1️⃣ آنچه ما در ذهنمان در مورد «نقش» پدر نقش بسته است، نمادی از ایثار، عطوفت، گذشت، پشتوانهبودن، بزرگمنشی، قهرمانی، پناه و بسیاری از واژههای ارزشی دیگر است که اقتدار پدر را در خدمت رشد و تعالی خانواده منعکس میکند نه هوسرانی وتحکم بیجا و خشونت! این پدری که ما میشناسیم و عمیقاً در ذهن و دل ما خطور کرده است بدون هیچ چشمداشت شخصی، بیش و پیش از آنکه برای خودخواهی و لذات خود تلاش کند کامیابی اهل و عیال و فرزندانش مایه دلخوشی و خوشحالی اوست.
2️⃣ این انگاره از پدر که سالیانی است تاریخ ملی و اسلامی ما آن را به دوش میکشد و هر روز پیش روی ما تکرار میشود و بدان فخر میکنیم بهناگاه با یک ایده بسیار مبتذل سینمایی که ازقضا نام زشت و کجنمای پیرپسر را به خود گرفته است به بدترین شکل مورد تاخت و تاز هنری واقع میشود؛ هنری که باید آن را نه ابزار تخریب ارزشهای قدسی، بلکه تعالیبخش روح اصیل انسان و مروج خیرها و نیکیها قلمداد کنیم.
3️⃣ باید پرسید از منظر اخلاقی، ما تا چه حد مجاز هستیم تصویری بهشدت خیالی و جنایی از واقعهای نهچندان حقیقی و فراگیر را به مردم ارائه کنیم؟ یا حتی اگر در گوشهای از این جهان، قصهای به انزوا رفته و خاموش، حکایتی چنین تلخ که در مواجهه با هزاران قصه شیرین و جذاب پدر - پسری پیدا کردیم تا چه حد مجازیم آن را در مقام یک هنرمند متعهد به تارک سینما کشانده و آن را پیش چشمان بیدار جامعه فریاد بزنیم؟
4️⃣ این مدل قصهگزینیها نشان از درد اجتماعی کارگردان و تهیه کننده و عوامل ندارد که حکایت از نگاه گزینشی بیمارگونه آنها دارد. به گونهای که تاریکخانه روح و فکر هیچ بیماردلی هم نمی تواند آن را مشق کند تصویری از جنس مرد و پدر درخانواده ارائه میکند. این اثر به جامعهای القا میشود که فکر و روح و قلبش به ارزشهای متعالی آغشته و تحمل چنین قرائتی از پدر والا و قهرمان زندگی را ندارد.
5️⃣ اساساً کدام روح آزاداندیشی تحمل چنین نسبتهای ناروایی به نقش فداکارانه و مهربانانه پدر را دارد که عوامل چنین اثر تاریک و تلخی به خود اجازه میدهند تمام همت خود را مصروف دارند تا نقش پدر را به این همه کثیفی و خباثت، لجنمال کنند؟ نقشی که بیش از هر زمان ممکن باید در خانه مورد اعتنا و توجه قرار گیرد و به صاحب اصلی آن که پدر است بازگردانده شود و او را در ایفای درست و بههنگام و منطقی چنین نقشی یاری رساند. تنزل بخشیدن پدر به یک هوسباز جانی و بیرحم که هوس و حرص جنسی او را به جنون کشانده و رحم پدری را در وجودش سوزانده و بهجایش کینه و نفرت نشانده در قاموس کدام هنرمند باوجدانی که بویی از فرهنگ و هنر و و جدان و اخلاق برده و لحظاتی ولو اندک را در پناه پدر در خانواده همدل ایرانی نفس کشیده باشد میگنجد؟
به تصویر کشیدن چنین خباثتی از فرهنگ و منش خانواده ایرانی و پدر باستانی نه به انصاف نزدیک است نه اخلاق و نه وجدان.
6️⃣ این اثر بیش از آنی که خیر را در کانون گرم خانوادهها بگستراند اعضای خانواده را بر سر تشتی از خون نفرت، جدایی، دوری، سوء ظن، تاریکی، خشم و رذالت مهمان میکند. پرسشی که باید از این هنرمندان بیهنر پرسید این است که از بین این همه تصویر شفاف از پدران ایثارگر و دلسوزی که جانشان را برای کسب روزی حلال بر سردست گرفته و نفسشان برای نگرانیهای روزمره خانواده در سینه حبس مانده، مسئولیت اخلاقی و هنری شما چه خواهد شد؟
چنین تصویر مبتذلی از پدر توهین به همه پدرهایی است که بدون دغدغه نام و نان که یحتمل تنها انگیزه سازندگان این اثر مزخرف بوده است در پی حفظ آبروی خود و خانواده رنج، خستگی، زحمت، بیخوابی، بیداری و بیماری را تحمل میکنند و دم بر نمیآورند. وای بر شما اگر با چنین تصویری از پدر روح و روان فرزندان و متعلقان به پدران این جامعه را نسبت به جایگاه آنان مخدوش و بین آنها فاصله افکند. این سیاهنمایی خسرانی است برای سازندگان و مسئولانی که مروج چنین داستانهای غمانگیزی از جنس زشتیها هستند.