیاری کند چون دائم این تجربه های خودش او را اذیت می کند به او فشار می آورد و نمی تواند از آن رها شود و آن طرف را متناسب با اقتضائات خودش جلو ببرد چه بسا آن کسی که با این ابزارها آشنا است و یک کمی هم آدم شناس است بهتر بتواند راهیاری بکند تا کسی که مثلا خودش یک امام موفق بوده است.
یکی از حضار: بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ؛ دوستان ما را ببخشند ما خیلی ادب جلسه نداریم مثل دوستان سازمانی و [1:2:39 نامفهوم] در نظر بگیریم و صحبت کنیم. خیلی خودمانی
یکی از حضار: مراقب خودت باش
یکی از حضار: [1:2:46 نامفهوم]
یکی از حضار: مقدماتی گفتم که دوستان از این زاویه به ما نگاه بکنند. من فکر می کردم چطوری شروع کنم یاد یک داستانی افتادم می خواهم روی بحث عملیاتی آن تمرکز کنم همه ی حرف هایی که می زنم به بحث نظری آن فعلا کاری ندارم چون این فایل ها را نخواندم در این پشتیبانی؛ یک مثالی هست که می گویند یک پسری مادرش مریض بود مشکل داشت گفت که چه خوب است مادرم بمیرد پدرم یک زن جوان بگیرد بعدش هم پدرم ترتیب این را می دهد هم خودم [1:3:40 نامفهوم] می گفت پدرم مرد مادرم [1:3:59 نامفهوم] حالا حکایت هم یک چنین چیزی است به خصوص وقتی که من این ضربالمثل می خواستم بگویم از باب اینکه اصرار خیلی خوبی دیدم از
یکی از حضار: [1:4:15 نامفهوم]
یکی از حضار: دیدم که روی یک سری از مفاهیم و یک سری خط کشی های مفاهیم که دوستان کشیدند و آماده کردند آن نقشه ای که در ذهنشان کشیدند و مقداری از آن را روی کاغذ آوردند و مقداری هم نیامده در این گفتگوها دارد خودش را نشان می دهد فکر می کنند می شود بیرون هم به این راحتی کار کرد یعنی مگر من می توانم واقعیت بیرونی حالا دوستان دیگر هم گفتند مثلا راهرو و رهرو مراد و مرید نیست یا مثال نوعی آن فلان و فلان نیست که دوستان گفتند ولی در میدان فرضاً اگر اتفاق بیفتد به شرطی که فکر کنند همچین چیزی امکان تحقق دارد بسیار متکثر است یعنی آن واقعیتی که اتفاق خواهد افتاد این خط کشی های ذهنی نیست کاملا متفاوت خواهد بود امکان دارد براساس یک فرهنگ یا یک موقعیتی یا یک جایگاهی یک چیزهایی رخ بدهد که اصلا ما نه تنها نمی خواستیم به ضرر ما تمام می شود یعنی امکان دارد که مثال نوعی آن در فضایی که ما که سیطره نداریم و آگاهی کامل نداریم به میدان و افراد جایگاه ها آن فرد یکی را تحت پوشش قرار بگیرد و کلی منشا فساد شود منشا خرابی شود و ما بزنیم توی سر خودمان که چرا چنین کاری کردیم؟ کاشکی این آدم را به این آدم وصل نمی کردیم که آن اتفاق ها بیفتد یعنی تا این حد در میدان امکان دارد نتایج متفاوت حاصل شود کلیت این حرف هایی که می خواستم بزنم همین بود ولی یک مقدار جزئی تر بخواهم راجع به این عملیاتی بودن صحبت کنم یک بحث آن این است این طرح خیلی هزینه بر است یعنی خیلی خودمانی این است که خیلی هزینه دارد یعنی نیروی انسانی می گیرد فکر می برد کار می گیرد مدیریت می گیرد وضعیت مالی بالایی می خواهد برای اجرایی کردن در این سطحی که تعریف کردیم در سطح ملی و برای یک طرحی که به نظر من خیلی ابهام دارد یعنی این همه هزینه و سرمایه گذاری می شود تمرکز می شود چرا ابهام دارد؟ بر می گردد به این زمان کوتاهی مدیریت ها دارند یعنی یک طرحی می خواهد یک تحول گسترده به اسم تحول اجتماعی مسجد محور در سطح کشور پرچم آن را بالا ببرد ولی امکان دارد آقای محمدیان یا آقای فلان سه سال دیگر نباشند حالا چه کسی می خواهد این را مثلا امکان دارد نفر بعدی آقای محمدیان را دوست نداشته باشد یا خوشش نیاید کما اینکه ما صدها مورد از این چیزها در این سازمان ها دیدیم که نفر بعدی آمده کل اتفاقات و ایده های نفر قبلی را [1:7:22 نامفهوم] کنار گذاشته و اصلا کار نداشته است. این خیلی بحث مهمی است که من این همه هزینه بکنم برای یک اتفاقی که نمی دانم می توانم مثبت برداشت کنم در این سطح گسترده این تحول سر جایش بنشانم تحولات گسترده زمان بر هستند استقرار آنها می شود مثلا با زور با پول و ابلاغ و این حرف ها یک سری ها نه باز هم در میدان تحولاتی در سازمان ها ایجاد کرد ولی در بیرون نمی شود به این راحتی چرا؟ چون اینقدر فاکتورها و عوامل دیگری دخیل می شوند در این تحول در این تغییر که هیچ کدام آنها دست ما نیست مثلا اگر فردا یک جنگ شود فرضاً که دست ما نیست دست سازمان هم نیست امکان دارد کل منطق را عوض کند امکان دارد به نفع این طرح باشد امکان دارد به ضرر این طرح باشد امکان دارد تحریم برداشته شود و اقتضای باز ایجاد شود فرایند مثلا یک سری اتفاقاتی بیفتد حالا مثال زیاد می شود زد و کل این فرایند تحت تاثیر قرار بگیرد هیچ کدام اینها هم دست سازمان نیست برای اینکه توی طرح خودش بیاورد آن را هضم کند و بپذیرد به اضافه ی آن مدت زمانی که هست این یک بحثی است دوم این است که خیلی خوش بینانه است یعنی نسبت به عملیاتی کردم کارش خیلی خوش بینانه است نمونه ی آن باز هم گفتند بزرگواران برای یک راهیار مثلا 25 خصوصیت گفتیم بعدش این خط کش 25 شاخصی را کجا بگذاریم و آدم پیدا کنیم؟ یعنی من این راهیارهایی که 25 شاخص برای آنها گذاشتند این راهیار من گل سر سبد است و این 25 تا خصوصیت خوب دارد تکبر ندارد تعاملی است آدم شناس است میدان شناس است و همه ی شاخص هایی که دوستان گفتند اینها [1:9:16 نامفهوم]
یکی از حضار: در راستای آن جوک بود [1:9:21 نامفهوم]
یکی از حضار: بله؛ حالا مشکل ندارد.
یکی از حضار: [1:9:37 نامفهوم]
یکی از حضار: این را از کجا می آورید شما؟ این راهیارها را من خیلی دوست دارم ببینم چون ما با آخوندها خیلی ارتباط داریم
یکی از حضار: [1:9:50 نامفهوم]
یکی از حضار: همان جایی که امام جمعه ها در می آیند احتمالا؛ به خصوص وقتی سطح آن را ملی می کنید یک حرف خیلی بلند و نشدنی است و وجود ندارد دوم اینکه رهرو از کجا بیاوریم اصلا گفتیم مثلا ما توانستیم در کشور در هر استانی 50 تا راهیار پیدا کردیم به فرض محال با این خصوصیات که پیدا کردن و اینها خیلی جای کار دارد به این راحتی نیست که بتوانیم آدم ها چیز نیستند که مثلا قوطی کبریت نیستند که از توی آن آنها را برداریم و یک جای دیگر بیاوریم باید ناز آنها را بکشیم قربان صدقه ی آنها برویم فدای آنها بشویم انگیزه برای آنها را درست کنیم پشتوانه برای آنها درست کنیم آنها را تحویل بگیریم پول به آنها بدهیم امکانات به آنها بدهیم که جان مادرت بیا راهیار ما شو یعنی به این راحتی نیست آدم ها اگر باشند آنها را بیاوریم فرض کنیم که آنها را آوردیم حالا می خواهیم به چه کسی بگوییم؟ این رهرو قرار است از کجا بیاید؟ یعنی سازمان می خواهد برود طلبه های جوان را در این سیستم بیاورد یعنی وظیفه ی سازمان است که طلبه های جوان را وارد سیستم کند قاعدتا نه چنین امکاناتی دارد نه چنین ظرفیتی دارد نه طلبه ها او را تحویل می گیرند که وارد این سیستم شوند [1:11:8 نامفهوم] کلا جاهای دیگر هم سر و صدای آنها در می آید یعنی سازمان های دیگری که در این اوضاع نفعی دارند و کار کردند و سابقه دارند صدای آنها در می آید به این راحتی اگر فرض کنیم که چنین رهرویی بیاید بین این آدم ها کار کند آنها هم به این راحتی چنین کاری را اجازه نمی دهند این هم یک نکته ی دیگر در حوزه ی عملیاتی؛ یک بحث دیگر بحث عملیاتی با توجه به این نکات که می گویم فرض کنیم باز هم همه ی این چیزهای امکانات اتفاق می افتند و من مثلا شروع می کنم با توان و اراده و انگیزه ی بالا این چیزها را پیش می برم یک چیزی در سازمان استقرار پیدا می کند یعنی یک فضایی در سازمان شکل می گیرد راجع به این قضیه یک بحث خیلی جدی وجود دارد که چطوری فضای سازمان را با این همراه کنند یعنی یک حداقل شش ماه یا یک سال طول می کشد که با جلسات گسترده ی گفتگویی و اقناعی و ارتباطی و اینها من بتوانم فضای عمومی در سطح کشور را که هر کسی یک سلیقه ای دارد یک فکری دارد یک ایده ای دارد را اقناع کنم که این طرح خوبی است بیایید با من همکاری کنید ای اهالی سازمان یعنی همین یک کلمه اینقدر زمان می برد فرض کنیم این کارها را کردیم همه ی آن چیزها هم مهیا بو دو وارد عملیات شدیم و چند سال کار کردیم و یک چیزی می آید در سازمان یک فضایی شکل می گیرد و این فضا قاعدتا یک فضای ایده آلی نیست که ما فکر می کنیم همه چیز گل و بلبل است هر کسی می رود در جای خودش می نشیند و یک نظم تر و تمیز مثلا نظامی حاکم می شود و هر کسی سر جای خودش قرار می گیرد و گل و بلبل می شود و مثلا ما می توانیم تحول اجتماعی مسجد محور را در سازمان داریم چنین اتفاقی نمی افتد عرفاً کما اینکه طرح های دیگر در سازمان دارد اجرا می شود و جاهای دیگر دارد اجرا می شود یک گوشه ای از سازمان یک چیزی شبیه این شکل می گیرد اسم آنها دو حالت دارد یا در دل سازمان هضم می شود یعنی جذب می شود و یک روتین سازمان می شود یا اینکه یک قوزی می شود مثل بقیه ی قوزها در سازمان که این سیستم بعدی که مثلا چند سال بعد افراد دیگر می آیند تحویل می گیرند کما اینکه الان ما در سازمان ها مثلا مثل این فیلم هست که شخصیت آن همه جای آن قلمبه قلمبه بیرون زده سازمان های ما هم الان فعلا اینطوری هستند به اقتضای یک قلمبه ای آمده روی سازمان نشسته به یک ایده ای یعنی آن آدمی که الان شکل پیدا کرده یک بار اینجای آن کلفت شده یک بار اینجای آن کلفت شده ........ یک قوزی می ماند و غالبا هم کسی نیست که بیاید جراحی کند همه چیز را بکند جرات ندارند چون آن [1:13:59 نامفهوم] کار سختی است یعنی بیمه دارد و سابقه دارد و اعتراض می تواند بکند کلی هزینه دارد کندن این قوز، راجع به این هم باید فکر کرد که چطوری می شود با این برخورد کرد که در این طرح باز هم چنین نگاهی نیست یعنی وجود ندارد در حوزه ی عملیاتی دارم عرض می کنم
یکی از حضار: [1:14:20 نامفهوم]
یکی از حضار: من چون نخواندم فعلا
یکی از حضار: [1:14:27 نامفهوم]
یکی از حضار: وقت نکردم دو سه روز پیش اینها را دارم
یکی از حضار: [1:14:30 نامفهوم] ملاحظه کند
یکی از حضار: نه خیلی جدی است یعنی اگر
یکی از حضار: [1:14:35 نامفهوم] در مورد خود طرح می شود [1:14:36 نامفهوم]
یکی از حضار: پشتیبان آن را نخواندم
یکی از حضار: [1:14:41 نامفهوم]
یکی از حضار: آقا بگذارید ما فحش های خودمان را بدهیم ما که هنوز ناهار هم نخوردیم
یکی از حضار: [1:14:46 نامفهوم]
یکی از حضار: من دو تا نکته بگویم تمام کنم
یکی از حضار: بفرمایید
یکی از حضار: من خیلی چیز ندارم یک بحث دیگری که روی این قضیه هست و راجع به همین اضافه اینکه اقتضائات هم در نظر نگرفته است یعنی سوابقی که مستقر است در همه ی حوزه ها یعنی هر سازمانی هر محیطی هر فضایی اقتضائات به شدت محلی خودش را دارد که نمی شود با یک چوب با صد چوب با هزار چوب آن را راند یعنی باید یک سیستمی فراهم شود که خودش
یکی از حضار: [1:15:25 نامفهوم]
یکی از حضار: نمی شود از یک جای دیگری نقشه کشید از دل خودش باید یک نقشه ای بیرون بیاید و آخرین نکته را بگویم و بحث را تمام کنم [1:15:47 نامفهوم] به نظر من به شدت اداری دیده شده است چون برای سازمان دیده شده است بر خلاف دوستانی که می گویند اداری دیده نشده است همان بحث فکر و نظر است یک وقت در ذهن من اداری دیده نشده یک وقتی توی فاز اجرا برویم و جلو برویم پشتوانه ی قانونی می خواهد مثلا پشتوانه ی حمایتی می خواهد پشتوانه ی تحقیقاتی می خواهد nتا پشتوانه می خواهد اینها در یک سازمانی فراهم نمی شود الا اینکه قانون و آیین نامه و دستورالعمل شود و در این سطح گسترده توزیع شود. به محض اینکه این اتفاقات در حوزه ی اجرا بیفتد وارد فاز سازمانی شدن شدیم چه بخواهیم چه نخواهیم و سازمانی شدن مساوی با مرگ ایده است یعنی شک نکنید که بلافاصله ایده آن روحیه ای که دارد از دست می دهد. این کل نکاتی بود که داشتم البته یکی دو پیشنهاد هم داشتم که می شود راجع به آن فکر کرد من خودم به آقای حیدری پور در جلسه گفتم که چرا این کارها را می کنید؟ شما می خواهید این کارها را بکنید یک دانشکده ثبت کنید اصلا یک دانشگاه ثبت کنید بلد هستید خیلی کار سختی برای شما نیست در آن یک سری آدم های خوب جمع کنید در کشور می شود 50 تا یا 100 تا آدم درست با توجه به این چیزهایی که شما دوست دارید پیدا کرد هر کسی که دوست دارد او وارد این سیستم کنید به او مدرک بدهید او را تحت آموزش های کاربردی قرار دهید
یکی از حضار: برای راهیار؟
یکی از حضار: بله؛ برای رهرو؛ راهیارها را ببرید در قالب یک دانشکده لازم نیست این همه دفتر و دستک درست کنید یک دانشگاه بزنید در استان ها و مناطق شعبه بزنید هر طور که دوست دارید در هر استانی 5 یا 10 آدم درست پیدا کنید در قالب درس و سرفصل و دوره های مهارتی و کارگاهی تعریف کنید و رهروهایی که قرار است تحت آموزش قرار بدهید دوره ی میدانی هم بگذارید مثلا بگویید که شما 6 ماه باید در این مسجد کار کنید خیلی کار پیچیده ای نیست
یکی از حضار: برای راهیار یا برای امام؟
یکی از حضار: برای امام
یکی از حضار: [1:17:51 نامفهوم]
یکی از حضار: نه می گویم شما می خواهید یک کسی را امام کنید دیگر یک جوانی و یک آدمی که تجربه ندارد وارد میدان کنید که این آدم فهم داشته باشد توانمندی داشته باشد کمک ارتباطی بتواند بگیرد این کارها را بتواند بکند چرا این همه دفتر و دستک؟ یک چنین محلی را فراهم کنید
یکی از حضار: اگر بخواهیم مثلا 100 تا از اینها پرورش دهیم [1:18:17 نامفهوم]
یکی از حضار: اتفاقا به نظر من توانایی شما در بحث اجرا و عملیاتی شدن خیلی بیشتر از این است که مثلا خیلی پهن وارد شویم و فکر کنیم که می توانیم اجرا کنیم مثلا در استان سیستان و بلوچستان با اقتضای خودش 10 یا 15 استاد درجه یک پیدا کنید به عنوان راهیار حالا من می گویم استاد
یکی از حضار: 15 تا استاد [1:18:43 نامفهوم]
یکی از حضار: مثلا می گویم فرض شما این است که آنجا خیلی استاد پیدا شود
یکی از حضار: [1:18:48 نامفهوم]
یکی از حضار: من همین را سوال می کنم شما می خواهید راهیار پرورش بدهید یا امام؟
یکی از حضار: من می خواهم امام پرورش بدهم
یکی از حضار: در دانشکده می خواهید امام پرورش دهید
یکی از حضار: راهیار می آید امام پرورش می دهد
یکی از حضار: پیشنهاد دوم شما چیست؟
یکی از حضار: پیشنهاد دوم من این است که اگر قرار است سنت قدیم با این طرح اجرا شود
یکی از حضار: [1:19:7 نامفهوم]
یکی از حضار: سیستم را دوستان حوزه باید زحمت بکشند ولی این کار ارتباطی دقیقا به سازمان تبلیغات ندارد این ایده، چون آنجا کارش را درست انجام نمی دهد دوستان احساس وظیفه کردند کاری که هیچ ارتباطی به آنها ندارد دارند تقبل می کنند بعد تقبل کنند این سیستم های علمای بلاد و علمای شهر و سیستم های حوزوی که در شهرها ساکن هستند را فعال و درست کنند خود آن سیستم بلد است هم محیط را می شناسد هم ارتباطات را درست می کند هم امکانات را وصل می کند همه کاری انجام می دهد
یکی از حضار: [1:19:48 نامفهوم] امام جمعه مدل علمای بلاد جواب می دهد؟
یکی از حضار: می گویم کار حوزه است یعنی این کار خیلی کار سازمان نیست این قضیه که وارد سیستم تربیت امام شود
یکی از حضار: [1:20:00 نامفهوم]
یکی از حضار: بله می دانم من گفتم دوستان
یکی از حضار: شما ببینید بعد از رضاخان و [1:20:9 نامفهوم] علمای بلاد معنی دارد؟ به انقلاب چرا [1:20:13 نامفهوم]
یکی از حضار: بله یعنی آن سیستم باید فعال شود طلبه تربیت کند آن طلبه در محیط است و محیط را می شناسد ارتباطات را آرام آرام یاد می گیرد پشتیبانی می شود حواسش به انحرافات و جوانب هست آن سیستم خودش این آخوندهایی که شما می خواهید می تواند تربیت کند و وارد میدان کند و این سطح گستردگی هم آنجا خیلی لوازم [1:20:39 نامفهوم] ندارد که ما باید برای او فراهم کنیم تا یک چیزی به زور بسازیم خود بچه به دنیا می آید.
یکی از حضار: [1:20:45 نامفهوم]
یکی از حضار: آقا ببخشید ما زیادی حرف زدیم
یکی از حضار: [1:20:53 نامفهوم]
یکی از حضار: دنبال یک طلبه ی جوان به عنوان قائم مقام حاج آقا می گردیم [1:21:38 نامفهوم]
یکی از حضار: ما به عنوان ام المساجد قبول می کنیم به شرطی که اجازه بدهید که برویم آنجا [1:21:44 نامفهوم]
یکی از حضار: بگذارید من یک نکته بگویم خیلی زیاد وقت
یکی از حضار: [1:22:11 نامفهوم]
یکی از حضار: هزینه ی آن این است که در واقع گروه های تبلیغی که در جهان وجود دارد را بررسی می کنند [1:22:38 نامفهوم] گزارش های فعالیت و اینها
یکی از حضار: [1:22:49 نامفهوم] فکر کنم این پروژه ی اخیر هم یکی برای من فرستاد [1:22:56 نامفهوم]
یکی از حضار: و اینجا در واقع [1:23:10 نامفهوم] قابل تشخیص هست حالا دیگر حداقل [1:23:22 نامفهوم] و امثال ذلک که می شود از این منظر هم یک نگاهی انداخت به این [1:23:28 نامفهوم]
یکی از حضار: بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ؛ من گفتم یک ذره [1:23:34 نامفهوم] الان جلوتر از این است
یکی از حضار: [1:23:37 نامفهوم]
یکی از حضار: یعنی الان خیلی عقبگرد می شود من فقط من باب اینکه چیز نباشد عرض می کنم چون یک تجربه ای از مسیحیت در واقع با توجه به سابقه ای که اینها از حکومت قبل از قرون وسطی در امپراطوری رم داشتند شکل گرفته بوده و هنوز هم رگه هایی از آن را در جوامع مسیحی به خصوص کاتولیک ها می توانیم پیدا کنیم یک ساختار در واقع چارت مانندی داشتند و دارند هنوز هم که از اسقف های بزرگ
یکی از حضار: آیت الله
یکی از حضار: بله و حیطه ی مثلا استانی یا کشوری که
یکی از حضار: [1:24:28 نامفهوم]
یکی از حضار: بله؛ شما اینها را بررسی کردید؟
یکی از حضار: بله هر جا که دین باشد [1:24:35 نامفهوم]
یکی از حضار: بله دقیقا مخصوصا اینکه در حوزه ی جغرافیایی هم بخواهد اعمال زور و قدرت و اینها بکند قطعا یک [1:24:50 نامفهوم] داشتند و هنوز هم به این پایبند هستند تقریبا می شود گفت کوچکترین واحدی که آنها تحت پوشش قرار می دهند با محوریت یک کشیش همان محله است منتهی اینها محله را به دو شکل یعنی هم به حسب جغرافیایی یک محله را در نظر بگیرند حالا از نکته های جالبی که می خواستم به آن اشاره کنم که ممکن است در طرح شما البته یک مقداری بیشتر ناظر به امام – محله است اینکه من می گویم حالا بعدا می شود برای راهیاران هم از آن الهام گرفته شود یا نشود هم ناظر به جغرافیا مدنظر آنها هست آن [1:25:32 نامفهوم] که تعریف می کنند یا محله ای که تعریف می کنند هم ناظر به جماعت های خاص مثلا یک کشیشی مسئول سرخپوستان شهری می شود که یک مقداری بیشتر از یک محله است یا جمعیت های متفاوتی که ما مثلا داریم مثالی که شاید به ذهن حقیر بیاید اینکه شما امام رفتگران هم می توانید داشته باشید به فرض نه فقط محدود و
یکی از حضار: [1:25:58 نامفهوم]
یکی از حضار: بله امام ها تخصصی که در سطح شهر که حالا جدای از محله و در واقع فراتر از محله می روند و به صنوف خاص یا جمعیت های اقلیتی خاص می پردازند
یکی از حضار: یعنی در بخش شغلی امام هستند یا به لحاظ [1:26:14 نامفهوم] بر مشاغل امامت می کنند
یکی از حضار: کشیشی که جمعیت خودش را نه ناظر به جغرافیا بلکه ناظر به یک قشری یا یک خلاصه می گویم سرخپوستان یا یک نژاد دیگری
یکی از حضار: [1:26:28 نامفهوم] در دوره های قبلی به عنوان مبلّغان راننده های کامیون خودشان را تعریف کرده بودند
یکی از حضار: [1:26:39 نامفهوم]
یکی از حضار: بله؛ نکته ی دوم
یکی از حضار: [1:26:49 نامفهوم]
یکی از حضار: نکته ی بعد در مورد در واقع کلیسا حالا این نکات را حتما در نظر گرفتید منتهی صرف اینکه این تجربه را ما یک وقتی همان موقع که امام – محله مطرح شد یک پژوهش گذاریی داشتیم حالا دیگر ادامه ندادیم و [1:27:15 نامفهوم]
یکی از حضار: در مقدمه ی همان کتابی که شما برای من فرستادید به عنوان یک توصیه دارد می گوید نه به عنوان یک اصل، می گوید خوب است که مثلا [1:27:25 نامفهوم] این کار را انجام دهید که محله ی خودتان را [1:27:30 نامفهوم] آدم احساس می کند که این می تواند یک پیش فرض باشد نمی دانم حالا شما در مطالعات دیگر هم [1:27:37 نامفهوم]
یکی از حضار: من می گویم که تجربه شده یعنی دارم [1:27:40 نامفهوم] که نسبت به محله موظف است و وظیفه هایی دارد و [1:27:45 نامفهوم] که نسبت به جمعیت موظف است یا در بحث اینکه کلیسا محوری فقط در واقع شما در یک محله ای ممکن است با کلیساهای کوچک تر و کلیسای [1:27:55 نامفهوم] مواجه باشید اینها کلیسا محوری را آن کلیسای بزرگتر قرار می دهند و بعدش کلیساهای
یکی از حضار: مسجد [1:27:59 نامفهوم]
یکی از حضار: بله؛ نکته ی بعد اهمیت عضوگیری که اینها در واقع نگاهشان به محله به عنوان یک کل بسیط خیلی کلی نیست در واقع افراد آن محله را هم در نظر می گیرند و افراد آن محله را جماعت و بعد آنهایی که عضو کلیسا می شوند را اعضا در نظر می گیرند و طبیعتاً برای اعضا برنامه های خاص تری دارند این به جهت آن شبکه سازی حالا من خیلی دقت نکردم که این شبکه سازی ناظر به اعضای ؟؟؟ خاص آن ؟؟؟؟ راهرو وصل می شوند یا نه در واقع شبکه ی خود راهروها را منظورتان بوده است این را من
یکی از حضار: شبکه الان این مقام ؟؟؟؟ ولی هر راهیاری جند رهروی خاص دارد
یکی از حضار: اینها هم همینطور به هر حال یعنی جماعت و اعضا را از همدیگر جدا می کنند و باا یک جماعت با توجه به اینکه کمک هایی که اعضا می دهند ؟؟؟؟ نکته ی بعدی هم اتصال امامشان به مراکز بالاتر است کلیاسس است که ما هم این را حتما توجه داریم دیکر عمده ی مخصوصا اگر طرف یک ذره ؟؟؟ فضاهای دینی سر در بیاورد می گوید ؟؟؟ چیست؟ ؟؟؟؟ استاد اخلاق تو کیست؟ یا مثلا استاد بالاتر تو دقیقا چه کسی و چه شخصیتی است و از چه کسی فرمان می گیری که این البته در آنجا مراتب مثل این مراتب ؟؟؟ صوفی اگر دیده باشدی آن مراتب ار کاملا رعایت می کنند ؟؟؟ که اسقفی باشد که آن روحانی را ؟؟؟ کرده باشد و بالاخره
یکی از حضار:
یکی از حضار: ؟؟؟؟ نکته یبعدی هم بحث تبلیغ است که تبلیغ امری است که میان شلوغی کارهای اجرایی و خدماتی ؟؟؟ فراموش نمی کنند یعنی اینکه صرف کارهای خدماتی را به عنوان تبلیغ در نظر نمی گیرند باز برای خود تبلیغ یک اصالتی قائل هستند و خود تبلیغ را هم برای آن ارزش جداگانه ای در نظر دارند من خیلی سریع ؟؟؟
یکی از حضار: ؟؟؟؟ ناظر به ؟؟؟ آن محله است
یکی از حضار: ؟؟؟؟ بیشت به خاطر همین گفتم یک ذره عقب تر است ؟؟؟؟
یکی از حضار: ؟؟؟؟ آخر است که ما داریم ؟؟؟؟؟ استفده کنیم که این ؟؟؟ گوشه ای از آن ؟؟؟؟
یکی از حضار: انشاءالله در واقع بیشتر بحث را بر می کگردانند به همین فضای امام – محله و اینکه تبلیغ آشا=کار را از تبلیغ ؟؟؟ خدمات اجتماعی جدا می دانند و تبلیغ ؟؟؟ توسط افراد جداگانه ای نسبت به ؟؟؟ آن کسی که ؟؟؟ یعنی این حالا از یک جنبه ای ما به عنون یک حسن نگاه می کنیم که بله مبلغ خودش هم عامل یک سری خدماتی می شود و ر؟؟؟ را انجام می دهد ؟؟؟؟ از این طرف هم میی توانید به آن نگاه کنید که به قول ؟؟؟ اگر فساد ایجاد شود یا اتفاقی بیفتد عواقب مترتب بر همه می شود ؟؟؟ اینها حالا نگاه اینجوری هم می توانید داشته باشید که شما تبلیغ را و آن مبلغ را از کسانی که خدمات دیگری می دهند خصوصا در بحث های اقتصادی که به شدت محیای فساد هست و ؟؟؟ متعددی که در ؟؟؟ متضرر شود
یکی از حضار:
یکی از حضار: اینها می تواند شان خودش را از مبلغ و آن روحانی جدا هم شود ؟؟؟ مزیت طرح شما این است که ؟؟؟ سپردید ولی می شود منفی هم به آن نگاه کرد
یکی از حضار:
یکی از حضار: عرض دیگری نیست ؟؟؟
یکی از حضار: نکته ای که شما فرمودید ؟؟؟؟ اشاره داشتند اینکه ما یکی از سلسله مراتب در ؟؟؟ داریم که حتما همانطور ؟؟؟؟ با دستش چه نماینده ای را ؟؟؟ سازمان تبلیغات هم نیست ؟؟؟؟ در آن فرایند هر آن ؟؟؟ موضوعیت ؟؟؟ سلسله مراتب است ؟؟؟ حتی در مدل امام – محله ما در آن سلسله مراتب هم قائل به تعیین نیستیم قائل به تعیّن هستیم و به شدت روی این اصرار داریم به خاطر اینکه مدل مردم سالاری دینی در این مدل زیر سوال می رود ؟؟؟ شما می فرمایید در ؟؟؟؟ همین دو تا نکته را دارد یک وقت هست مدل همان پاپ اصلی که نماینده ی پاپ قبلی است که می رود ؟؟؟؟ و همینجوری می رود یک وقتی است ؟؟؟ در استان یا کشور دقیقا همان مدل نماینده ی ولی فقیه است حتی ؟؟؟ حتی نه تنها در مدل راهیاری ؟؟؟ در مدل امامت هم این را تعیّناً قبول دارید ؟؟ می گویید که اگر مردم آمدند پای کار آن آقا امام می شود اگر نیامدند حتی نصب نماینده ی ولی فقیه هم او را امام نمی کند ولو در روح ؟؟؟ و براساس قواعد باشد ولی در میدان نیست چون در میدان مردم سالاری دینی اقتضای آن این است که مردم پای کار امام بیایند تا امام، امام شود اگر نیایند به هیچ وجه امام نمی شود
یکی از حضار: درست است؛ ؟؟؟ همین را می گویند تفاوت ما با اهل سنت آن باطن کار است که ما قبول داریم و آنها قبول ندارند گرچه اهل سنت عملا در میدان عمس این عمل می کنند کاملا حکومتی عمل می کنند یعنی الان شما در امامان اهل سنت ؟؟؟ بحث است با وجود اینکه اینها در منطق؟؟؟ را قبول ندارند اما در واقع 100 درصد ؟؟؟ یعنی همه در ترکیه و کشورهای مختلف ؟؟؟ کاملا حکومت هم پولشان را می دهد هم به آنها دستور می دهد و ما در شیعه ؟؟؟؟ مردم سالاری دینی که ما در شیعه می گوییم افتقا یک یا لوازم آن این است که اینجوری نباشد یعنی وقتی شکل گرفت بله آن وقت خود بهخود این تعیّن می آید و اتصال ایجا می شود ؟؟؟ گذار این خودش یک بحث طولانی دارد. خیلی ممنون نکته های [1:34:43 نامفهوم] و خوبی بود
یکی از حضار: [1:34:46 نامفهوم]
یکی از حضار: ناهار نخوردی؟
یکی از حضار: [1:34:56 نامفهوم]
یکی از حضار: ناهار شما را آقای میر مطلبی خورد
یکی از حضار: [1:35:2 نامفهوم]
یکی از حضار: بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ؛ خیلی ممنون و تشکر. دو سه تا نکته [1:35:14 نامفهوم] یکی اینکه حالا در [1:35:19 نامفهوم] اذعان شد فکر می کنم که با توجه به اینکه دارید می گویید راهنمای عمل
یکی از حضار: [1:35:27 نامفهوم]
یکی از حضار: آقای اسلام پور کار گروه فرهنگ و دینداری [1:35:33 نامفهوم]
یکی از حضار: بله؛ همه ی آنها تقریبا از 98 [1:35:47 نامفهوم]
یکی از حضار: نه چون یک سیالیتی هم دارد [1:35:52 نامفهوم] اضافه می شود [1:35:56 نامفهوم]
یکی از حضار: بله؛ خدا و پیغمبر
یکی از حضار: [1:36:5 نامفهوم]
یکی از حضار: می خواهید نگویید آقای
یکی از حضار: [1:36:10 نامفهوم]
یکی از حضار: ما با ازدواج فامیلی کلا مخالف هستیم؛ شما بفرمایید
یکی از حضار: فکر می کنم جا دارد که دو تا نگارش برای این بحث انجام شود البته واقعاً در فضای عملیاتی اقتضا این است که می روید و می آیید و نگارش ها دارد صورت می گیرد ولی این بحث باید دو نکته داشته باشد یکی اینکه فنی تر و زبان آن علمی تر باشد برای قالب یک طرحی باشد که در چارچوب مفهومی داشته باشد مثلا همین که دارید [1:36:56 نامفهوم] را با پشتیبان اینها را دارید مقایسه می کنید و در وصف کلمه ی راهیار را می آورید این خیلی مختصر در تعریف اشاره شده و گاهاً حتی من یک سند دیگری می خواندم آنجا [1:37:9 نامفهوم] را در پرانتز گذاشتید یک جای دیگر نیاز دارد که ادبیات
یکی از حضار: [1:37:12 نامفهوم]
یکی از حضار: نه یک سند دیگری بود که خدمت یار و اینها را هم گذاشته بودید یک جزوه ای بود
یکی از حضار: [1:37:18 نامفهوم]
یکی از حضار: حالا آنجا هست خدمت شما می گویم در هر حال بحث من این است که این بحث راهنمای عمل است که می خواهد باشد این یک ادبیاتی دارد و [1:37:35 نامفهوم] می خواهد به عنوان یک طرح باشد باید فنی مثلا نسبت این را با طرح های انجام شده در کشور چیست؟ با ادبیات [1:37:41 نامفهوم] چیست؟ با ادبیات اینها چیست؟ این حالا یک چیز مختصری بود بعد اینکه من به نظرم آن نکته ی حضرتعالی خیلی درست بود که ما از ابتدا باید این جلسه را شاید بهتر بود که درباره ی امام محله می گذاشتیم اساسا بحث چارچوب نظری شما که درباره ی تحول اجتماعی ذیل بیانیه ی گام دوم را چطوری می بینید که بعد محله چطوری دارد تعریف می شود بعد امام محله چیست که حالا [1:38:8 نامفهوم] امام محله چی باشد ما الان وسط کار درباره ی [1:38:12 نامفهوم] یا حالا راهیاری امام محله صحبت می کنیم این یک مقدار شاید برای شروع همکاری اشکال نداشته باشد ولی به لحاظ محل بحث واقعاً ترتیب می خواهد یعنی نکات درست شود ببینید ما بحث پشتیبانی مشورت محور را هم در سنت خودمان داشتیم یعنی از 100 سال پیش هم ما یک مرجع تقلید داشتیم یک آدم عالم بدیهی در منطقه داشتیم در مسجد هم یک عده ای کار می کردند اینها کار به معنای خدمات اجتماعی هم داشتند کم و زیاد ولی مثلا مسئله ی جمهوری اسلامی و تمدن سازی پیش تر این بحث ها خیلی نبوده که وظایف خاصی برای امام محله باشد در اینها کارهای اعتقادی می کردند مشکلی برای آنها پیش می آمد می رفتند پیش عالم [1:39:00 نامفهوم] منطقه مشکلی پیش آمد می رفتند سراغ مرجع لذا ما باید آن بحث قدم به قدم تحول اجتماعی ذیل بیانیه ی گام دوم اینجا نکاتی بود ولی الان از محل بحث خارج می شود یعنی آن سه جلدی را من یک مقدارش را خواندم
یکی از حضار: [1:39:19 نامفهوم] منتهی عزیزان دعوت نشده بودند
یکی از حضار: بله؛ حالا آن هم مختصر بود آن هم من دنبال کردم یعنی صورت جلسه ی شما را دیدم ولی یک نکاتی بود
یکی از حضار: [1:39:29 نامفهوم]
یکی از حضار: به نظرم هنوز جای کار دارد و گرنه در نظام آموزشی خودمان هم داریم مثلا علوم پزشکی شما می روید یک دانشجویی مثلا دو سال می خواند می شود [1:39:44 نامفهوم] بعد رزیدنت دارد بعد اینها هست ولی ببینید شما این طرحی که مثلا بگوییم الگوهای مختلفی هم در دنیا هست شما می خواهید اینها را بیایید در ساحت فرهنگ در بافت فرهنگی آن هم در بافت امام – محله ای اقتضائاتی دارد که فنی باید به آن پرداخته شود در این طرحی که من دیدم در این 60 یا 70 صفحه این زبان فنی که بتواند مقایسه کند اجزای آن را بتواند بگوید من نمی بینم یعنی
یکی از حضار: [1:40:14 نامفهوم]
یکی از حضار: بله؛ حالا به نظرم باید پرداخته شود و گرنه خود اصل بحث پشتیبانی که بحث درستی است و اینجا یک بحثی هست ببینید شما آن [1:40:32 نامفهوم] حالا راهیاری چون شبکه ی آن خیلی خطی است یعنی شما یک دانه مثلا کانّ سیستم امام جمعه ای چیده شده است از بالا یکی دارد [1:40:42 نامفهوم] می شود بعد می آید استان بعد شهرستان و فلان بحث های مختلفی مثلا ادبیات آقای هاشمیان بود این فضا اینکه مشاور می خواهد امام محله درست است ولی شما یک جورایی تعیّن و مردم سالاری را در خود امام محله به خوبی یک جایی دیدید یعنی می گویید تعیینی نباشد امام محله و تعیّنی باشد برود کار کند امام محله ای او در بیاید و اینکه در [1:41:12 نامفهوم] شما این کمتر، گفتید خصوصیات راهیار را
یکی از حضار: [1:41:18 نامفهوم] می فهمیدم همانطوری است بعضا از امام های فعال همان [1:41:23 نامفهوم] ساختارها خط که می آید از بالا و خط که می آید تا پایین در این خط یا قدرت جاری می شود یا پول داده می شود یا اعتبار ؟؟؟؟ چیز دیگری نیست که با آن بشود خط
یکی از حضار: ببینید حتی شما می چینید الان این صفحه ی 36 اگر بیاورید مدل آن کاملا من الان ارجاع می دهم که بگویم خواندم صفحه ی 36 این مدلینگ شما طوری است که قشنگ برای هر استان و هر شهرستان یک نفر دارد چی می شود در حالی که فرض کنید من امام محله هستم شما یک شبکه ای گذاشتید [1:42:2 نامفهوم] دارید ولی من تعیّناً به این می رسم که مثلا از یک [1:42:8 نامفهوم] استفاده نکنم از تجربه ی امام محله ی هم ارز خودم استفاده کنم ساختار شما یک ذره بالا به پایین را دارد ولی اینکه در مقام تعریف امام محله
یکی از حضار: [1:42:17 نامفهوم] امام محله تصمیم بگیرد از چه تکنیکی استفاده کنیم [1:42:22 نامفهوم]
یکی از حضار: در ادبیات یا در مدلینگ شما این را نشان نمی دهد
یکی از حضار: چون جزء ابزارهای همان راهیار این است که شما را ارجاع می دهد به [1:42:31 نامفهوم]
یکی از حضار: ارجاع می دهد
یکی از حضار: شما را می فرستد بروید کار او را یک جمعی بنشینید با هم بحث کنید سر این کارها ببینید این خیلی مهم است ما اصرار نداریم در مدل راهیاری لوازم یک ساختار را ما نخواستیم به آن پایبند باشیم
یکی از حضار: ببینید الان من آن را قبول ندارم فرض کنید آن راهیاری که شما معین کردید منِ امام محله قبول ندارم راهیار گلستان را قبول ندارم راهیار مازندران را قبول دارم ولی در این مدلی که اینجا کشیدید این را نشان نمی دهد یعنی
یکی از حضار: اشکال آن چیست؟
یکی از حضار: [1:43:00 نامفهوم]
یکی از حضار: عملیاتی هم دارد ببینید این [1:43:4 نامفهوم] سازمان تبلیغاتی هست که پاکار این کجاست؟ در آن مدلی که هم آقای هاشمیان فرمودند هم شما فرمودید این باید در قالب سازمان تبلیغات اجرا شود یعنی محدودیت هایی تا حدی وجود دارد
یکی از حضار: این محدودیت ها در امام محله هم وجود دارد
یکی از حضار: قالب باید از قالب استان ها خارج نشود چون سیستم به هم می ریزد این را باید توجه داشته باشیم [1:43:27 نامفهوم] ببینید من الان دفاع ندارم که بگویم لزوما اگر مثلا در استان نباشد چون از اینکه در استان باشم دفاع داریم یعنی شما می توانید بگویید من راهیار استانی را قبول ندارم خوشم نمی آید راهیار تهرانی برای من خوب است این لزوما خوب نیست معلوم [1:43:41 نامفهوم]
یکی از حضار: قبول دارم بافت فرهنگی را شما لحاظ می کنید ولی
یکی از حضار: در عین حال می خواهم بگویم حتی اگر [1:43:46 نامفهوم] که مثلا فرض کنید آن مدلی که شما می گویید بهتر باشد [1:43:51 نامفهوم]
یکی از حضار: من نمی گویم بهتر باشد من می گویم سیال نیست اصل
یکی از حضار: سیلان آن می دانید چیست؟ ما یک تعریفی از راهیاری داریم راهیار حواسش به رهرو هست اگر احساس بکند که این فرد می تواند با مسافرت چند روزه به مثلا استان بغلی که [1:44:7 نامفهوم] همین شکلی است این کار را در حقش می کند اینکه اصرار ندارد خودش را به ما تحمیل کند [1:44:13 نامفهوم]
یکی از حضار: ببینید در مقام شدن بحث هایی وجود دارد ممکن است من اصلا با این آقا نمی توانم ارتباط برقرار کنم
یکی از حضار: [1:44:21 نامفهوم] مجبور که نیستید می توانید بگویید من اصلا از قیافه ی تو خوشم نمی آید
یکی از حضار: همین توضیحات را من در اینها نمی بینم اینکه می گویید مجبور نمی کنید حالا ساختاری که کشیدید اینجا
یکی از حضار: [1:44:32 نامفهوم]
یکی از حضار: نه اصلا مجبور می کنید نیست الان شکلی که کشیدید یک دانه استان یک دانه [1:44:37 نامفهوم] دارد بعد در شهرستان یک آدمی گذاشتید [1:44:41 نامفهوم]
یکی از حضار: به [1:44:42 نامفهوم] وقتی نگاه کنید معلوم می شود آن سیلان در خصوصیات است و الا من مجبور هستم مجموعه ی امام ها در شهرستان را خلاصه [1:44:49 نامفهوم]
یکی از حضار: در مقام روی میز یعنی زمین پیاده کردن شما می دانید که آدم یکی سلیقه اش نمی خواند یکی مدلش را قبول ندارد یک ذره سیال یعنی خود آن [1:45:00 نامفهوم] مثلا در شهرستان الیگودرز می خواهد کار کند ممکن است ابزار آلات آن را من مثلا در بحث مشاوره ی فلان قبول نداشته باشم ولی بروم سراغ مشاوری که مثلا در این زمینه من می خواهم مثلا فلان مشاوری که در آن زمینه است
یکی از حضار: اشکالی ندارد
یکی از حضار: اشکالی ندارد در این طرح شما نیست
یکی از حضار: چرا هست من می گویم کجاست
یکی از حضار: [1:45:19 نامفهوم] زیر مجموعه ی ما نیستند که مجبور باشند حتما از بالا دستی خودشان چیز بکنند حتی راهیارهای ما زیر مجموعه نیستند که [1:45:28 نامفهوم] از بالا دستی خودشان بگیرند ببینید
یکی از حضار: این طرح این بیان شما را نمی گوید
یکی از حضار: [1:45:32 نامفهوم] نه یک الزام یک امکان است یک موقع این امکان وجود دارد اصلا به قول ایشان امام [1:45:43 نامفهوم] خوشم نمی آید دیگر هم حق نداری اینجا بیایی [1:45:47 نامفهوم]
یکی از حضار: حرف من را دارید می گویید یا بنده دارم حرف شما را می گویم ولی در این طرحی که جلوی من است و خواندم یعنی در [1:45:56 نامفهوم] استارتاپ ها من می خواهم یک شرکت را بالا می آورم من مثلا این است که این خدمت و این مشورت را به بهترین وجه بگیرم مثلا این نیست که از شهرستان قم بگیرم فلان جا بگیرم بهمان جا بگیرم در زمینه ی مثلا روانشناسی مخاطب می روم سراغ مثلا فلان آدم که بتوانم با او کار کنم زمینه ی فرض کنید مثلا فضای الکوریتم پلتفرمی می روم سراغ فلان در زمینه ی فضای تجاری و [1:46:24 نامفهوم] یک مقدار این اگر به نظرم می آید که آن اصل تعیّنی بودن در مقام خود امام جماعت در بحث [1:46:35 نامفهوم] باید ادبیات آن پرورانده شود اصلاحاتی شود که شاید بتواند کمک کند حالا به نظر بنده شاید هم
یکی از حضار: این را من تاکید کردم که الان راهیار، راهیار امامت است و لذا اگر در مشاوره ها فرد احساس بکند که به یک فرد تخصصی نیاز دارد این راهیار موظف است که او را به آن متخصص مراجعه بدهد ما در فضای عملیاتی
یکی از حضار: همه اش مراجعه بدهد ببینید مراجعه بدهد فلانی مراجعه بدهد یعنی اگر آن ادبیات یک مقدار بالا پایینی دارد دیگر
یکی از حضار: [1:47:17 نامفهوم] عرض کنم شاید حل شود
یکی از حضار: اگر امام راضی شود که راهیار او این آقا باشد این آقا باید از همه ی ابزارهای موجود در آن موقعیت استفاده بکند یا خودش از آن بر می آید که انجام می دهد حالا مانعی اگر نباشد و یا اینکه آن ابزارها را دست کسی دیگر می بینید حتی مجموعه ای که ما برای فعالیت توانمند سازی امام و خدمات این شکلی فراهم کردیم مثل مشاوره حتی راهیار نخواهد از آن هم می تواند استفاده نکند بگوید مثلا شما مصاحبه شغلی دارید می دهید از تهران و قم ما اصلا مصاحبه ی شغلی خودم [1:47:48 نامفهوم] هزینه ی آن را هم چه بسا تقبل می کند مهم این است که آن خدمت متناسب با خواست و نیاز امام به او ارائه دهد یک نفر پیگیر می خواهد که حواسش به امام باشد هر نوع خدمتی را بیاورد برای پای کار امام که ما اسمش را راهیار می گذاریم
یکی از حضار: این را به صورت پلتفرمی هم طرف می تواند ببیند مثلا 100 نفر در این زمینه می توانند به او خدمت ارائه بدهند
یکی از حضار: [1:48:14 نامفهوم]
یکی از حضار: یک [1:48:15 نامفهوم] خیلی اینجا آن راهیار خیلی لازم نیست ببینید خود امام محله باید خلاق باشد همین چیزهایی که نوشتید خلاق باشد توانمند باشد می فهمد می تواند انتخاب کند این طیف فکر می کنم [1:48:27 نامفهوم]
یکی از حضار: امام محله [1:48:28 نامفهوم] ما این روش را نگاه کردیم امام محله می شوند [1:48:33 نامفهوم] ولی اگر برای آنها یک نفر بگذارید که [1:48:40 نامفهوم] به موقع همه ی تامینات را بدهد [1:48:43 نامفهوم]
یکی از حضار: خسته شدید من عذرخواهی می کنم
یکی از حضار: [1:48:53 نامفهوم]
یکی از حضار: آقای موحد؟
یکی از حضار: آقای موحد، آقای [1:48:57 نامفهوم]
یکی از حضار: ما ناهار آقای موحد را گرفته بودیم آقای غلامی شرمنده شدیم
یکی از حضار: [1:49:8 نامفهوم]
یکی از حضار: بالاخره بذل و بخشش شما است
یکی از حضار: [1:49:20 نامفهوم]
یکی از حضار: ناظر به این دعوای آخر من یک نکته ای را عرض کنم ببینید ما یک وضعیت از پیش داده شده را داریم این افرادی که به آنها می گوییم امام محله یا امیدوار هستیم امام محله ی بالفعل ما باشند در وضعیت فعلی آن 5 هزار تا یا آن 3 هزار تا در واقع سطح آنها مشخص است که چطوری است یعنی از آن مطلوبیت ها خیلی فاصله دارند به خاطر همین شما باید موقف آنها را موقع طراحی در نظر بگیرید اینکه به سبک یک جور سنتی به مفهوم اینکه اینجا از فضای استارتاپی الهام گرفته شده از فضای [1:50:16 نامفهوم] الهام گرفته شده ولی به ارتباطات چهره به چهره تبدیل شده در سنت ما هست و حضور دارد به دلیل موقف آن مخاطب این ماجرا است که مثلا فرض بفرمایید این در فضای مجازی خیلی حس و حالی ندارد یعنی تا نتواند ننشیند با یکی گعده نکند حس و حالی پیدا نمی کند لذا آقایان فکر می کنم یکی از مشوق هایی که وجود داشته و ماجرا را خطی کرده است و ارتباط را یک ذره حالت از بالا به پایین سوق داده است به خاطر این ماجرا است که آن امام محله ای که الان مثلا آن [1:50:51 نامفهوم] خط بالا شما فرض نکنید مهارت فوق العاده ای دارد این نکته ی اول بود. نکته ی دومی هم که وجود دارد این است که بله فرمایش شما از این حیث درست است که در این طرح نظام ارجاع دهی به برندهای برتر و کسانی که بگوییم یعنی در واقع شما چگونه با چه مکانیزمی این تجاربی که دارد در میدان به فرض دارند راهیاران موفق می ریزند و اینها دارند جمع می کنند و استفاده می کنند و این سیستم فرض کنید دارد کار می کند خروجی اینها را در واقع در یک پلتفرم جمع آوری بکنید که بالاخره این تجربه به صورت اشتراک در بیاید که بعد خورد خورد این پلتفرم را معرفی بکنید برند سازی کنید بعد من که تا دیروز از آقای مومن استفاده می کردم خیلی هم خوشم می آمد و اینها خورد خورد با راهنمایی ایشان متوجه می شوم که سازمان چنین پلتفرمی هم دارد و در مشاوره ها در واقع این در طرح نیست این فرمایش شما از این منظر درست است من اگر اجازه بدهید و امیدوارم که خسته نشده باشید آقای [1:51:56 نامفهوم] طرح را برای آقای امینی هرندی هم فرستادم که مباحثه ی شما با آقای طلبی اگر خاطرتان باشد مجموعه دوستانی که در اراک عمل کردند داشتید ایشان یک بازخورد مکتوبی دادند و علاقمند هم بودند که در جلسه حضور پیدا کنند یک جلسه ی آموزشی دیگری بود و تا همین الان هم پیگیر بودند که حضور داشته باشند عذرخواهی کردند و نشد خدمت ایشان باشیم. دلایلی که من به ایشان ارجاع داده بودم این بود که در اولین جملاتی که شما اینجا نوشتید ایده ی رهبران خرد اجتماعی را ذکر کردید در واقع ایده ای هم که آنها پیش بردند از همین نوع نگاه هست و تحلیل هایی که وجود دارد به اضافه ی اینکه خود آن مدل محیطی یک مدل ویژه ای است یعنی یک
یکی از حضار: [1:52:39 نامفهوم] قبول نداریم
یکی از حضار: بالاخره این نکته ی مهمی بود. ایشان نکاتی نوشتند که من سعی می کنم همان ها را سریع منتقل کنم.
یکی از حضار: [1:52:53 نامفهوم]
یکی از حضار: هر اصطلاحی نه؟
یکی از حضار: راهرو هم گفتند که [1:53:2 نامفهوم]
یکی از حضار: اول ایشان اصل ایده را ایده ی پیشتازانه ای می دانند و تشکر کردند. اما ملاحظات و نقدها، یکی اینکه گفتند تصدیق کننده ی وضع موجود است و ضد جوشش و درون زایی است جملاتی را نقل کردند از خود متن که مثلا راهیاری منطقه ای از میان نیروهای کاملا آشنا با ایده و کسانی که از بنیاد هدایت می آیند حالا این بخش را شاید دوستان نقد داشته باشند حالا فکر می کنم. یک پست ستادی در سطح معاونت یا نیروهای اصلی معاونت بنیاد را بر عهده دارد که در واقع این راهیار منطقه ای می شود. جمله ی بعدی راهیار استانی با هماهنگی مدیر کل تبلیغات اسلامی استان و ترجیحا از نیروهای رسمی اداره کل تبلیغات اسلامی، معمولا راهیار شهرستانی همان روسای ادارات تبلیغی اسلامی شهرستان هستند ایشان می گویند که این در واقع تکرار ساختار حداقل در دو سطح پایین آن تکرار ساختار قبلی هست و تثبیت وضع موجود است. نکته ی دوم یک مسئله ی عینی و عملیاتی که فقدان و کمبود نیروی انسانی مطلوب است که در واقع مهم ترین [1:54:24 نامفهوم] راهیاران استانی هستند که آیا با این جا نشانی و این تعریف اینها می توانند راهیاران استانی شما باشند یا خیر؟ و
یکی از حضار: نیروی انسانی برای طرح وجود ندارد
یکی از حضار: نه حداقل در سطح استانی
یکی از حضار: [1:54:41 نامفهوم]
یکی از حضار: بله عمومی تر هم دارد می گوید. نکته ی دوم هم تعارض مسئولیت ها است یک مسئولیتی آنجا دارد در راهیاری یک فراغتی می خواهد که دل بدهد و در واقع همین کار را تعدیل کند. من به نظر شخصی خودم می خواهم عرض بکنم اگر شما واقعاً 40 نفر داشته باشید که در سطح حالا حتی نیروهای ستادی شما باشند ولی در این ماجرا متمرکز باشند طرح پیش خواهد رفت کمتر از این داشته باشید به نظرم طرح خیلی یعنی 30 یا 40 نفر خیلی دچار معضلات حاد می شود اما بعید می دانم این تعداد را داشته باشید یا این تعداد را به نحو فارغ از کارهای دیگر بتوانید داشته باشید.
یکی از حضار: ایرادات ایشان تمام شد؟
یکی از حضار: نه این داخل پرانتز است. رویکرد بالا به پایین و بی توجهی به مردم که مردم کجای این دستگاه امت و امامت هستند؟ چه نسبتی بین این طرح و جوشش و حرکت از پایین به بالا و اصلاح از توده ی مردم به سمت نخبگان وجود دارد؟ براساس ادبیات سیاست گذاری و برنامه ریزی به نظر بیشتر رویکرد برای مردم و نهایتا با مردم در این طرح حاکم است تا به وسیله ی مردم. مشکل چهارم ادبیات و مفهوم سازی که حالا خیلی امام مردمی مثلا تعریف نشده است حالا همان بحثی که آقای دکتر هم اشاره کردند یا رهبر خرد اجتماعی واقعاً توصیف آن چیست؟ و اینکه در این ادبیات ایجاد اقناع و پذیرش ذهنی در رهرو و ایجاد انگیزه ی لازم و کافی برای رهرو ایجاد اینها اتخاذ چنین مفاهیمی برای مخاطب چه [1:56:21 نامفهوم] ایجاد می کند؟ مسئول هدایت و رشد پایین دست ببینید این نگاه از بالا به پایین هم باز اینجا خودش را نشان می دهد. تناقض های نظر و طراحی یعنی در مقام نظر آمده مدعی را مطرح کرده است در طراحی عملا به خلاف آن حالا مصادیقی را ذکر کردند و یک پیش فرض خیلی حادی تحت عنوان منفعل فرض کردن مخاطب را در نظر گرفته است یعنی قدرت بسیار مهیمن را در ناحیه ی راهیار فرض کرده که می تواند با این کارها این حوادث را رقم بزند در حالی که واقعیت رهرو حتی در سطح وضعیت موجود به خلاف این است و مسائل دیگر که من متن را خدمت شما می فرستم و انشاءالله که
یکی از حضار: [1:57:7 نامفهوم]
یکی از حضار: بله تا حدودی منظم و مرتب است. بالاخره اگر جلسه با تاخیر شروع شد من عذرخواهی می کنم از همه ی سروران هم دوستانی که از تهران تشریف آوردند و منتقدان بسیار متشکرم و امیدواریم بتوانیم ظرفیت های بیشتری را [1:57:27 نامفهوم]
یکی از حضار: واقعیت این است که ما در میدان نیاز داریم ما نمی توانیم همه ی کارها و همه ی حرف ها را خودمان [1:57:34 نامفهوم] واقعاً اگر دوستان به کمک بیایند ما ایده ها را خیلی ابتدایی و خام داریم در حوزه جلو می بریم اگر پشتیبانی های شما باشد خیلی کمک می کند واقعاً کمک بزرگی است و به شدت نیاز داریم هر چقدر شما می توانید کمک کنید ما .......
یکی از حضار: انشاءالله؛ بزرگوارید
یکی از حضار: یک سری پیش فرض هایی هم خود آن [1:57:54 نامفهوم] دارند که مقدمتاً باید این پیش فرض ها بررسی شود بعد [1:57:58 نامفهوم]
یکی از حضار: من به نظرم [1:58:2 نامفهوم] بعضی از اشکالات این استاد عزیز ناظر به آن بود اینکه مردمی شدن در آن دیده نشده می خواهند از دریچه ی این کتابچه ی راهیاری کل طرح را ببینند این بسیار غلط است آن [1:58:15 نامفهوم]
تصاویر: