در دهههای اخیر، بحث اسلامی سازی علوم انسانی از مباحث
چالشبرانگیز در محافل علمی است و بسیاری از صاحبنظران این حوزه، دستيابي به علوم
انساني اسلامي را گامی مهم برای مهندسي تمدن اسلامي به شمار میآورند.
به طور کلی، تحلیل «اسلاميت» علوم انسانی را میتوان
با رویکردهای مختلفی پیگیری کرد. بیشتر تحقیقات صورت گرفته در هر رویکرد نیز،
درباره مباحث نظری است که از ممکن بودن یا نبودن این امر و یا در نهایت، از مبانی
و اصول آن سخن گفتهاند؛ اما در کمتر تحقیق و پژوهشی به مصادیق این موضوع پرداخته
شده تا به طور خاص و به گونهای عینی و عملی به اسلامی کردن علوم انسانی، آن هم با
هدف حل مشکلات بشر از منظر قرآن کریم پرداخته شود. به همین دلیل پژوهش حاضر با
انتخاب یکی از این رویکردها به بررسی یکی از این مصادیق و تحلیل اسلامیت آن
پرداخته است.
قبل از آغاز بحث و بیان علت انتخاب مصداقِ بررسی شده،
به اختصار، رویکردهای مهم در اسلامی سازی علوم انسانی را برمیشماریم:
با جستجو در آثار صاحبنظران حوزه اسلامیسازی علوم
انسانی، میتوان دریافت که به طور کلی سه رویکرد عمده در این حوزه وجود دارد:
الف) برخی معتقدند در قرآن کریم به کلیه نیازهای بشر
در همه دورانها پاسخ داده شده و برای تمامی مشکلات بشر، راهحلهایی مطرح گردیده
است؛ پس به بهرهمندی از یافتههای دانشمندان و مخصوصا روانشناسان نیازی نیست و
مراجعه به متون دینی در این زمینه، کفایت لازم را مینماید. بر این اساس، وظیفه
مؤمنان در هر دوران، استخراج راهکارهای معنوی و پاسخیابی از قرآن برای رفع
نیازهای آدمی است.
ب) برخی دیگر از اندیشمندان دینی، بر این نظرند که
مشروعیت استفاده از یافتههای بشری در گرو تأیید و بهرهمندی از دادههای وحیانی
است. بر همین اساس، قبل از استفاده از نظریات و اندیشههای علمی دانشمندان علوم
مختلف، باید به دنبال مؤیدی برای آنها در متون دینی بود و تنها در صورت کسب
مشروعیت دینی است که یافتههای بشری، قابلیت اجرا و پیاده سازی در میان انواع
مختلف جوامع انسانی را دارند.
ج) گروهی از متفکران دینی نیز، بر این باورند که اگر
دستاوردهای بشری با شواهد دینی همراه شوند و از آموزههای دینی به صورت پشتوانههایی
برای غنیسازی یافتههای بشری استفاده شود؛ این یافتهها قابلیت اجرای بهتری برای
جوامع مذهبی داشته و نتایج بهتر و کارآمدتری را برجای خواهند گذاشت.
از میان سه رویکرد یادشده، رویکردی که در این نوشتار
به آن توجه شده، رویکرد سوم است که بر اساس روش شهید صدر تکمیل و سامان یافته است.
شهید صدر در مقام یکی از قرآنپژوهان شیعه، به گفتگوی دوطرفه با قرآن و بهرهمندی
همزمان از یافتههای بشری در کنار دادههای وحیانی، با هدف تقویت و غنیسازی هر
یک با دیگری معتقد است؛ البته بر اساس نیازها و مشکلات بشر در هر دوران. از نظر
او، یکی از وظایف مفسر، آگاهی از مشکلات و نیازهای جامعه بشری و سپس پاسخیابی
برای آنها به کمک تعالیم قرآن کریم است. در این روش، مفسر یا تحلیلگر، برای آگاهی
از موضوعات زندگی یا اعتقادي یا اجتماعی و جهانی، ابتدا باید دقت و تمرکز کافی
داشته، بهاندازه کافی از پرسشهای موجود درباره این موضوع و نیز تجارب و اندیشههاي
دیگران و یافتههای آنها در این باره آگاهی یابد؛ سپس به کمک یافتههای خویش، با نگاهی
پرسشگرایانه و با هدف پاسخیابی پویا، دیدگاه قرآن را از مقایسه نص آن با نتایج و
یافتههای اندیشه بشری به دست آورد.[1]
از این طریق، دستاوردهای بشری در کنار پاسخهای یافته شده از قرآن کریم در جوامع
مذهبی، کارکردهای مثبت و اثرگذارتری خواهند داشت و مفاهیم عمیق قرآن را نیز، در
جامعه کاربردی مینمایند.
به
غیر از شهید صدر، دینپژوهان دیگری نیز از این روش، در ذیل مباحث کارکرد دین در
دنیای امروز بهره بردهاند که از آنها میتوان پال تیلیش[2]،
متکلم پروتستان مذهب آلمانی را نام برد که معتقد است ربط و نسبت میان دین و فرهنگ
در هر عصری، مانند همبستگی میان پاسخ و پرسش در یک گفتگو است. از نظر وی، مسائل و
مشکلات اساسی که در دامان یک فرهنگ در جوامع مذهبی پدید میآیند؛ پرسشهاییاند که
در انتظار پاسخهای دینیاند. بنابراین، انسان هر عصر و فرهنگی باید از نو به دین
رجوع کرده، نقد حال خود را به این «صامت ناطق» بازگوید. وظیفه عالمان دینی نیز، در
هر عصری، میانجیگری میان فرهنگ آن عصر و سنتهای دینی است؛ هم باید مسائل و مشکلات
اساسی فرهنگ را نیک دریابند و به پیشگاه دین ببرند و هم باید پاسخهای دینی را از
دل متون مقدس استخراج کرده، برای انسانها به هدیه آورند[3].
غنیسازی هر یک «دین و فرهنگ» با دیگری، موجبات رشد و تعالی جامعه را فراهم میسازد.
بنابراین،
برای استفاده بهینه از یافتههای بشری و تضمین کارکرد مثبت آنها، مخصوصاً در جوامع
مذهبی، عرضه نیازها و مشکلات بشری و سپس دستاوردهای انسانی به ساحت قرآن کریم، با
هدف تکمیل و غنیسازی آنها، امری مهم و راهگشاست.
اما یکی از نیازها و مشکلات بشر متمدن امروزی که باید
از منظر دین، واکاوی و به آن پاسخ داده شود، بحث امید به آینده و ایجاد نگرش مثبت
و امیدوارانه در انسانها نسبت به وقایع مختلف زندگی است که ضمن ایجاد تلاشی
هدفمند در آدمی، تقویت و شادابی سلامت روان او را نیز تضمین خواهد کرد. پیگیری این
موضوع از این جهت مهم است که بشر از ابتدای ورودش به این دنیا تا زمانی که رخت سفر
را بسته، به سرای باقی کوچ میکند؛ به طور طبیعی همواره با نگرانىها و اضطرابهاى
بسيارى روبروست که باید با آنها مقابله و برای تداوم آرامش و ایجاد انگیزه لازم
برای زندگی خویش تلاش کند. یکی از اهداف پيدايش اختراعات و اكتشافات بشر نيز
دستيابى به آرامش و آسايش در زندگى و مبارزه با ناامیدی و افسردگی است. در حقیقت،
این آرامش و امید حاصل از آن، سرمایهی اصلی حیات آدمی است. انسانی که از آن بهرهمند
باشد احساس میکند همه چیز دارد، اما فرد بیبهره از آرامش روان و امید به آینده، با
ناامنی روانی، دغدغه خاطر و وسوسههای فزون خواهانه، در اوج قدرت مادّی نیز، هیچ ندارد.
به همین دلیل دانشمندان، متفكران و مصلحان بشري سالها
کوشیدهاند تا به کمک راهحلهايي مؤثر، انسان را از اضطراب و دلهره، احساس پوچي و
يأس پرهيز داده؛ اميد و آرامش را بر زندگي او حاکم کنند. در این میان، اندیشمندان علوم
انسانی و روانشناسان غربی در یکی دو دههی اخیر، به طور خاص، به این موضوع
پرداخته و به مثبتاندیشی و داشتن نگرش امیدوارانه به زندگی، به عنوان یکی از مؤثرترین
روشهای درمان بیماریهای روانی، به ویژه ناامیدی و افسردگی (فراگیرترین بیماری روانی
قرن) بسیار توجه کردهاند. حاصل تلاشهای ایشان، پیدایش نظریهای به نام نظریه امید
است که توسط چارلز ریچارد اسنایدر[4]
(1990) مطرح گردیده، این نظریه، گرچه قدمت کوتاهی دارد، اما تلاشي است منحصربهفرد
براي بررسي نقش اميد در درمان افسردگي و به تبيين شيوه درماني تازهاي براي رهايي از
نااميدي و ایجاد امید در آدمی پرداخته است؛ البته از اصول و راهکارهای این نظریه،
هم ميتوان براي ایجاد و افزایش امید در آدمی و پيشگيري از ابتلاء به ناامیدی بهره
برد و هم براي درمان نشانههاي نااميدي و افسردگي استفاده کرد.
از دیگر سو، در آیات قرآن کریم نیز درباره مسئله امید
و امیدواری به آینده، مطالب بسیاری بیان شده؛ به گونهای که با توجه به تعدد و
تنوع آیات مرتبط با بحث امید، این کتاب مقدس را با توجه به نامهای مبارکی که بر آن
نهادهاند، کتاب امید نیز میتوان نامید. برای نمونه، تفکر در قصّههای قرآن کریم
ما را به این حقیقت رهنمون میسازد كه یكی از اهداف بیان این قصّهها، تحكيم روح امید
در دل اهل ایمان است: )وكُلاًّ نَقُصُّ عَلَيكَ مِن أَنباءِ
الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَك([5]؛
و خداوند از طریق بیان زندگی این انسانهای نمونه، که مظهر کامل اسمای نیکوی الهی هستند
(منتهی الرجایا)، به پرورش روحیه امید و تقویت آن در سایر افراد بشر میپردازد: یوسف7،
این بندهی صالح خدا و این گمگشتهی عزیز یعقوب7،
سرانجام به آغوش پدر بازمیگردد (یوسف: 100)؛ آتشی كه نمرودیان برافروخته بودند،
برای ابراهیم7 به گلستانی از لطف و رحمت حق تبدیل
میشود (انبیا: 69). در ماجرای ایوب7، پس از تحمل
كردن تمامی رنجها، سلامتی و ثروت همراه با دیگر نعمتهای از كف رفته، دوباره باز میگردند
(ص: 43).
البته امیدبخشی قرآن كریم تنها در دایرهی دنیا محدود
نمیشود؛ بلكه آخرت آدمی را نیز فرا میگیرد. بشارت به بهشت، امیدی است كه در قرآن
كریم برای زندگی جاودان آخرت، مطرح گردیده و با بیان جزئيّات آن، شوق مؤمنان برای رسیدن
به آن بیشتر میشود (توبه: 22 - 21). اگر از دوزخ هم سخن به میان آمده، برای آن است
كه انسانها برای رسیدن به بهشت بکوشند و توشهی لازم را برای سفر آخرت فراهم آورند.
در قرآن كریم، برای آنكه تیرگی ناامیدی از دل مؤمنان زدوده شود، از زبان پیامبر بزرگی
چون یعقوب7 چنین آمده است: )وَلاَ
تَيْأَسُواْ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِنَّهُ لاَ يَيْأَسُ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِلاَّ
الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ([6].
بنابراین، هم بحث امید و امیدواری نسبت به آینده، از
مباحث بسیار مهم امروزی است و هم نظریه اسنایدر در این زمینه، در میان روانشناسان،
جامعیت دارد؛ قرآن کریم نیز بسیار به این موضوع اهمیت داده و آیات بسیاری پیرامون
آن در قرآن کریم یافت میشوند. بر همین اساس نگارنده درصدد است به فراخور گنجایش
این پژوهش، بر اساس روش شهید صدر، به عرضه و تطبیق یافتههای این نظریه با تعالیم
قرآن کریم بپردازد تا ضمن تقویت و غنیسازی
آن، آگاهیهای لازم را نیز از قرآن
کریم برای سؤالات زیر به دست آورد:
آیا میتوان برخی از مشکلات بشر متمدن امروزی، همانند
امید و امیدواری نسبت به آینده را در علم روانشناسی، بررسی و سپس رهیافتهای بهدست
آمده را با متن قرآن، مقایسه و نظر قرآن را درباره آن امور استخراج کرد؟ مشترکات و
مفترقات حاصل از این تطبیق تا چه حدّ راهگشا و مفیدند و به طرح راهحلهای مناسبی
میانجامند؟
اما ترتیب فصول و مطالب این نوشتار، به ترتیب زیر
است:
فصل اول: ابتدا به بررسی مفهوم امید و نقش آن در میان
روانشناسان پرداخته و سپس به دلیل جامعیت نظریه اسنایدر در این باره، این نظريه،
انتخاب و زوایای مختلف آن در پنج بخش توضیح داده شده است: تاريخچه امید در ميان
روانشناسان، نظریه امید، تحول امید در دوران رشد آدمی، مراحل امیددرمانی، اميد و
افسردگي. در پایان فصل نیز نتایج بیان شدهاند.
فصل دوم: متناسب با گنجایش کتاب، با استفاده از
تفاسیر متعدد به تحلیل آیات و مفاهیم قرآنی مرتبط پرداخته و عمده مطالب موجود در
قرآن را ذیل موضوع یاد شده، استخراج و به ترتیب زیر دستهبندی کرده است: واژگان
امید در قرآن، تبيين سيماي الگو پسنديده اميد در قرآن، تبيين سيماي الگوهاي ناپسند
اميد در قرآن و ناامیدی در قرآن. در پایان فصل نیز نتیجهگیری حاصل از این فصل
بیان شده است.
فصل سوم: این فصل، که اصلیترین بخش این نوشتار به
شمار میآید، بعد از بحث درباره چگونگی تعامل علوم مختلف با تعالیم قرآن کریم و گزارش
مختصر از پیشینه مطالعات موجود در این زمینه، بر اساس روش شهید صدر به تطبیق و
تحلیل مباحث فصول قبل پرداخته است. در این تحليل و بررسی، به وجوه افتراق و اشتراک
هریک از مباحث امید در حل مشکلات بشر، توجه گردیده و سپس با استفاده از آگاهیهای
تخصصی روانشناسی، به تحلیل روانشناختی مفاهیم قرآن کریم درباره امید، پرداخته
شده است. در نهایت نیز با بیان بخشی از مشترکات این نظریه با اصول و باورهای دینی
و همسو بودن آنها با مصالح اسلامی، کارآمدی کلی آن برای محو ناامیدی از زندگی
آدمی بیان گردیده است؛ البته به دلیل ساکت بوده این نظریه پیرامون مباحث ارزشی و
امور مطلوب و نامطلوب، در برخی موارد، به تکمیل این نظریه با امور یادشده نظر
داشته؛ اموری که به ایجاد امید راستین در آدمی و نیز مصونیت و پیشگیری دائمی او از
ناامیدی و افسردگی میانجامند.
اما از آنجا که یکی دیگر از اهداف این نوشتار، کاربست
دستاوردهای پژوهش در میان جوامع مذهبی است، به همین دلیل، نگارنده به انجام
تحقیقات میدانی در این حوزه نیز پرداخته و برای قضاوت صحیحتر درباره اثربخشی بیشتر
یا کمتر یافتههای پژوهش، نتایج حاصل از غنیسازی دینی نظریه امید اسنایدر را که
در فصل سوم بیان شدهاند، در میان جامعه بیماران مذهبی مبتلا به نارسایی قلبی در
شهر اصفهان، به آزمون گذارده است. یافتههای این آزمون، در بخش ضمائم آورده شدهاند.
ذکر این نکته نیز حائز اهمیت است که اثر حاضر، تکمیل
رساله کارشناسی ارشد نگارنده است که در سال 1388 در گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه
اصفهان، با راهنمایی دکتر اعظم پرچم و مشاوره دکتر مریم فاتحیزاده دفاع گردید.
زمانی که چاپ و نشر اثر در پژوهشکده باقرالعلوم7
قطعی شد، بنا بود که به رسم معمولِ چاپ آثار پژوهشی، فقط بازبینی و ویرایش صورت
گیرد اما در عمل، تغییرات و اصلاحات آن از حدّ ویرایش زبانی فراتر رفت. با این
همه، تلاش شده که افزودهها و اصلاحات، فضا و زبان اثر را از آنچه در ابتدا بوده،
دور نکند. بیشتر تغییرات مربوط به فصل اول و سوم است. ضمیمهای نیز به اثر افزوده
شده که حاصل اجرا و پیادهسازی محتوای فصل سوم در میان تعدادی از بیماران مبتلا به
نارسایی قلبی در شهر اصفهان است. البته این طرح با همکاری دو تن از دوستان یعنی
خانمها؛ نیلوفر بینائی و فرزانه حسینپور و تحت نظارت دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
انجام
گردیده است.
به
یاد میآورم که، چه در زمان انتخاب موضوع رساله و سپس تدوین آن و چه در زمان
بازبینی و اصلاح آن، همواره با این دغدغه مواجه بودهام که کارکرد دین در دنیای
مدرن چیست؟ چگونه میتوان به کاربست مفاهیم قرآن کریم و کاربردی کردن محتوای آن
کمک نمود؟ همواره احساس کردهام که بیان قرآن کریم از تکلفهای فیلسوفان و
متکلمان و لغویان و ادیبان میگریزد و با بیانی بسیار ساده و شفاف، آدمی را به
معنویت و آرامش فرامیخواند. تلاش نمودهام در این اثر، قرآن کریم را از بنبست
مباحث نظری جداکرده و به گونهای عینی و عملی آن را در بطن زندگی روزمره مردم عادی
وارد نمایم. بنابراین فکر میکنم مخاطب این کتاب، علاوه بر جامعه دانشگاهیان و
پیروان مباحث تخصصی و علمی، مردم عادی نیز باشند که در هیاهوی زندگی شهری و غوغای
دنیای مدرن به دنبال راهی مطمئن جهت ایجاد آرامش و رفع ناامیدی از خویش بوده تا از
این طریق به معنویت و امید از دست رفته خویش نائل گردند. این راه تا اندازهای
برای نگارنده رضایتبخش بوده است اما اینکه چقدر قرین توفیق بوده، مخاطبان و اهل
نظر باید داوری کنند. نگارنده برخی از نقاط ضعف این اثر را میداند و برای نقصانهای
بسیار دیگر که نمیداند، به نقد و نظر مخاطبان چشم دارد.
در پایان لازم میدانم از تمامی دوستانی که در این
مدت، بنده را در تکمیل و چاپ این اثر یاری نمودند تشکر و قدردانی کنم از جمله خانمها
نیلوفر بینایی، فرزانه حسینپور، جناب حجت الاسلام و المسلمین رضا محققیان «دایی
بزرگوارم» و جناب دکتر عابدینی. بیشک اگر تلاشهای این دوستان در این مدت نبود،
این اثر هرگز تکمیل و چاپ نمیگردید. از زحمات و تلاشهای دکتر اعظم پرچم و دکتر
مریم فاتحیزاده نیز مراتب سپاس و قدردانی را دارم.
امید است این رهیافت بتواند دریچه تازهای را بهسوی
سایر تحقیقات در این حوزه بگشاید و بُعد دیگری از نیازهای انسان را که در نظریه
اسنایدر به چشم نمیخورد، مطرح سازد.
زهرا محققیان
زمستان 1395
[4] . Charlz
Richard Snyder.