در جهان امروز، فرایند جهانی شدن (یا به تعبیر برخی جهانی سازی)، گسترش ارتباطات و گردش آزاد اطلاعات باعث شده است حتی مرزهای شیشهای میان کشورها نیز به مرور از میان برداشته شود. فضای جهانی امروز (و آینده) بستر نوینی پر از چالشها و فرصتها را فرا روی ملتها و فرهنگ آنان به وجود آورده و هویت فرهنگی تمامی ملل را در معرض تغییرات شگرفی قرار داده است؛ فرهنگها عمدتا به دو گروه مهاجم یا مورد هجوم تقسیم شده است. برخی از فرهنگهایی که از ابزارهای قدرت مادی و سیاسی برخوردارند، به سایر فرهنگها حملهور شدهاند و در این میان برخی از فرهنگها برای مصون ماندن از تهاجم دیگر فرهنگها، درهای خود را بر روی عناصر بیگانه بسته و حالت تدافعی به خود گرفتهاند.
یکی از چالشهای جدی که امروزه به جهت جهانی شدن، پیش روی فرهنگهای مختلف قرار گرفته است، مساله هویت فرهنگی و بحران هویتی است که از عدم کارآمدی و ناتوانی برخی فرهنگها در تعامل و تطبیق با شرائط جدید جهانی، ناشی شده است.
در طول تاریخ، کمتر ملتی همچون ملت ایران درگیر بحرانهای هویتی بوده است. یکی از علل اساسی این مساله، قرار گرفتن ایران در دروازه شرق و غرب و موقعیت ژئوپولوتیک و جغرافیایی ویژه است. همواره ایرانیان کوشیدهاند از هویت فرهنگی خود در برابر فرهنگهای دیگر و چیرگی یا نفوذ آنها مقاومت نمایند. تنها فرهنگی که تا به امروز توانسته است تاثیرات عمیق و ریشهداری بر فرهنگ ایرانی وارد کند، فرهنگ اسلامی بوده است. در واقع ملت ایران در مواجهه با فرهنگ اسلامی، در برابر پیام برابری، عدالت، کمالخواهی و علمگرایی فرهنگ اسلام، تسلیم و آن را به گوش جان خرید و به پیروی از این دین توحیدی روی آورد؛ و پس از پذیرش آن، بهتر از صاحبان اولیهاش، آن را به کار بست و به توسعه و گسترش آن پرداخت،
و با بهرهگیری از اندوختههای فکری و فرهنگی پیشین بشری و توسعه فرهنگ اسلامی، آن را به مراتب عالی تری از کمال ترقی داد؛ فرهنگ هنر گرای باستانی و ملی ایران را با فرهنگ دانش گرای اسلام در هم آمیخت و با تلاش در جهت بومی سازی مفاهیم عالی اسلام، سرمایه فرهنگی خود را ارتقا بخشید و توانست یکی از باشکوهترین تمدنهای بشری را به ارمغان بیاورد و اندیشمندان بیشماری مانند خوارزمی، خواجه نصیر طوسی، ابن سینا، ملا صدرا و غیره را به جامعه بشری تحویل دهد.
کتاب "فرهنگ ما، فرهنگی باز یا بسته"، مختصر به سه سؤال مهم پاسخ میدهد، نخست؛ باز بودن فرهنگی قبل از شکلگیری و استحکام آن، دوم؛ باز بودنی که در دریافت و اقتباس از فرهنگهای دیگر سهل انگار باشد، سوم؛ باز بودنی که شیفته و مغلوب فرهنگهای دیگر باشد
این اثر تلاشی است در جهت بازشناسی عناصر فرهنگ اسلامی و تبیین نحوه تعامل آن با فرهنگهای دیگراست؛ از اساسیترین مسائل فرهنگی امروز، نحوه تعامل یک فرهنگ با فرهنگهای دیگر است، جامعه بزرگ انسانی، دارای فرهنگهای گوناگونی است که گسترش ارتباطات و سهیم شدن آنها در آینده مشترک جهانی، آنها را به سمت تعامل روز افزون سوق داده است.
در بخش اول این کتاب با عنوان «فرهنگ ما، مفهوم و ویژگی های آن» به مفهوم فرهنگ، فرهنگ ما در میان فرهنگهای دیگر، ویژگیهای فرهنگ ما و در بخش دوم «باز بودن در فرهنگ ما» به دلایل باز بودن در فرهنگ اسلامی، فرهنگی که از گفتگو استقبال میکند، فرهنگی که نوآوری و نو سازی را باور دارد و در بخش سوم «تعامل و باز بودن غیر مجاز» به تعامل و باز بودن پیش از رشد فرهنگی، باز بودنی که در دریافت از دیگران سهل انگار است، باز بودنی که شگفتزده و مرعوب فرهنگ ماست و در بخش آخر به نمونههایی از میراث فرهنگی ما «ابوحامد غزالی و ابوالولید ابن رشد» میپردازد.
در این کتاب به چند ویژگی فرهنگ عربی اسلامی که آن را از دیگر فرهنگها متمایز میسازد اشاره میشود که به اختصار فقط نام میبریم: الهی بودن، اخلاقی بودن، انسانی بودن، جهانی بودن، تسامح، تنوع، اعتدال، تکامل، عزت نفس.
نویسنده اثر دکتر یوسف القرضاوی، ارتباط مسلمان با فرهنگهای مختلف را به مانند زنبور عسل میداند که ازپرتو وحی الهی میان شکوفهها گردش میکند، راههایی که خدا برایش هموار کرده را طی میکند و از تمام میوههای نیکو استفاده مینماید غذای خود را مکیده و جزو بدن او میشود آنگاه آن غذاها را به نوشیدنی رنگارنی تبدیل کرده که شفابخش آدمیان است.
یکی از مصادیق تعامل، تعاملی است که از سر فریفتگی نسبت به دیگر فرهنگها صورت میگیرد ،این امر دو بار در تاریخ فرهنگ ما رخ داده است، نخستین بار در مقابل فلسفه یونانی؛ و آن زمانی بود که مسلمانان با فرهنگ و فلسفه یونان آشنا شده و به ترجمه کتابهای آنان پرداختند، دومین بار در مقابل فرهنگ غربی؛ فرهنگ جدید غرب که در عصر معاصر امت ما را مورد تهاجم قرار داد.
کتاب فوق نوشته دکتر یوسف القرضاوی و ترجمه داریوش سعادتی لیلان در 168 صفحه توسط انتشارات پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام به زیور چاپ آراسته گردیده است.