نخستین جلسه از سلسله نشستهای نقد کتابهای تجربه نگاری فرهنگی، بر اساس نگاهی به کتاب «در مکتب مصطفی؛ الگوی تربیت نیروی انسانی در تشکلهای مردمی» تألیف دکتر جمال یزدانی به همت کارگروه تجربه نگاری در پژوهشکده باقرالعلوم(ع) برگزار شد.
این نشست با حضور دکتر مبینی، مدیر کارگروه تجربه نگاری پژوهشکده باقرالعلوم(ع)، دکتر مؤمن، پژوهشگر و مدرس دانشگاه و دکتر مولایی، مدیر گروه مطالعات فرهنگی و اجتماعی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد.
در ابتدای این نشست، مبینی یکی از راهبردهای جدید پژوهشکده باقرالعلوم(ع) را تجربه نگاری فرهنگی دانست و گفت: تجارب فرهنگی بسیاری در طول چهل سال انقلاب شکل گرفته که مورد مطالعه قرار نگرفتهاند؛ از این رو پژوهشکده باقرالعلوم(ع) تلاش کرده است در رویکردی جدید، در عرصه شناسایی و مطالعه تجربه های فرهنگی انقلاب اسلامی گام بردارد.
مدیر کارگروه تجربه نگاری پژوهشکده باقرالعلوم (ع) بیان کرد: آثاری در این عرصه تدوین شده است که عمدتا خاطره نگاری و نه تجربه نگاری است؛ اما یکی از آثار تولیدی در این عرصه که نسبت به بسیاری از آثار دیگر، سطح علمی بالاتر و مطلوبتری دارد، کتاب "در مکتب مصطفی" است که پیرامون شهید مصطفی صدرزاده به نگارش درآمده و آقای محمدمهدی رحیمی مصاحبههای آن را گردآوری و آقای دکتر جمال یزدانی از فعالان جبهه انقلاب فرهنگی، با فضل علمی خود توانسته الگوی فعالیت فرهنگی این شهید را استخراج و به جبهه فعالان فرهنگی انقلاب اسلامی ارائه کند.
میبنی به بررسی عنوان و سرفصلهای این کتاب پرداخت و گفت: نویسنده در بخش نخست زمینههای خانوادگی و اجتماعی شهید صدرزاده را بررسی کرده و در بخش دوم به معرفی شاخصههای مربیگری وی پرداخته و در فصل آخر نیز فرایند جذب، تثبیت و رشد نیروهای انقلابی را مطرح کرده است.
در ادامه این نشست، دکتر مؤمن به نقد و بررسی محتوایی کتاب در مکتب مصطفی پرداخت و ضمن تجلیل از این کتاب گفت: مشخص بودن چند امر میتواند سطح تولیدات تجربه نگاری فرهنگی را ارتقا بخشد که از جمله آنها توجه به نقطه اثرگذاری است.
وی به تحلیل «نقطه اثرگذاری» پرداخت و بیان کرد: باید انگیزشی یا دانشی یا کاربردی بودن اثر مشخص باشد.
مؤمن بیان کرد: «کیستی مخاطب» نیز از اموری است که باید روشن باشد، مخاطب کتاب می تواند سه گونه باشد: مخاطب عمومی (همه مردم)، مخاطب عمومی در حوزهای خاص و مخاطب خاص.
مؤمن با بیان اینکه کتاب در مکتب مصطفی به صورت پژوهشی و علمی نوشته است، افزود: این کتاب به صورت خاطره نگاری نگاشته نشده تا تمام افراد را تحت تأثیر قرار بدهد؛ بنابراین مخاطب این کتاب مخاطب عام و عمومی نیست.
این پژوهشگر ابراز کرد: «سطح کنشگری مخاطب» نیز باید مشخص باشد؛ آیا مخاطب کنشگر عادی میدان است؟ یا کارشناس و مسئول آن عرصه است؟ و یا آنکه سیاستگذار است؟
وی مشخص کردن «سطح ورود به مباحث» مانند مورد پژوهی، سرگذشت پژوهی و ... را نیز لازمه موفقیت این نوع تجربه نگاری ها دانست.
در ادامه این نشست، دکتر مولایی با بیان اینکه نویسنده در این کتاب چند مرحله جلوتر از کتابها در عرصه خاطره نگاری گام برداشته است؛ گفت: در بسیاری از کتابهایی از این دست، عناوین و مقولات مشابه میشود و صرفاً خاطرات متفاوت است که باید برای حل این مشکل اندیشه کرد.
این پژوهشگر بیان کرد: برای پرهیز از یکسانسازی عنوانها چند اقدام میتوان انجام داد؛ یکی از راهکارها آن است که به جای مطالعه موردی فردی، به مطالعه گروهی پرداخته شود؛ مثلاً الگوی تربیت انسانی در کل مبلغان راهیان نور بررسی شود.
مولایی گونهبندی مطالعات موردی فردی انجام شده را نیز از دیگر راهکارها بیان و ابراز کرد: باید پس از مطالعات موردی فردی، به گونه شناسی روی بیاوریم و درباره تیپهای شخصیتی و نه یک فرد خاص تحقیق انجام دهیم.
این پژوهشگر ابراز کرد: مثلا در موضوع کمکرسانی به افراد سیلهای اخیر در کشور تحقیقی صورت گرفت که بعد از انجام سی مصاحبه، افراد کمککننده به سیلزدگان در چهار شاخه تیپشناسی تقسیم شدند.
وی افزود: مطالعه ضد رقیبها و نیز مطالعه اکتشافی عمیق نیز از دیگر راهکارها، برای ایجاد تمایزبخشی در تجربه نگاری های فعالان جبهه فرهنگی انقلاب است.
وی با بیان اینکه در تجربه نگاری های فرهنگی تنها نباید به نکات مثبت توجه شود، گفت: کتاب سربلند که درباره زندگی شهید محسن حججی نگاشته شده، نویسنده ضعفها و خطاهایی را که وی انجام داده بود را نیز بیان کرده است؛ از این رو اثرگذاری آن بر مخاطب بیشتر است؛ اما نویسنده در کتاب در مکتب مصطفی هیچ نقطه منفی و خطایی از این شهید بیان نکرده است.
میبنی در پایان در جمعبندی این جلسه گفت: دکتر مؤمن بر این نظر است که باید نقطه اثرگذاری (هدف)، کیستی مخاطب، سطح کنشگری مخاطب و سطح ورود به مباحث (روش) در تجربه نگاری های فرهنگی مشخصتر باشد و دکتر مولایی بر این دیدگاه است که خروجی این سنخ پژوهشها تقریباً شبیه هم میشوند؛ از این رو باید با مطالعه گروهی به جای مطالعه فردی، گونهبندی مطالعات فردی انجام شده و نیز مطالعه ضد رقیبها و مطالعه اکتشافی عمیق، این پژوهشها را از تکرار نجات داد.