به گزارش روابط عمومی پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم علیهالسلام، عماد افروغ، نویسنده، جامعهشناس، استاد دانشگاه و سیاستمدار اصولگرای ایرانی در دوره هفتم مجلس شورای اسلامی، نمایندگی مردم تهران را به عهده داشت و رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس بود. او به دلیل عارضه قلبی ناشی از عوارض بیماری سرطان، بامداد جمعه ۲۵ فروردین ۱۴۰۲ در سن ۶۵ سالگی درگذشت.
شاید حدود یک سال قبل بود که مخاطبان، افروغ را با صدا و سیمایی متفاوت مشاهده کردند؛ صدایی گرفته و موهای کم پشت و سفید ناشی از درمان بیماری سرطان که البته این همه نتوانسته بود او را از تلاش و فعالیت بازدارد.
رهبر معظم انقلاب در پیامی از عماد افروغ به عنوان دانشمند فرزانه و انقلابی نام بردند و گفتند:
«درگذشت دانشمند فرزانه و انقلابی مرحوم آقای دکتر عماد افروغ رحمةالله علیه را به خاندان گرامی و دوستان و همکاران و شاگردان ایشان صمیمانه تسلیت عرض میکنم و صبوری و آرامش روحی برای آنان و رحمت و مغفرت الهی را برای آن مرحوم که در سحرگاه جمعه و قدر به لقاءالله پیوست مسألت مینمایم. تلاشهای فکریاش مقبول حق و یادش گرامی باد».
با توجه به خدمات فکری و فرهنگی مرحوم عماد افروغ، کارگروه سیاستگذاری فرهنگی پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم علیهالسلام نخستین نشست مجازی از سلسله نشستهای ایران آینده در سال 1402 را که «فریادهای خاموش» نام داشت به مرور اندیشه و آثار این استاد فرزانه و انقلابی اختصاص داده بود که گزارش این نشست به سمع و نظر مخاطبان میرسد.
در این نشست، دکتر محمد آقاسی مدیر دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانههای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، حجتالاسلام رجبی پژوهشگر حوزه علوم اجتماعی و حجتالاسلام سیّد محمّدحسین هاشمیان دبیر شورای تخصصی حوزوی شورای عالی انقلاب فرهنگی که هر سه از شاگردان ممتاز دکتر افروغ بودند و با وی ارتباط علمی و فکری داشتهاند، به ارائه بحث پرداختند.
مسئله ایران از موضوعات جدی دکتر افروغ به شمار میرفت و در کتابهایی همچون «هویت ایرانی در گذر تاریخ» و «انقلاب اسلامی و مبانی بازتولید آن» نیز به طور ویژه به این مسئله ویژه پرداخته بودند. دکتر محمد آقاسی به عنوان نخستین میهمان این برنامه گفت: دکتر افروغ همانطور که در فضای تئوریک خود فاصلهای بین نظر و عمل نمیدانست، در عمل نیز اینطور بود و شاگردپروری از ویژگیهای او به شمار میرفت.
وی که از سال 1388 و در مقطع فوقلیسانس توفیق شاگردی دکتر افروغ را داشته است، یکی از دغدغههای جدی وی را استخراج مبانی انقلاب اسلامی از آبشخورهای دقیق و مبادی اصلی آن عنوان و با طرح این سئوال که آیا جامعه ایران یک جامعه قابل پیشبینی هست یا خیر، ابراز کرد: در دنیا کسانی که معتقدند جوامع پیشبینیپذیر هستند، پنج روش را پیشروی محققان میگذارند.
تابلوی انقلاب اسلامی پیشروی دکتر افروغ برافراشته بود
مدیر دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانههای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با بیان اینکه از اصولگراترین جامعهشناسان تا اصلاحطلبترین آنان در کشور هیچکدام اعتقاد به پیشبینیپذیر بودن جامعه ایران ندارند و در میانه این طیف برخی از جامعهشناسان هستند که بدون اعلام، جامعه ایران را پیشبینیپذیر میدانند، گفت: افزود: به تجربهای که از دکتر افروغ دارم، ایشان نه تنها جامعه ایران را پیشبینیپذیر میدانستند - نه به معنای آیندهپژوهانه - دریافتهایی را از جامعه ایران داشتند و مواردی هم که میفرمودند بعدها محقق میشد.
وی در این زمینه به سال دانشجویی خود در دانشگاه باقرالعلوم علیهالسلام و زمانی که به تازگی بحث هدفمندی یارانهها مطرح شده بود و دو سال از اجرای آن میگذشت، اشاره کرد و افزود: یکی از مواردی که دکتر افروغ مطرح کردند این بود که گفتند وقتی زبان گفتوگوی یک حکومت و دولت با مردمش، زبان مالی و مادی شود، از این به بعد مطالبات مردم از دولت هم مادی خواهد شد و اگر رسیدگی نشود، جرقههای اعتراض در جامعه زیاد میشود و در سالهای آینده با پدیدههای اعتراضی جمعی روبهرو خواهیم بود.
آقاسی با بیان اینکه تابلوی انقلاب اسلامی همواره پیشروی دکتر افروغ برافراشته بود، تصریح کرد: علیرغم اینکه دکتر افروغ تحت شدیدترین فشارها قرار میگرفت، اما هرگز از آرمانهای انقلاب و به ویژه از امام امت کوتاه نیامدند و هر جا در این زمینه گفتوگو داشتند، رگ گردن ایشان بیرون میزد و از انقلاب با تمام توان و به صورت تئوریک دفاع میکردند.
لزوم فراهمسازی راه گسیل اندیشههای دکتر افروغ به سپهر اجتماعی ایران
وی که دکتر افروغ را جزو جریان نوصدرایی میداند، در این زمینه اظهار داشت: یکی از ویژگیهای نگاه جناب صدرا به جامعه این بود که وقتی وجوه مادی را مدنظر قرار میدهد، وجوه معنایی و وجوه روانی را هم مدنظر قرار میداد؛ بنابراین دکتر افروغ که انقلاب را یک انقلاب صدرایی میدانست، نمیتوانست بپذیرد که ما از آن تابلو فاصله بگیریم و زبان مردم تغییر نکند.
مدیر دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانههای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با اشاره به گفتوگوهای دکتر افروغ درباره سینما، یکی از ویژگیهای وی را چند لایهای دیدن و داشتن نگرش منظومهای به واقعیت اجتماعی یا ساخت واقعیت اجتماعی عنوان کرد و افزود: از آنجا که دکتر افروغ نسبت به پدیدهها نگرش منظومهای داشتند، در تحلیل آنها موفق بودند.
وی با بیان اینکه دکتر افروغ معتقد بود که روح توحید و توحیدگرایی بر هویت ایرانی حاکم است، خاطرنشان کرد: نگاه دکتر افروغ به ایران یک نگاه خداگرایانه، توحیدگرایانه، ناثنویتگرا و وحدانی بود و این نگاه منظومهای و نخ شاقول اتصال به توحید و وحدانیت سبب شد که دکتر افروغ جزو کسانی باشد که کمترین زاویه را نسبت به افکار خود و حتی نسبت به مفهوم انقلاب اسلامی داشته باشد.
آقاسی در پایان سخنان خود خواستار فراهمسازی راه گسیل اندیشههای دکتر افروغ به سپهر اجتماعی ایران با یک نگاه انتقادی شد.
آزاداندیشی دکتر افروغ و پایبندی او به حوزه علوم اجتماعی
حجتالاسلام سیّد محمّدحسین هاشمیان دبیر شورای تخصصی حوزوی شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان کارشناس دیگر این برنامه با اشاره به دغدغههای فرهنگی دکتر افروغ، گفت: دکتر افروغ دو حوزه کاری فعالیتهای نظری و کنشهای روشنفکرانه را برای خود تعریف کرده بود و به واقع این مسیر را در هر دو حوزه با جدیّت و عزم و اراده تا آخرین لحظات زندگی پیگیری میکرد.
وی افزود: کمتر اندیشمندی را پیدا میکنیم که در هر دو حوزه هم به لحاظ علمی تلاش او تا حد زیادی قابل تقدیر باشد، هم وقتی وارد عرصه روشنفکری و کنشهای اجتماعی و فرهنگی میشود به عنوان یک انسان شجاع، انقلابی، فکور، آزاداندیش و فارغ از تعلقات سیاسی خود را تعریف کند؛ جایگاه مرحوم دکتر افروغ در هر دو حوزه قابل تقدیر و شخصیت او کمنظیری بود.
دبیر شورای تخصصی حوزوی شورای عالی انقلاب فرهنگی اظهار داشت: دکتر افروغ وقتی به سراغ جریان روششناسی و فلسفه روش رفت، رویکرد رئالیسم انتقادی را هدف گرفت و بیجهت به سراغ «روی باسکار» نرفت و بیجهت کتاب «آندرو سایر» را ترجمه نکرد؛ چون میدید زمینههایی برای نقد گفتمان قالب در حوزه مطالعات علوم اجتماعی ایران در دل رئالیسم انتقادی نهفته است و زمینههایی برای همزبان شدن با حکمت متعالیه وجود دارد که از دل این گفتوگوها با استاد پارسانیا مفهومی با عنوان «رئالیسم صدرایی» شکل گرفت.
وی درباره پایبندی دکتر افروغ به حوزه علوم اجتماعی و آزاداندیشی وی گفت: دکتر افروغ در برههای از پروژه فکری و اندیشهای خود به این نتیجه رسید که برای تولید جامعهشناسی بومی باید ظرفیت فرهنگ ایرانی و آموزههای این فرهنگ را جدی بگیریم و معتقد بود که اگر جامعهشناسی بخواهد مسائل امروز جامعه ایران را پاسخ دهد، باید هویت تاریخی که بر فرهنگ ایرانی مسلط شده است را واکاوی کند.
حجت الاسلام هاشمیان با بیان اینکه دکتر افروغ در منظومه فکری خود برای هویت ایرانی و مبانی اسلامی این فرهنگ و فلسفه آن ارزش قائل بود، اظهار داشت: وی بر روی پژوهشهای نهج البلاغه تأکید داشت و میگفت اگر عمری باشد این حوزه را تقویت میکنم یا به پژوهشهای قرآنی تمایل بسیاری پیدا کرده بود؛ تعلق خاطر او به حکمت متعالیه و حکمت صدرایی عجیب بود.
وی اعتقاد دکتر افروغ به امام خمینی (ره) را مبنایی توصیف کرد و افزود: دکتر افروغ در جواب یکی از دانشجویانش که گفته بود آثار امام در حکمت و فلسفه را دیده و معتقد است که حضرت امام نوآوری اندیشهای نداشته است گفته بود که در کل تاریخ تراث شیعی و اندیشه اسلامی از حکما، عرفا تا فقها، امام تنها شخصیتی بود که اگر هیچ رهاوردی نداشته باشد، چالش نظر و عمل را پوشش داد و نشان داد که این اندیشه نظری میتواند ساختار اجتماعی برپا کند و از دل آن یک ساختار سیاسی بر بیاید.
دبیر شورای تخصصی حوزوی شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: دکتر افروغ در بالا و پایینهای جریانات سیاسی، هیچ وقت از مسیر انقلاب اسلامی و دفاع از آرمانهای امام راحل کوتاه نیامد، خود را مقلد امام تعریف کرده بود و در مقام این بود که اندیشه امام را برای تحولات فرهنگی و اجتماعی ایران مبنا قرار دهد؛ با این رسالت هم نماینده مجلس شد و یک نماینده تراز بود.
حجت الاسلام هاشمیان با بیان اینکه دکتر افروغ علی المبنا بیعت کرده و پای میثاق انقلاب اسلامی ایستاده بود، خاطرنشان کرد: مرحوم دکتر افروغ در کنشهای روشنفکرانه و سیاسی خود انسانی صریح الهجه و با صداقت بود، اهل معامله سیاسی و مرزبندیهای سیاسی نبود و هر وقت احساس میکرد و تکلیفی میدید حرف خود را میزد و دلسوزانه هم صحبت میکرد.
سلوک مرگزیستانه استاد افروغ
از دیگر کارشناسان حاضر در این نشست که افتخار شاگردی دکتر افروغ را داشته است، حجتالاسلام رجبی پژوهشگر حوزه علوم اجتماعی بود که وجه تمایز آقای دکتر افروغ را در زمینه معنویت و عرفان صدرایی با سایر اندیشمندان اسلامی مورد بررسی قرار داد و اظهار داشت: یکی از وجوه شخصیتی دکتر افروغ سلوک اخلاقی و معنوی او بود و در عمل و نظر هم توجه به اخلاق و معنویت در آثارش مشاهده میشود.
وی در ادامه بحث خود را با عنوان «سلوک مرگزیستانه استاد افروغ» دنبال و مطرح کرد: مرگ واقعیتی است که همه موجودات ممکن با آن مواجه میشوند و حقیقت مشترک در همه ممکنات است، اما از بین موجودات، انسان تنها موجودی است که مرگ آگاهی دارد و انسانها با توجه به مکتب فکری، تجربه زیسته و زمینههای فردی و اجتماعی، برداشتهای مختلفی نسبت به مرگ ارائه میدهند.
این پژوهشگر علوم اجتماعی انواع رویارویی نسبت به مرگ را در دو دسته سلبی و ایجابی تقسیم بندی کرد و افزود: یک رویارویی از رویکردهای سلبی رویارویی «انکارگرایانه» است که در آن به مرگ به عنوان یک موضوع ممنوعه و تابو نگاه میشود، نباید مرگ را به اندیشه و حیات راه داد و نمیتواند بخشی از نظام اندیشهای و نظام دانایی ما را تشکیل دهد؛ مرگ در نظام دانایی ما به رسمیت شناخته نمیشود.
وی عنوان دیگر رویارویی سلبی را «مرگ هراسانه» نامید و اظهار داشت: در این رویارویی به مرگ توجه میکنند اما در برابر مرگ به استیصال می افتند و احساس میکنند که کاری از دست آنها برنمی آید و از طرف دیگر هم نمیتوانند با آن کنار آیند؛ بنابراین دچار افسردگی و اضطراب میشوند.
رویارویی سلبی دیگر که دکتر رجبی از آن نام برد و استاد افروغ هم در یکی از برنامههای ماه رمضان درباره موضوع «مرگ از دیدگاه نهج البلاغه» در این زمینه بحث کرده بود، رویکرد «درمانگرایانه یا بیماری انگار» توصیف شده است؛ در این رویکرد و رویارویی، مرگ و یاد مرگ به عنوان یک بیماری و عارضه تلقی میشود که لازم است درمان شود؛ این رویکرد پاسخی در برابر رویکرد «مرگ هراسانه» است.
شاگرد دکتر افروغ رویکرد سلبی دیگر را «مرگ گریزانه» نامید و گفت: عدهای مرگ را به عنوان یک بیماری میدانند و امید دارند که علم بشر روزی بتواند بر آن غلبه کند و از دست مرگ رها شوند و بگریزند.
حجت الاسلام رجبی در ادامه سخنان خود در مقابل رویکردهای سلبی، به رویکردهای ایجابی اشاره کرد و افزود: اولین رویارویی از رویکردهای ایجابی، «مرگ خواهی خموده و زیست گریزانه» است؛ در این رویکرد بر خلاف کسانی که مرگ را نادیده میانگاشتند، مرگ را نادیده نمیگیرند، به مرگ آری می گویند اما این آری گفتن به مرگ از سر شهامت، دلیری و در تلائم با زیست نیست؛ برگ زیست گریزانه است.
وی رویکرد ایجابی دیگر به مرگ را «مرگ آگاهی» عنوان و ابراز کرد: در رویکرد مرگ آگاهانه، انسان به مرگ میاندیشد و مرگ را به رسمیت میشناسد و از آن هراسی ندارد و برخلاف رویکردهای درمانگرایانه، یاد مرگ را به عنوان یک عارضه و بیماری تلقی نمیکند، بلکه برای او جنبه سازندگی قائل است؛ یعنی نه تنها نباید از مرگ گریخت بلکه باید آن را به رسمیت شناخت.
این پژوهشگر حوزه علوم اجتماعی به نقل از «مارتین هایدگر» با بیان اینکه آگاهی از هستی رو به مرگ خود سبب میشود که ما به زیست کامل و رضایت کامل از زندگی برسیم، اظهار داشت: در این نگاه آن شخص مرگ آگاه وقتی در مرگ تأمل میکند، محدودهها و کرانههای زندگی خود را میشناسد و دیگر دل به خواستههای اجتماعی اطراف خود نمیبندد.
وی آخرین رویکرد ایجابی به مرگ «سلوک مرگ زیستانه» عنوان کرد و گفت: در این تلقی مرگ نقطه مقابل حیات نیست، با حیات تقابل ندارد، بلکه منطق زندگی و حیات است و به تعبیر استاد افروغ مرگ یک واقعیت وجودی است و با حیات همراهی دارد.
حجت الاسلام رجبی نگاه استاد افروغ به مرگ را مرگ زیستانه خواند و تصریح کرد: این نگاه به مرگ ناشی از انس درازمدتی است که دکتر افروغ با نهج البلاغه داشت و این نگاه را از حضرت امیر بیان علیهالسلام در نهج البلاغه اخذ کرده بود.
وی با اشاره به بخشی از خطبه 38 نهج البلاغه و این سخن امام علی علیهالسلام که میفرمایند «کسی که از مرگ میترسد راه فرار از آن را ندارد و آنکه علاقمند به ماندن است، همیشه نمیماند و بالاخره یک روز باید برود»، گفت: در این عبارت حضرت امیر علیهالسلام تلقی کسانی که از مرگ هراس داشتند را بیهوده معرفی میکند و نیز آرزوی عمر جاودانه داشتن را بینتیجه میخواند.