در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مسالهی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
خانواده بنیادیترین واحد اجتماعی است که تشکیل شده از یک تعداد افرادی که با هم روابطی دارند و این روابط مبنای یک سری تعلقات و حقوق و غیره است. از نظر اجتماعی و جامعهشناسی، خویشاوندی بیشتر در ارتباط و نحوه ارتباطات اجتماعی است که بین اعضاء خانواده به وجود میآید.
اهمیت خانواده به عنوان یک نهاد اجتماعی مسألهای غیرقابل تردید است. تأثیر خانواده در تربیت فرزندان و نقشهای مهم آن در جنبههای سازندگی، فرهنگی، اجتماعی، اخلاقی، عاطفی بسیار مهم و عظیم است.[1] از سوی دیگر اولین و با دوامترین عاملی که در شخصیّت و رفتار کودک اثر میگذارد خانواده میباشد.[2] کودکی که به دنیا میآید دارای کاملترین و عالیترین امکانات رشدی است و آمادگی و ظرفیت آنرا دارد که به بهترین وجهی پرورشیافته و برترین کمالات را پیدا کند.[3]
در روایتی حضرت رسول اکرم(صلىاللهعليهوآله) به صورت خلاصه و فشرده مختصات خانواده متعالی را بیان نمودهاند: «اِذا اَرادَ اللّهُ بِاَهْلِ بَيْتٍ خَيْرا فَقَّهَهُمْ فِى الدّينِ وَ وَقَّرَ صَغيرُهُمْ كَبيرَهُمْ وَ رَزَقَهُمُ الرِّفْقَ فى مَعيشَتِهِمْ وَ الْقَصْدَ فى نَفَقاتِهِم وَ بَصَّرَهُمْ عُيُوبَهُمْ فَيَتُوبُوا مِنْها وَاِذا اَرادَ بِهِمْ غَيْرَ ذلِكَ تَرَكَهُمْ هَمَلاً؛ هرگاه خداوند براى خانوادهاى خير بخواهد، آنان را در دين دانا مىكند، كوچكترها بزرگترهايشان را احترام مىنمايند، مدارا در زندگى و ميانهروى در خرج كردن را روزيشان مىنمايد و به عيوبشان آگاهشان مىسازد، تا آنها را برطرف كنند و اگر براى آنان جز اين بخواهد، بهخودشان واگذارشان مىنمايد».[4] برای این که مختصات یاد شده در وزان دقیقی بتواند خانواده را در مسیر رشد و تعالی قرار دهد نیازمند مدیریت صحیح است.
بنیان خانواده مانند هر اجتماعی نیازمند مدیر و سرپرست است که در قرآن این مسئولیت به مرد به عنوان قوامبخش خانواده سپرده شده است: «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ الله بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ؛ مردان استوانههای استواری برای زنان هستند تا به آن تکیه کنند و این امر به سبب تفضیل الهی برخی بر برخی دیگر و نیز به اسباب انفاق مردان از اموالشان است».[5] این آیه به اقتدار جسمی و مدیریت مالی مرد که از مهمترین کارویژههای سرپرست خانواده است، اشاره دارد و در روایات نیز، بر مسئولیت مرد در سرپرستی خانواده تاکید میکند همچنان که رسول اكرم(ص) فرمودند: «الرّجُلُ رَاعٍ عَلَی أَهْلِ بَیْتِهِ وَ هُوَ مَسْؤُولٌ عَنْ رَعِیّتِهِ؛ مرد فرمانروای زن و فرزندان خویش است و هر فرمانروایی در برابر رعیتش مسئول میباشد».[6]
در روایتی حضرت سجاد(علیهالسلام) چرایی مسئولیت پدری را تبیین فرمودهاند. ایشان علت مسئولیت پدر را وابسته به نقش موثر پدر در خلقت فرزند دانسته و ضرورت کنشگری پدر در تعلیم و آموزش فرزند را به این اصل معطوف داشته و عواقب این مسئولیت مهم را به پدران گوشزد نمودهاند: «وَ اَمّا حقُّ وَلَدِکَ فَتَّعلَم أنَّهُ مِنکَ و مُضافٌ اِلیکَ فی عاجِل الدُّنیا بِخَیره و شَرِّه وَ أَنَّكَ مَسْئُول عَمَّا وُلِّيتَهُ مِنْ حُسْنِ الأَدَبِ وَ الدَّلاَلَةِ عَلَى رَبِّهِ وَ الْمَعُونَةِ لَهُ عَلَى طَاعَتِهِ فِيكَ وَ فِي نَفْسِهِ فَمُثَابٌ عَلَى ذَلِكَ وَ مُعَاقَبٌ فَاعْمَلْ فِي أَمْرِهِ عَمَلَ الْمُتَزَيِّنِ بِحُسْنِ أَثَرِهِ عَلَيْهِ فِي عَاجِلِ الدُّنْيَا الْمُعَذِّرِ اِلَى رَبِّهِ فِيمَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ بِحُسْنِ الْقِيَامِ عَلَيْهِ وَ الأَخْذِ لَهُ مِنْهُ وَ لا قُوَّةَ اِلاَّ بِاللَّهِ؛ و امّا حق فرزندت اين است كه بدانى او در زندگى دنيا، از تو، و وابسته به تو است، و خير و شرش با تو گره خورده است و تو مسئوليت سرپرستى او را در امورى مانند: حسن تربيت و راهنمايى او به خداى عزوجل و كمك او بر طاعت و فرمانبردارى خدا در مورد تو و در مورد خودش، به عهده دارى، سپس در صورت انجام اين مسئوليت، پاداش مى برى و در صورت كوتاهى، كيفر مى شوى. كار فرزندت را بسان كسى كه در زندگى زودگذر به خوبى انجام مى دهد، تو نيز انجام ده و از اين طريق به خاطر حسن تربيت نزد پروردگار معذور باشى».[7]
از منظر فقهی سرپرستی پدر تحت عنوان «حضانت» و «ولایت» مطرح شده است و صاحب جواهر در تعریف حضانت میگوید: «و أما الحضانة بالفتح و الكسر فهي كما في القواعد و المسالك ولاية و سلطنة على تربية الطفل و ما يتعلق بها من مصلحة حفظه في و جعله في سريره وكحله و تنظيفه و غسل خرقه و ثيابه و نحو ذلك؛ ولایت و سلطنت بر تربیت طفل است و هرچه که برای تربیت طفل دخالت دارد، حضانت نام دارد، مثل مصلحت حفظ طفل، قرار دادن بچه در گهواره، سرمه کشیدن او، نظافت او، شستن لباسهای بچه و امثال آن».[8] درچند دهه اخیر، روانشناسان و دیگر علاقمندان به مبحث رشد و تربیت کودک لزوم بازنگری در نقش والدین و بخصوص نقش پدر در خانواده را احساس کردهاند و این خود آنها را بر آن داشته است که به تحقیقات بیشتری دراین زمینه بپردازند.[9]
اما آخرین ضلع این مساله دختر است که در اسلام مورد عنایت خاص قرار دارد. در باب تجلیل اسلام از جایگاه دختران و تأکید بر لزوم توجه و محبت آنان میتوان به این نکته اکتفا کرد که علاوه بر فراوانی روایات در این زمینه، در منابع روایی شیعه بخشهای جداگانهای را به خود اختصاص داده است. برای نمونه، در کتاب کافی «بَابُ فَضْلِ الْبَنَات؛ درباره فضیلت دختران».[10] در وسائلالشیعه بابی به نام « بَابُ فَضْلِ الْبَنَات، بَابُ اسْتِحْبَابِ طَلَبِ الْبَنَاتِ وَ إِكْرَامِهِن؛ مستحب بودن طلب دختر از خداوند و تکریم دختران».[11] همچنین «بَابُ اسْتِحْبَابِ زِيَادَةِ الرِّقَّةِ عَلَى الْبَنَاتِ وَ الشَّفَقَةِ عَلَيْهِنَّ أَكْثَرَ مِنَ الصِّبْيَان؛ درباره دلسوزی و محبت بیشتر به دختران در مقایسه با دیگر فرزندان».[12] وارد شده است که نشاندهنده توجه والای اسلام به دختران است.
بنابراین با درنظر گرفتن جایگاه خانواده به عنوان کوچکترین واحد اجتماعی، اهمیت جایگاه پدری و جایگاه حساس و خاص دختری در خانواده، ضرورت پرداختن به مساله تعامل موثر پدری-دختری، بیشتر و بهتر آشکار میشود و با توجه به گستردگی دامنه موضوع این مساله از ابعاد و رویکردهای مختلف قابل بررسی خواهد بود که شایسته است مورد اهتمام صاحبنظران، اندیشمندان و پژوهشگران قرار گیرد تا با شناخت زوایای مسئله و کاربست راهبردهای منتج از این فرآیند نخبگانی موجبات تقویت این جایگاه و ارتقاء اجتماعی فراهم گردد.
منابع
[1] باقـریفر، موسی، فضایلـی، احمــد، رحیمــی، زهــره، کرد زابلی، فرحنـاز، 1395، روان شناسی خانواده، چهرمین کنفرانس بینالمللی در مهندسی علوم و تکنولوژی.
[2] بیگلـو ، بهـروز حسن،1380، روانشناسـی خانواده، چاپ اول، تهـران، انتشارات سرآمـد کاوش.
[3] ادیبـی ، شهـاب الدیـن، 1382، روان شناسی ارتباط والدین با فرزندان، چاپ اول، اصفهــان، انتشارات چهارباغ.
[4] نهج الفصاحه، ح ۱۴۷
[5] نساء، آیه 34
[6] دیلمی، 1371، حسن، ارشادالقلوب، ج1، ص184، الشريف الرضي، قم، ایران.
[7] حیدری نراقی،علی محمد،1385،رساله حقوق امام سجاد(علیهالسلام)،قم، انتشارات مهدی نراقی،ص311.
[8] نجفی، محمدحسن بن باقر، دباغ، حیدر، 1392، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام (جلد 31)، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ، ص 283.
[9] پارک ، راس؛دی، 1379، مهــرپدری از دیدگاه روان شناسی، ترجمه: زهـرا زمردیان با همکاری فریده طاهـری، چاپ اول، بهار،
کتابخانـه ملی ایران، انتشارات بعثت.
[10] کلینى، محمد بن یعقوب، محقق/مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، الکافی، تهران: دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، 1407ق، ج6، ص 4- 12.
[11] شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشيعة، محقق/مصحح: مؤسسة آل البيت عليهم السلام، قم: مؤسسة آل البيت عليهم السلام، چاپ اول، 1409ق، ج21، ص361- 13.
[12] شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشيعه، ج21، ص367؛ نوری، حسین بن محمد تقی، مستدرک الوسائل، قم: مؤسسة آل البيت عليهم السلام، چاپ اول، 1408ق، ج15، ص118.