X
دومین جلسه از دوره آموزشی «آشنایی با طراحی اسلامی سکوهای مجازی و نقد الگوهای موجود» با حضور سه تن از پژوهشگران عرصه فضای مجازی، برگزار شد. در این جلسه، چالشها و فرصتهای موجود در طراحی سکوهای مجازی اسلامی و نقد الگوهای موجود مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
حجتالاسلام والمسلمین سید علی موسوی، رئیس پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم (علیهالسلام) در سخنانی به تبیین چالشهای فقه فرهنگ پرداخت و ضمن نقد رویکردهای موجود، بر ضرورت تحول در این حوزه و حرکت به سوی ساختارسازی تمدنی تأکید کرد.
نیمهشعبان، نه تنها روز میلاد آخرین حجت الهی، بلکه نقطه پیوند میان زمین و آسمان است؛ روزی که امید، در تار و پود هستی تنیده شد و زمین مأوای ولیّ خدا گردید. این روز بزرگ، در فرهنگ اسلامی، جایگاهی ویژه دارد و بهعنوان یکی از پرفضیلتترین ایام سال، شناخته میشود.
نشست تخصصی "اصلاح نگرش به خانواده و تاثیر آن در بهبود رفتارهای ارتباطی در خانواده" از دوره مهارتهای اخلاقی برای حل مسائل خانواده با محوریت قرآن و حدیث با سخنرانی دکتر محمدجواد فلاح، مدیر کارگروه تربیت، زن و خانواده پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم علیهالسلام، در تاریخ 17 مهرماه 1403 در مسجد امیرالمومنین (علیهالسلام) شهرک مهدیه برگزار شد.
یادداشت: حمیدرضا فتحی
کتاب "رهیافتهای توحیدی 3" با عنوان "شرح کتاب روح توحید؛ نفی عبودیّت غیرخدا با رویکرد فلسفی"، اثری است که به کوشش صدیقه حاجیعلیان توسط پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم (علیهالسلام) در سال 1403 به شمارگان 300 نسخه به چاپ رسیده است.
کتاب «رهیافتهای توحیدی 2» شرحی است بر کتاب ارزشمند «روح توحید؛ نفی عبودیت غیر خدا» اثر حضرت آیتالله خامنهای (مدظلهالعالی) که با رویکردی اجتماعی و به کوشش رضا خانجانی توسط انتشارات پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم علیهالسلام منتشر شده است.
نویسنده: حمیدرضا فتحی
پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم علیهالسلام از انتشار کتاب جدید خود با عنوان «پدیده گفتمان» خبر داد. این اثر به قلم محمدرضا فلاح شیروانی و با تدوین سیدمصطفی مدرس مصلی در زمستان ۱۴۰۳ به چاپ رسیده است.
کتاب "رهیافتهای توحیدی 1" شرحی است بر کتاب ارزشمند «روح توحید؛ نفی عبودیت غیر خدا» اثر حضرت آیتالله خامنهای (مدظلهالعالی) که با رویکردی تربیتی و به کوشش میثم قاسمی توسط انتشارات پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم علیهالسلام منتشر شده است.
نخستین جلسه دوره آموزشی «آشنایی با طراحی اسلامی سکوهای مجازی و نقد الگوهای موجود» به همت کارگروه مطالعات فضای مجازی پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم علیهالسلام در سالن امام رضا علیهالسلام دانشگاه معارف اسلامی برگزار شد.
عنوان : مقتل چهارده معصوم «عليهم السلام» (جلد 3) تاریخ چاپ : 1383موضوع کتاب : مذهبينوع کتاب : کتابهای عمومی
كتاب حاضر؛ جلد سوم از مقتل چهارده معصوم (عليهم السلام) است كه به همت گروه حديث پژوهشكده باقرالعلوم قم؛ آقايان: "محمد شريفي اقدم"، "سيد علي رضا جعفري"، "محمود لطيفي" و مرحوم "محمود احمديان"، تأليف يافته و توسط آقاي "محمود لطيفي" ترجمه شده است. اين اثر شريف براي اولين نوبت در سال 1383 توسط شركت چاپ و نشر بين الملل به شمارگان 3000 چاپ و منتشر شد. كتاب فوق به صورت خلاصه در 9 بخش مجزا به زندگي نامه 9 امام معصوم از امام سجاد (عليه السلام) تا حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) پرداخته است. با عنايت به اينكه در جلد اول در چهار بخش مفصل به زندگي نامه چهار معصوم؛ حضرت رسول اكرم (صلي الله عليه وآله وسلم)، حضرت علي (عليه السلام) ، حضرت فاطمه زهرا (سلام الله عليها) و امام حسن مجتبي (عليه السلام) و در جلد دوم كتاب به مقتل امام حسين (عليه السلام) در يك بخش مجزا پرداخته شده است، لذا كتاب حاضر از بخش ششم شروع مي شود. بخش ششم: در شهادت امام رين العابدين (عليه السلام)؛ كه داراي نه فصل است؛فصل اول: تحت عنوان پرتوي از شخصيت آن حضرت به عناوين ذيل پرداخته است:-القاب كنيه هاي امام سجاد (عليه السلام)؛ -مادر امام سجاد (عليه السلام)؛-فرزندان امام سجاد (عليه السلام)؛ -زاد روز امام سجاد (عليه السلام)؛ -سالروز شهادت امام سجاد (عليه السلام)؛ -مدت عمرامامت امام سجاد و حكومت هاي طاغوتي زمان ايشان.فصل دوم: رنج ها و محنت هاي آن حضرت؛ كه داراي هشت عنوان مختلف ذيل است؛-خاطره اي سوزناك از كربلا؛-اهانت ستمگران؛-پرداختن بدهي پدر؛-ناسپاسي و قدرناشناسي؛-بني اميه و تهديد حضرت سجاد (عليه السلام)؛-حضرت سجاد (عليه السلام) و اذيت شاميان؛-بردباري امام سجاد (عليه السلام)؛-عفو و گذشت. فصل سوم: پيشگوئي امام سجاد (عليه السلام) از شهادت خود؛ كه در آن به بيان چهار روايت در باب شب شهادت حضرت به نقل از "شيخ كليني"، "صفار"، "طبري امامي" از "عبدالله بن سليمان" و "صفار" از "علي بن عقبه" از جدش، بسنده شده است.فصل چهارم: وصيت هاي آن حضرت- وصيت به امامت؛ كه به بيان دو روايت از "خزار قمي" به نقل از "عثمان بن خالد" و "زهري" در باب وصيت به امامت امام باقر (عليه السلام) اكتفا شده است.- وصيت به وديعه هاي امامت؛ كه در آن هفت روايت از "صفار"، "عيسي بن عبدالله"، "شيخ كليني" به نقل از "ابوحمزه ثمالي"، "شيخ صدوق" به نقل از "يونس بن يعقوب"، "محمدبن سعد" به نقل از "ثوير بن ابي فاخته" و "راوندي" به نقل از "ابوبصير" آمده است.فصل پنجم: لحظات احتضار آن حضرت؛ در اين فصل سه روايت از "شيخ كليني" به نقل از "حسن بن علي" و "سهل بن زياد" و "علي بن ابراهيم" به نقل از "اسماعيل بن ابي همام" با عنوان حمد خدا و قرائت قرآن و يك روايت از "ابن عساكر" به نقل از "جابر" با عنوان گريه امام سجاد (عليه السلام) به هنگام احتصار آمده است.فصل ششم: شهادت آن حضرت؛ كه شامل سه روايت از "طبري"، "كفعمي" و "مقرٌم" مي باشد.فصل هفتم: مراسم تجهيز آن حضرت كه در آن هفت روايت از "صفار" به نقل از بعضي از شيعيان، "قاضي نعمان"، "شيخ صدوق" به نقل از برخي استادان خود، "يعقوبي"، "ابونعيم" به نقل از "عمرو بن ثابت" ، "ابن شهر آشوب" به نقل از "زهري" و "زمخشري" آمده است.- نماز بر حضرت سجاد (عليه السلام) كه داراي دو روايت از "ابن حمزه" به نقل از "علي بن زيد" و "محمدبن سعد" به نقل از "حسين بن علي بن حسين" (عليه السلام) مي باشد.- محل خاكسپاري امام سجاد (عليه السلام) كه در سه روايت از "محمدبن سعد"، "شيخ مفيد" و "اربلي" به بيان مكان دفن حضرت پرداخته شده است.فصل هشتم: حوادث پس از شهادت آن حضرت كه شامل عناوين ذيل مي باشد:-قطع مستمري خويشان؛-خيمه اي بر سر مزار؛-وفاي شتر آن حضرت؛-آثار زنجير اسارت بر گردن امام سجاد (عليه السلام).فصل نهم: سوگنامه آن حضرت؛ كه به بيان روايتي از "ابن عساكر" به نقل از "قيس بن نعمان" در گريستن حضرت باقر (عليه السلام) بر مزار پدر اختصاص يافته است.بخش هفتم: در شهادت امام باقر (عليه السلام) در فصل اول اين بخش با عنوان پرتوي از شخصيت آن حضرت به بيان سيماي امام باقر (عليه السلام) ، مادر، كنيه و القاب فرزندان، تاريخ ولادت و شهادت، مدت عمر و امامت حضرت و حاكمان جور زمان امامتش اكتفا شده است.روايات منقول از “طبري امامي” به نقل از “عمارة بن زيد واقدي”؛ “شيخ كليني”، به نقل از “ابوبكر حضرمي” كه توصيف محنت هاي وارده بر حضرت باقر (عليه السلام) ، زينت بخش فصل دوم اين بخش از كتاب است. در فصل سوم نيز با ارائه 5 روايت از “صفار قمي” به نقل از “سرير”؛ “طبرسي” از “عبدالله ابن ابي يعفور”؛ “صفار قمي” از “ابوسلمه" و "حسن بن علي بن عقده" و مرحوم "مجلسي" از قول "هشام بن سالم"، به بيان پيشگوئي حضرت باقر (عليه السلام) از شهادت خود پرداخته شده است.فصل چهارم به وصاياي حضرت اختصاص يافته كه در آن چهارده روايت به طرق مختلف بيان شده است؛ به عنوان مثال "شيخ مفيد" مي گويد:«پدر حضرت صادق به امامت او علناً توصيه كرد. امامت او را به نص و تصريح علني اظهار داشت». در فصل پنجم اين بخش دو روايت در لحظات احتضار آن حضرت آمده است كه در يكي از انها به نقل از "صفار قمي" از "ابومسافر" چنين مي خوانيم: «در همان شبي كه امام باقر (عليه السلام) بيمار شدو بر همان بيماري از دنيا رفت، به من گفت: اي عبدالله! خداوند پيامبري را نفرستاده است، مگر اينكه سه چيز را از او اقرار گرفته است. پرسيدم آنها چيست؟ گفت: اقرار به عبوديت و بندگي خداوند، اقرار به يگانگي او و اقرار به اين كه خداوند هر چه بخواهد پيش مي آورد. سپس فرمود: ما خانواده اي هستيم كه هرگاه خداوند دنيا را براي يكي از آنان نپسندد او را از دنيا مي برد». فصل ششم در چگونگي شهادت آن حضرت است كه داراي پنج روايت است؛ كه به عنوان نمونه روايتي كوتاه از "ابن هجر هيثمي" را مي آوريم: «در سال 117 هـ.ق در 58 سالگي، همانند پدرش مسموم شد». فصل هفتم با دو روايت كوتاه به مراسم تجهيز آن حضرت اختصاص يافته است؛ كه تبركاً يكي از آنها را بيان مي كنيم؛ "شيخ كليني" از "ابوبصير نقل" كرده است: شنيدم امام صادق (عليه السلام) مي گفت: «شخصي در چند ميلي مدينه در خواب مي بيند كه به او گفته مي شود: برو به مدينه و بر جنازه "ابوجعفر" نماز بخوان، زيرا هم اكنون فرشتگان او را در بقيع غسل مي دهند. آن مرد از خواب بيدار شدبه مدينه آمد و ديد امام باقر از دنيا رفته است». حوادث پس از شهادت آن حضرت؛ عنوان فصل هشتم است كه شامل دو روايت پيرامون وقايع پس از حضرت باقر است كه به بيان يكي از آن دو روايت مي پردازيم:"شيخ كليني" مي گويد: عده اي از بزرگان ما نقل كرده اند؛ «وقتي امام باقر (عليه السلام) از دنيا رفت امام صادق (عليه السلام) دستور داد در اتاقي كه حضرت باقر (عليه السلام) زندگي مي كرد، چراغي روشن كنند و اين چراغ تا زمان رحلت حضرت صادق (عليه السلام) روشن بود». بخش هشتم: در شهادت امام صادق (عليه السلام) پرتوي از شخصيت آن حضرت؛ عنوان فصل اول اين بخش است كه در آن به نام، كنيه، لقبهاي حضرت، مادر، فرزندان، زادروز و سالروز شهادت آن بزرگوار و نيز مدت عمر و امامت و طاغوتيان معاصر امام صادق (عليه السلام) اشاره شده است؛ كه به يك روايت در باب عمر حضرت از "شيخ كليني" بسنده مي شود كه عمر ايشان را 65 سال آورده است. در فصل دوم نيز با عنوان رنجها و محنتهاي آن حضرت به بيان 9 روايت تحت عناوين ذيل اكتفا شده است: -سختي دسترسي شيعيان به حضرت صادق (عليه السلام) در دوره منصور؛-آتش زدن خانه حضرت صادق (عليه السلام) از سوي منصور؛-تصميم منصور به شهادت امام صادق (عليه السلام)؛در سومين فصل اين بخش با عنوان پيشگويي امام صادق (عليه السلام) از شهادت خود با سه روايت رو به رو مي شويم كه به يكي از آنها اشاره مي شود؛ "راوندي" مي گويد: «"منصور دوانيقي" در مسير خود به "ربذه" رسيد و حضرت صادق (عليه السلام) نيز آنجا بود. "منصور" گفت: چه كسي مي تواند مانع اقدام من در مورد جعفر باشد؟ به خدا سوگند او را مي كشم! اين را گفت و حضرت صادق (عليه السلام) را طلبيد. آن حضرت وقتي وارد شد فرمود: اي امير! با من مدارا كن! به خدا سوگند مدت كمي با تو خواهم بود». وصاياي آن حضرت عنوان فصل چهارم است كه ضمن 7 روايت به موضوعات آنها پرداخته شده است: -غسل امام توسط امام؛-وصيت به عزاداري؛-وصيت به امامت پس از خود؛-وصاياي اخلاقي امام صادق به فرزندش.پنجمين فصل اين بخش به لحظات احتضار آن حضرت اختصاص يافته كه با بيان 5 روايت به سبك شمردن نماز، شاهد گرفتن بر وصيت، سخن امام صادق (عليه السلام) در رضا به قضاي الهي و سخن آن حضرت در صله رحم پرداخته شده است. چگونگي شهادت آن حضرت عنوان ششمين فصل است كه داراي پنج روايت در اين موضوع است؛ كه در روايت پنجم به نقل از"كفعمي" چنين آمده است؛ در اثر مسموميت با انگور از دنيا رفت. هفتمين فصل اين بخش با پنج روايت به بيان مراسم تجهيز آن حضرت پرداخته شده است. در سومين روايت چنين مي خوانيم؛ "ابن صباغ مالكي" مي گويد: قبرش در بقيع در همان مقبره پدر و جد و عموي جدش است. به به! چه مقبره باعظمت و با شرافتي است آنجا. در أخرين فصل اين بخش با بيان تنها يك روايت به حوادث پس از شهادت آن حضرت اشاره شده است: -روشن كردن چراغ در خانه؛"شيخ كليني" از تعدادي از اصحاب نقل كرده است: حضرت امام باقر (عليه السلام)؛ امام صادق (عليه السلام) را امر كرد كه پيش از آنكه از دنيا برود در اتاقي كه سكونت داشت، چراغي برافرزوند. اين چراغ روشن بود تا روزي كه امام صادق (عليه السلام) از دنيا رفت، حضرت موسي بن جعفر(عليه السلام) دستور داد در اتاق امام صادق (عليه السلام) نيز چراغي برافرزوند؛ اين چراغ روشن بود تا روزي كه به عراق برده شد و پس از آن نمي دانم چه شد؟ بخش نهم: در شهادت امام موسي كاظم (عليه السلام) در اولين فصل اين بخش با عنوان پرتوي از شخصيت آن حضرت به لقب ها و كنيه ها، مادر، فرزندان، سالروز تولد و شهادت، مدت عمر و امامت امام كاظم (عليه السلام) و ستمگران زمان او اختصاص يافته است.در فصل دوم با اشاره به سرفصل هاي ذيل به رنج ها و محنت هاي حضرت اشاره شده است.-رهائي از مكر هارون؛-دستور حبس امام كاظم (عليه السلام) ؛-عبادت امام كاظم (عليه السلام) در زندان؛-دعاي حضرت به هنگام اعزام به بغداد؛-بيرون آمدن حضرت از درهاي بسته زندان؛-فرستادن كنيزي به زندان براي اذيت امام؛-دعاي امام براي نجات از دست هارون و زندان او.در فصل سوم با عنوان پيشگوئي امام از شهادت خود سرفصل هاي ذيل آمده است:- خبر ناگوار شهادت از زبان خود او؛- نيكي امام كاظم به جاي بديها؛- خبر دادن از شهادت خود به يحيي برمكي؛- امر به امام رضا براي خوابيدن در منزل او.چهارمين فصل اين بخش به وصاياي حضرت اختصاص يافته است كه در آن دو روايت از "مسعودي" و "كليني" آمده است. -وصيت به حضرت رضا؛-وصاياي امام كاظم (عليه السلام) در مورد اموال اولاد.سبب شهادت آن حضرت؛ عنوان فصل پنجم است كه طي چهار حديث به سه عنوان ذيل اشاره گشته است:-علت دستگير شدن حضرت كاظم (عليه السلام) ؛-بردن امام كاظم (عليه السلام) به بغداد؛-تصميم هارون به كشتن حضرت كاظم (عليه السلام) ؛در فصل ششم اين بخش 9 روايت در باب چگونگي شهادت آن امام مظلوم تحت دو عنوان ذيل آمده است:-سم دادن "يحيي برمكي" به حضرت كاظم (عليه السلام) ؛-داستان شهادت امام كاظم (عليه السلام) .هفتمين فصل نيز به مراسم تجهيز آن حضرت اختصاص يافته است؛ كه در آن چهار روايت موجود است؛ به عنوان نمونه به يكي از آنها اشاره مي گردد؛ "طبري امامي" مي گويد: پس از شهادت امام كاظم فرزندش امام رضا به امور تجهيز او پرداخت و در مقابر قريش بغداد، در داخل غرفه اي كه به هنگام حيات براي خودش خريداري كرده بود، دفن شد. در فصل هشتم نيز با عنوان حوادث پس از شهادت آن حضرت، چهار روايت از "شيخ مفيد"، "تاج الدين عاملي"، "شيخ صدوق" به نقل از "محمدبن صدقه عنبري" و "عمربن واقد" آمده است؛ كه در دومين روايت به بيان علت شهادت حضرت پرداخته شده و از زبان خود حضرت پس از شهادت عبارت قتلاً قتلاً قتلاً!!!آمده است. فصل نهم داراي سه روايت در سوگنامه حضرت است كه در اولين آنها چنين مي خوانيم، "ابن شهر آشوب" از "زكريا بن آدم" نقل كرده است؛حضرت رضا فرمود: «خداوند بغداد را به خاطر قبر حضرت ابوالحسن موسي بن جعفر (عليه السلام) امان داده؛ أنگاه فرمود: قبري در بغداد از آن روحي پاك است كه خداي رحمان آن را در غرفه ها جاي داده است، قبري در طوس است، چه مصيبت سترگي كه مدام اندوه دل را شعله ور سازد». بخش دهم: در شهادت امام رضا ( عليه السلام)در فصل اول با بيان 25 روايت به كنيه و القاب، مادر، تاريخ ولادت و شهادت و مدت عمر و امامت و طاغوتيان معاصر امام رضا (عليه السلام) پرداخته شده است.دومين فصل با عناوين ذيل ضمن 4 روايت به رنجهاي حضرت اشاره دارد: -بيرون بردن حضرت رضا (عليه السلام) از مدينه؛-گفتگوي حضرت رضا، با "اباصلت هروي"؛ -بيرون آمدن حضرت رضا، براي نماز عيد.در فصل سوم به پيشگوئي از شهادت امام رضا (عليه السلام) به نقل از 6 معصوم اشاره شده و نيز خبر شهادت آن حضرت در لوح هم آمده است؛ كه مجموعاً 20 روايت مطرح شده است. چنانچه به عنوان نمونه در حديثي از "حسن بن علي وشّاء" چنين مي خوانيم؛ حضرت رضا (عليه السلام) چنين فرمود: «به زودي مظلومانه با سم كشته مي شوم هر كه مرا زيارت كند در حالي كه عارفمعترف به حق من باشد، خداوند گناهان گذشتهآينده او را مي آمرزد». فصل چهارم: سبب شهادت آن حضرت؛ كه داراي پنج روايت در بيان علت شهادت حضرت است. در آخرين روايت اين فصل به نقل از "شيخ مفيد" چنين آمده است كه: حضرت امام رضا به هنگام خلوت بسيار "مأمون" را نصيحت كرده از خدا مي ترسانيد و ايشان نيز به ظاهر قبول مي كرد؛ اما در دل از حضرت مي رنجيد. گاهي نيز حضرت به دليل لغزشهاي "حسن" و "فضل"، پسران "سهل" از "مأمون" خواستار دوري از آنان مي شد. آن دو پس از اطلاع از اين امر، مأمون را بر ضد حضرت تحريك كرده و نظر مأمون را برگرداندند تا در انديشه قتل حضرت برآمد. چگونگي شهادت آن حضرت عنوان فصل پنجمِ بخش دهم اين كتاب است كه در آن سه روايت به نقل از شيخ مفيد، "شيخ صدوق" به نقل از "علي بن حسين كاتب" و "ياسر خادم" در كيفيت شهادت امام رضا (عليه السلام) آمده است.در فصل ششم نيز با عنوان مراسم تجهيز آن حضرت چهارده روايت آمده است كه به بيان آخرين آنها اكتفا مي شود. "شيخ صدوق" از "موسي بن مهران" نقل كرده است. حضرت رضا (عليه السلام) را در مسجد پيامبر ديدم در حالي كه "هارون" سخنراني مي كرد. آن حضرت فرمود: «آيا باور مي كنيد من و او در يك خانه به خاك سپرده شويم»؟!فصل هفتم: حوادث پس از شهادت آن حضرت است كه تنها با بيان يك روايت از "شيخ طوسي" به نقل از "محمدبن عبدالله بن حسن افطس"، قضيه خبر دادن امام رضا (عليه السلام) از فرزندي براي "مأمون" كه از كنيزي با مشخصات خاصي در دست و پا، متولد خواهد شد، آمده است.در فصل هشتم، چهار مرثيه با عنوان مراثي آن حضرت به نقل از "شيخ صدوق" از "عبدالسلام بن صالح هروي" و "ابن شهر آشوب"؛ "شيخ صدوق" از "هارون بن عبدالله مهلبي" و "شيخ مفيد" از "يحيي بن اكثم" آمده است. در روايت سوم چنين آمده است؛ "دعبل بن علي" گفت: وقتي خبر شهادت حضرت در قم به من رسيد، قصيده رائيه خود را در آنجا سرودم: اگر بني اميه در كشتار خود عذري داشتند، بني عباس كه عذري نداشتند...بخش يازدهم: در شهادت امام جواد (عليه السلام)در فصل اول با بيان 39 روايت به ويژگي هاي حضرت جواد (عليه السلام)، نقش نگين انگشتري وي، مادر، فرزندان، زادروز و تاريخ شهادت و نيز مدت عمر و امامت و طاغوتيان معاصر حضرت جواد (عليه السلام) پرداخته شده است. در هشتمين روايت اين فصل به نقل از "سبط جوزي" چنين مي خوانيم: آن حضرت همانند پدرش دانشمندي پرهيزگار و زاهد و بخشنده بود.رنج ها و محنت هاي آن حضرت عنوان دومين فصل اين بخش است كه حاوي 8 روايت مي باشد. در ششمين روايت به نقل از "حسين مكاري" چنين آمده است: روزي در بغداد به نزد ابوجعفر رفته با ديدن وضع او، با خود گفتم با اين آسايش و رفاهي كه دارد ديگر به مدينه برنمي گردد؛ زيرا از سختي زندگي ايشان در مدينه خبر داشتم. چنين انديشه اي را در ذهن خود مرور مي كردم كه آن حضرت سر خود را بلند كرد و با رنگ زردي كه بر چهره داشت، فرمود: «اي حسين! نان جوين و نمك شور در كنار حرم جدم پيامبر خدا (صلي الله عليه وآله وسلم)، از ماندن در چنين صحرائي و سرائي براي من محبوبتر است».فصل سوم داراي 5 روايت در باب پيشگوئي امام جواد (عليه السلام) از شهادت خود است كه در سومين روايت به نقل از "طبرسي" از "محمدبن فرج" چنين آمده است: حضرت ابوجعفر طي نامه اي به من نوشت: «هر چه از خمس نزد شما هست، زود برسانيد كه بعد از سپري شدن اين سال آن را از شما نخواهم گرفت»؛و در همان سال از دنيا رفت.فصل چهارم: در باب وصاياي حضرت است كه تنها به بيان يك روايت از "شيخ كليني" به نقل از "خيراني" اكتفا شده است. فصل پنجم: داراي 7 مطلب در چگونگي شهادت آن حضرت است كه در دومين روايت به نقل از "شيخ مفيد" چنين آمده است:آن حضرت به دستور معتصم، در بيست و هشتم محرم، 220 به سمت بغداد آورده شد.نيز در هفتمين روايت به نقل از "ابن بابويه" چنين آمده است:معتصم عباسي، امام محمدبن علي را مسموم كرد و آن حضرت در بغداد و در اثر سمّ از دنيا رفت.فصل ششم در بيان مراسم تجهيز آن حضرت است كه سه مطلب به نقل از "خطيب بغدادي" از "محمدبن سعد" و "مسعودي" و "شيخ كليني" در باب غسل و كفن و نماز و دفن حضرت جواد (عليه السلام) آمده است.در فصل هفتم به نقل از چهار نفر از بزرگان، مطالبي در باب حوادث پس از شهادت آن حضرت آمده است كه در آخرين آنها "ابن شهر آشوب" در مناقب به نقل از "ابن همداني فقيه"، چنين آورده است: وقتي قبرهاي مقابر قريش را به آتش كشيدند، خواستند ضريح حضرت جواد را بكنند و استخوانهاي آن حضرت را به مقابر احمد منتقل كنند ولي خاكهاي بر روي هم ريخته و خاكستر آتش، آنان را از شناسائي قبر آن حضرت بازداشت.فصل هشتم: در سوگنامه آن حضرت است كه "شيخ طوسي" به نقل از "ابوطالب قمي" دو مطلب آورده است كه در مطلب اول چنين مي خوانيم: به امام جواد نامه اي نوشته و از او خواستم كه اجازه دهد براي پدرش مرثيه اي بسرايم، آن حضرت در پاسخم نوشت: براي من و پدرم سوگواري كن.بخش دوازدهم: در شهادت امام هادي(عليه السلام) فصل اول با عنوان پرتوي از شخصيت آن حضرت با بيان 10 روايت به زاد روز، نام مادر، كنيه و لقبهاي حضرت هادي، تاريخ شهادت مدت عمر و امامت و طاغوتيان معاصر امام هادي (عليه السلام) پرداخته شده است.فصل دوم با عنوان رنج ها و محنت هاي آن حضرت داراي 13 روايت و 7 سرفصل مي باشد كه عبارتند از:-توهين به حضرت هادي (عليه السلام) در مجلس متوكل؛-بردن حضرت به سامرا؛-امام هادي در زندان؛-هداياي مادر متوكل به حضرت هادي (عليه السلام)؛ -پيش گوئي حضرت از هلاكت متوكل؛-دستور متوكل به قتل حضرت؛-شعر در مجلس متوكل.فصل سوم: پيشگوئي امام هادي از شهادت خودشيخ حر عاملي مي گويد: در كتاب الهدايه في الفضائل نقل شده است كه حضرت امام هادي (عليه السلام) براي "محمدبن داوود قمي" و "محمدبن عبدالله طلحي" چنين پيامي فرستاد:«من امشب به جوار قرب الهي خواهم رفت؛ شما همچنان منتظر بمانيد تا فرمان فرزندم ابومحمد به شما برسد».(راوي مي گويد): صبح گاه آن شب خبر شهادت حضرت هادي در شهر پيچيد.فصل چهارم: وصيتهاي آن حضرتمسعودي مي گويد: حضرت هادي در سال 24 دچار بيماري شد و فرزندش ابومحمد را فرا خواند و نور، حكمت، مواريث پيامبران و سلاح را به او داد و به امامت او تصريح كرد و در حضور افراد مورد اعتماد به او وصيت نمود.فصل پنجم: لحظات اختصار آن حضرت كه در آن تنها يك روايت از "مسعودي" به نقل از "ابودعامه" آمده است و مضمون آن چنين است كه "ابودعامه" براي عيادت حضرت هادي به نزد حضرت رفته بود كه امام هادي روايت جالبي را به ايشان به نقل از اميرالمؤمنين بيان مي فرمايند؛ كه روزي پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) به علي (عليه السلام) فرمود: «بنويس»! پرسيدم: چه بنويسم؟ فرمود: بنويس «بسم الله الرحمن الرحيم الايمان ما وقرته القلوب و صدقته الاعمال و الاسلام ماجري علي اللسان وحلت به المناكحة»؛«ايمان حالت دروني است كه دلها آن را باور مي كند و در مي يابد و رفتار ظاهري تحقق آن حالت را تصديق مي كند. ولي اسلام همان سخناني است كه بر زبان مي آيد (شهادتين) و در اثر آن روابط اجتماعي (ازدواج و رفت و آمد) مجاز مي گردد».فصل ششم: چگونگي شهادت آن حضرتدر اين فصل چهار روايت به نقل از "ابن شهر آشوب"، "طبري امامي"، "مسعودي" و "سيد محمد عبدالغفار" آمده است. "مسعودي" نوشته است: آن حضرت در اثر سم از دنيا رفت، فصل هفتم: مراسم تجهيز آن حضرت كه داراي سه روايت به نقل از "شيخ طوسي" و "اربلي" و "مسعودي" است."شيخ طوسي" مي گويد: قبر حضرت هادي در سامرا در خانه خودش است.فصل هشتم: حوادث پس از شهادت آن حضرت كه داراي چهار روايت است. "شيخ صدوق" مي گويد: به هنگام شهادت امام هادي، حضرت امام حسن (عليه السلام) را ديدند كه جامه خود را از پشت سر و روبه رو شكافته است.بخش سيزدهم: در شهادت امام حسن عسكري (عليه السلام) فصل اول: پرتوي از شخصيت آن حضرت كه در آن با بيان 21 روايت به نام مادر حضرت عسكري، نام، كنيه و لقب، فرزند حضرت عسكري، زاد روز، و سالروز شهادت، مدت عمر و امامت و حاكمان جور معاصر حضرت، پرداخته شده است.فصل دوم: رنج ها و محنت هاي آن حضرت كه داراي 8 روايت در موضوعات ذيل است:-امام حسن در ميان درندگان؛-امام حسن در زندان؛-فرمان بردن حيوان از آن حضرت؛-تصميم مستعين به قتل آن حضرت.فصل سوم داراي دو روايت در پيش گوئي امام عسكري (عليه السلام) از شهادت خود است كه روايت اول به نقل از "شيخ صدوق" از "ابوالاديان" است و در روايت دوم از "صفار قمي" به نقل از مادر امام حسن عسكري چنين آمده است: در يكي از روزها ابومحمد به من فرمود: «در سال 60 مرا فشار قلبي خواهد رسيد كه...وقتي ايام صفر فرا رسيد ام محمد از نگراني و ناراحتي آرام نمي گرفت... از اخبار و حوادث مي پرسيد تا روزي كه خبر شهادت امام حسن (عليه السلام) رسيد».فصل چهارم وصيت هاي آن حضرت كه داراي چهار روايت در باب وصيت او در مورد حضرت مهدي (عج) است. طبرسي مي گويد: محمدبن معاوية بن حكيم و محمدبن ايّوب بن نوح و محمدبن عثمان عمري گفتند: روزي كه حدود چهل نفر در خانه امام حسن عسكري بوديم آن حضرت فرزند خودو را به ما نشان دادند و فرمودند: اين امام شما پس از من و خليفه من بر شماست. از او پيروي كنيد و فرمانبردار باشيد و پس از من در باورهاي خود از يكديگر جدا شويد تا مبادا هلاك شويد. اما بدانيد از اين پس او را نخواهيد ديد.فصل پنجم: لحظات احتضار آن حضرت كه داراي دو روايت است و دومين روايت به مژده ولادت حضرت مهدي (عج) اختصاص يافته است.فصل ششم: چگونگي شهادت آن حضرت كه داراي سه روايت از "طبرسي"، "طبري امامي" و "شيخ صدوق" است. "طبري امامي" مي گويد: وليّ خدا حضرت امام حسن در سن 29 سالگي و در اثر سمّ به شهادت رسيد.فصل هفتم: مراسم تجهيز آن حضرت كه داراي سه روايت و دو سرفصل ذيل است؛ -نماز حضرت مهدي (عج) بر امام حسن (عليه السلام) -محل دفن امام حسن (عليه السلام) فصل هشتم: حوادث پس از شهادت؛ كه در آن سه روايت به نقل از "شيخ مفيد"، "شيخ صدوق" و "مسعودي" به نقل از "حسن بن محبوب" آمده است. "شيخ صدوق" مي گويد: آن روز پس از شهادت امام حسن (عليه السلام) تمام شهر، شيون مي كرد كه ابن الرضا (عليه السلام) از دنيا رفت.بخش چهاردهم: زندگاني حضرت مهدي (عج) كه داراي پنج فصل است:فصل اول: پرتوي از شخصيت آن حضرت كه داراي 55 روايت در موضوعات ذيل است: -نام و كنيه و القاب آن حضرت؛-نهي از بردن نام آن حضرت؛-ويژگي هاي جسمي حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف)؛-زادروز حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف)؛-پنهان شدن آن حضرت؛ -علت غيبت آن حضرت؛-غيبت كوتاه آن حضرت؛-نمايندگي "عثمان بن سعيد"؛-نمايندگي "محمدبن عثمان عمري"؛-نمايندگي "حسين بن روح نوبختي"؛-نمايندگي "علي بن محمد سمري"؛-غيبت كبري؛-نهي از تعيين زمان ظهور. فصل دوم: رنج هاي مختلف هاي آن حضرت كه داراي 20 روايت در موضوعات آتي است؛ -رانده تنها؛-گرفتاري شيعيان حضرت؛-خون خواه سيد شهيدان؛-تحمل اذيت و آزار؛-فرياد رس امامان؛-فريادرس مومنان.در روايت ششم اين فصل چنين آمده است: "نعماني" از "عبدالله بكير" و "حكم" نقل كرده است: روزي حضرت باقر (عليه السلام) فرمود: «چه حالي خواهيد داشت وقتي كه بالا رويد، كسي را نيابيد و برگرديد و كسي را نيابيد».فصل سوم: وظايف مومنان در مدت غيبت كه در آن 12 روايت در موضوعات ذيل آمده است:-انتظار فرج؛-پايداري در مذهب؛-تقيه و حفظ اسرار؛-مرجعيت شيعه در دوره غيبت."شيخ صدوق" از "ابوبصير" و "محمدبن مسلم" نقل كرده است: حضرت اميرالمؤمنين فرمود: «پيامبر خدا (ص) فرموده است كه برترين عبادت ها انتظار ظهور كشيدن است».فصل چهارم: نشانه هاي ظهور آن حضرت كه داراي 47 روايت در سرفصل هاي آتي است:-ياران حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف)؛-آثار ظهور حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف)؛-رفتار حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف)؛-مدت حكومت حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف)."شيخ مفيد" از "ابوبصير" نقل كرده است: حضرت امام صادق (عليه السلام) فرمود: «قائم ما خيام نمي كند مگر در سالهاي خود، يك يا سه يا پنج يا هفت يا نه».فصل پنجم جهان پس از ظهور آن حضرت كه 7 روايت و دو سر فصل دارد:-پس از قيام حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف)؛-رجعت پس از مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف).در روايت سوم اين فصل "مجلسي" به نقل از "حمران" جنين آورده است:حضرت باقر (عليه السلام) فرمود: «اولين كسي كه در رجعت برمي گردد، همسايه شما حسين (عليه السلام) است؛ آنقدر حكومت مي كند كه در اثر كهولت سن، ابروانش روي چشمانش را مي پوشاند.اميد است مؤمنين با مطالعه اين كتاب نفيس از بركات و نورانيت كلمات معصومين بهره مند شوند و جامعه اسلامي ما، وعاظ و مداحان عزيز با بهره برداري از روايات و مقاتل مستند در راه آشنائي با معارف اهل بيت (عليهم السلام) توفيقات روز افزون داشته باشند.نويسنده: عبد الصمد جودتي استيار