عبارت قرآنی «یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدیهِم» (الفتح: ۱۰) از جمله عباراتی است که وارد محاورات عرفی ما شده است و زیاد استفاده میشود، این فراز در سوره مبارکه فتح که این روزها زیاد میخوانیم، آمده است و سنتی بسیار زیبا و مهمی از این عالم را بیان میکند؛ اما متأسفانه فهمی که از آن جاافتاده است اشتباه است و ربطی به معنای آیه ندارد.
در عبارت «یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدیهِم» ضمیر جمع مذکر «هم» را بهاشتباه به ظالمان برمیگردانیم؛ درحالیکه این ضمیر به ولیّ خدا و کسانی که با او بیعت کردهاند، برمیگردد. معمولاً مردم وقتی میخواهند بگویند: دست خدا بالاتر از دست ظالمان است؛ یعنی بر قدرت آنها غالب است و ظالمها نمیتوانند مقابل خداوند کاری کنند، از این عبارت استفاده میکنند؛ اصل این حرف، درست است؛ اما منظور آیه این نیست.
ماجرای این آیه چیست؟! در سال هفتم هجری وقتی پیامبر (صلیالله علیه و آله) و اصحابشان، بدون تدارک جنگی و صرفاً با شمشیرهای درون غلاف، برای زیارت به سمت مکه میرفتند؛ مشرکان تصمیم گرفتند مانع ورود آنها به مکه شوند و به جنگ آنها بروند؛ پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) همراهان خود که قریب به ۱۴۰۰ تا ۱۶۰۰ نفر ذکر شدهاند را فراخواند و شرایط پیشآمده و توطئه احتمالی کفار را به آنها گفتند و از آنها خواستند، مجدداً با ایشان بیعت کنند.
مؤمنین با ایشان بیعت کردند و دستشان را در دست پیامبر (صلیالله علیه و آله) گذاشتند، این بیعت به بیعت شجره و بیعت رضوان نام گرفت؛ وقتی مؤمنین برای بیعت دستانشان را در دستان پیامبر اکرم گذاشتند؛ آنگاه آیه نازل شد «إِنَّ الَّذینَ یُباییعُونَکَ إِنَّما یُباییعُونَ اللَّهَ، یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدیهِم»؛ وقتی خبر بیعت مجدد مؤمنین به مشرکین رسید، رعب و وحشتی در دل آنها افتاد و شرایط تغییر کرد و کفار عوض جنگ با ایشان، پیمان صلح حدیبیه را با حضرت امضا کردند.
وقتی اصحاب دست بیعت و یاریشان را در دست پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) گذاشتند، خداوند گفت: دست خدا روی دست همه آنها قرار گرفت. پس «أَیْدیهِم» یعنی دست ولیِّ خدا و اصحابی که ایشان را یاری میدهند. خب حالا معنای دست خدا چیست؟ منظور، دستی شبیه همین دست مؤمنین نیست؛ چون «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْء» (الشوری: ۱۱) و «لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصار» (الانعام: ۱۰۳)؛ منظور آن دستی است که «بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ» (یس: ۸۳) دست، اشاره به قدرتی دارد که همه عالم فرمانبردار آن است.
آیه شریفه به این سنت الهی اشاره دارد که وقتی عدهای با ولیِّ خدا بیعت کنند و بیایند پایکار ولیِّ خدا بایستند، آن وقت نصرت و حمایت خداوند تبارک و تعای با این جماعت است و دیگر شکستی در کار آنها نیست. حمایت و نصرت خداوند؛ نه با ولیِّ خدای تنها است؛ نه با مردم تنها؛ بلکه وقتی مردم بیایند پایکار ولی خدا، آنگاه نصرت و حمایت خداوند هم میآید. اگر ولی خدا تنها بماند مغلوب ظالمان واقع میشود و اگر مردم هم دستشان در دست ولیِّ خدا نباشد؛ شکست میخورند.
میشود حکایت بهار عربی که چند سال در کشورهای عربی راه افتاد و دیدید چطور سرکوب شد؟! میشود حکایت مردمی که تا قبل از انقلاب اسلامی در هر جنگی یکتکه از کشورشان جدا میشد و انگلستان در ۱۲۹۸ش با ایجاد یک قحطی یکسوم مردم را میکشد؛ اما همین مردم بعد از انقلاب اسلامی به رهبری امام، در جنگ با عراقی که از ۲۳ کشور مستقیماً نیرو آورده بود و همهگونه حمایت تسلیحاتی میشد، یک وجب از این خاک را از دست نمیدهند.