مِسوَر بن مَخرَمَه [1]
نام و نسب او مسور بن مخرمة بن نوفل قرشى زهرى است و كنيه اش ابو عبدالرحمن نقل شده و مادرش، شفاء [2] ، دختر عوف، خواهر عبدالرحمن بن عوف است. مسور دو سال بعد از هجرت پيامبر(صلى الله عليه وآله) به مدينه در مكه به دنيا آمد و با پدرش در ذى حجه سال هشتم هجرى به مدينه آمد. او از ابن زبير چهار ماه كوچك تر است و در سالى كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) از دنيا رفت، مسور، هشت ساله بود. [3] وى از اصحاب رسول خدا(صلى الله عليه وآله) [4] و از اصحاب اميرالمؤمنين على(عليه السلام) شمرده شده است. [5] سایر محورهای این مقاله عبارتند از :
1. صلح حديبيه از زبان مسور
2. مسور و ماجراى شوراى خلافت
3. مسور و عبيدالله بن عمر
4. مسور و نامه عثمان به مالك اشتر
5. مسور و ماجراى محاصره شدن عثمان
6. مسور و خاك سپارى عثمان
7. مسور و امام على(عليه السلام)
8. نامه معاويه و پاسخ مسور
9. مسور و دفن امام حسن(عليه السلام)
10. مسور و امام حسين(عليه السلام)
11. مسور و خواستگارى معاويه از دختر عبدالله بن جعفر
12. نامه مسور به امام حسين(عليه السلام)
13. مسور و نقل روايت
14. سرانجام مسور
[1]. محقق: عبدالرضا عسكرى.
[2]. به نقلى مادرش عاتكه دختر عوف است. (اسد الغابه، ابن اثير 4 : 400 والاصابه، ابن حجر 6 : 94)
[3]. الاستيعاب،ابن عبدالبر 3:1400.
[4]. رجال الطوسى، شيخ طوسى : 47.
[5]. رجال الطوسى، شيخ طوسى : 82 و رجال ابن داوود، ابن داود : 347. جهت توضیح بیشتر رک :جلد هفتم دائره المعارف صحابه پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله)