دومین نشست تجربهنگاری فرهنگی با موضوع «خودمردمنگاری؛ شیوهای در تجربهنگاری فرهنگی» با حضور حجتالاسلاموالملسمین دکتر خانمحمدی، مدیر گروه مطالعات فرهنگی و ارتباطات دانشگاه باقرالعلوم (علیه السلام)، حجتالاسلاموالمسلمین دکتر سیدمحمد ذوالفقاری، رئیس پیشین دانشگاه المصطفی در کنگو و دکتر مجید مبینی، مدیر گروه تجربهنگاری فرهنگی در پژوهشکدۀ تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم (علیه السلام) برگزار شد.
در ابتدا دکتر مبینی، دبیر علمی نشست، به بیان کلیاتی از خودمردمنگاری پرداخت و گفت: پژوهشگر وقتی میخواهد پژوهشی را انجام دهد، باید روشمند کار کند. روشها در علوم اجتماعی به کمی و کیفی تقسیم میشوند. روشهای کمی در پاردایم اثباتی و روشهای کیفی در پارادایم تفسیری ریشه دارند. برخی روشهای کیفی برجستهتر هستند، مثل مردمنگاری، پدیدارشناسی، نشانهشناسی و روایتپژوهی.
وی دربارۀ روش مردمنگاری بیان کرد: مردمنگاری یا قومنگاری یا اتنوگرافی، در گذشته بهمعنای این بود که پژوهشگرانی میان قومهایی حضور مییافتند و دربارۀ آن قوم تحقیق میکردند؛ اما امروزه از روش مردمنگاری حتی دربارۀ مطالعۀ یک گروه خاص هم استفاده میشود.
دکتر مبینی گفت: یکی از روشهای نزدیک به مردمنگاری، خودمردمنگاری یا اُتواِتنوگرافی است که لازم است این روش به جامعۀ علمی بیشتر معرفی شود.
وی افزود: کتاب «خودمردمنگاری هویت دانشگاهی» و کتاب «پشت دریا شهری است»، هر دو بهقلم دکتر نعمتالله فاضلی، و رسالۀ دکتریِ خانم حیدری با عنوان «هویت معلمی»، از معدود منابع فارسی دراینباره است و رسالۀ دکتریِ آقای ذوالفقاری نیز جزو معدود کارهایی است که دربارۀ خودمردمنگاری نوشته شده است و ایشان با استفاده از روش خودمردمنگاری، تجارب زیستۀ خود در کنگو را بیان کردهاند.
حجتالاسلاموالمسلمین دکتر خانمحمدی
در ادامۀ این نشست حجتالاسلاموالمسلیمن دکتر خانمحمدی به توضیح روش مردمنگاری پرداخت و گفت: خودمردمنگاری ذیل مردمنگاری قرار دارد و ازاینرو برای شناخت روش خودمردمنگاری، شناخت روش مردمنگاری ضروری است.
وی با تفکیک سهگانۀ مردمنگاری (قومنگاری، اتنوگرافی)، مردمشناسی (إتنولوژی) و انسانشناسی فرهنگی (آنتروپولوژی) گفت: مردمنگاری رویکرد توصیفی دارد؛ اما مردمشناسی، یک مرحلۀ تکاملیافتهتر از آن است؛ زیرا میگویند ما میخواهیم کلیت فرهنگ انسانی را بشناسیم. در عین حال، امروزه انسانشناسی فرهنگی، ادعایی بیش از مردمنگاری هم دارد.
حجتالاسلاموالملسمن خانمحمدی، رویکرد انسانشناسی فرهنگی را یک رویکرد کیفی توصیف کرد و گفت: روشهای کیفی در مقابل روشهای کمی است. روشهای کمی یا آماری در قرن نوزدهم و بعد در قرن بیستم روش غالب بود؛ ولی امروزه روشهای کیفی مورد استفادۀ بسیاری قرار میگیرد.
وی به تبیین روشها و مراحل پژوهش کیفی پرداخت و بیان کرد: روش کیفی، هنری است و دست پژوهشگر را بازتر میکند و همچنین تکنیکهای این روش متنوعتر است و نمیتوان آن را به یکسری تکنیکهای خاص محدود کرد.
او با بیان اینکه مردمشناسی و انسانشناسی فرهنگی خاستگاه کلیسایی دارد، گفت: روش انسانشناسی را کشیشها تولید کردند؛ یعنی نویسندگان اصلی در این عرصه، کشیشها و مذهبیها بودند.
دکتر خانمحمدی بیان کرد: در ابتدا انسانشناسی فرهنگی، رویکردی دینی داشت؛ یعنی کشیشهایی که به تبلیغ میرفتند، برای دیگر کشیشها گزارش میآوردند تا بقیۀ کشیشها که میخواهند به تبلیغ بروند، اطلاعاتی دربارۀ آنها داشته باشند و کلیسا از این اطلاعات استفاده میکرد. اگر ما این رویکرد انسانشناسی را در حوزۀ علمیه ترویج کنیم و آموزش دهیم، هیچ قشری همانند طلاب نمیتوانند در این زمینه موفق باشند.
این استاد دانشگاه ابراز کرد: بعدها دولتهای استثماری این اطلاعات را از کلیسا گرفتند؛ زیرا اگر کشور استعمارگری بداند که در آن مناطق چه خبر است و ارزشهای مردمان چیست، بهراحتی میتواند به استثمار و چپاولگری در آن کشورها بپردازد.
وی با بیان اینکه برای بررسی موضوعات مذهبی، بهترین روش همان روشهای کیفی و انسانشناختی است، گفت: موضوعات مذهبی متناسب با روش کیفی است و با روشهای کمی نمیتوان رفتارهای مذهبی را فهمید و کشف کرد؛ یعنی شما اگر با فرد مصاحبۀ عمیق انجام ندهید، نمیتوانید موضوع را درک کنید؛ پس به رویکرد پدیدارشناسانه و نشانهشناسانه نیاز است؛ مثلاً کشورهایی مثل مصر ایران و هندوستان دارای فرهنگ لایهلایۀ عمیق هستند. اینجا حرفها چند لایه است، خیلی بهلحاظ عمق فرهنگی عمیق هستند؛ بنابراین اینجا شما استعاره و کنایه و رمز زیاد دارید. متناسبترین روش برای مطالعه در این نوع کشورها، رویکرد انسانشناختی و مردمشناختی است. اصلاً روشهای پیماشی جواب نمیدهد.
حجتالاسلاموالمسلمین خانمحمدی بیان کرد: آثاری که از طریق مردمشناسی یا انسانشناسی تولید میشود، دارای لذت متن هستند و بُعد هنری دارند، در مقابل کارهای پیمایشی. یک مقالۀ جامعهشناختی که شما مطالعه کنید، اصلاً دلتان نمیخواهد آن را مطالعه کنید؛ چون همهاش فرمول و آمار و مانند اینهاست.
وی با بیان اینکه رویکرد انسانشناختی یا تجربهنگاری، علم و فن و هنر است، گفت: انشانشناختی علم است؛ یعنی شما باید انسانشناسی را در کلاس بیاموزید و برخی از تکنیکها، فنون و علم آن را یاد بگیرید. رویکرد انسانشناختی، فن هم هست؛ یعنی اگر کسی کار انسانشناسی انجام ندهد، خودش نمیتواند یاد بگیرد. اصلاً یادگرفتن این روش باید در میدان باشد؛ مثل یاد گرفتن کامپیوتر است. شما هرچه بگویید کامپیوتر چیست، مادامی که پشت کامپیوتر ننشینید، یاد نمیگیرید.
مدیر گروه مطالعات فرهنگی و ارتباطات دانشگاه باقرالعلوم (علیه السلام) مطرح کرد: انسانشناسی به نگارنده اجازه میدهد خودش را هم نشان بدهد. او در این کار باید نوآوری داشته باشد و هنر خویش را بروز بدهد. در این زمینه نگارنده میتواند هنرنمایی کند.
این استاد دانشگاه به چهار تکنیک جمعآوری اطلاعات اشاره کرد و گفت: جمعآوری اسناد، مشاهده، مشاهدۀ مشارکتی و مصاحبۀ عمیق، از تکنیکهای جمعآوری اطلاعات است که پژوهشگر آنها را برای هر کار پژوهشی لازم دارد.
وی مرحلۀ دیگر تجربهنگاری با رویکرد انسانشناسی را توصیف پدیدههای اطراف خویش دانست و بیان کرد: توصیف یعنی محقق رفته اسناد را دیده و خودش در آن مشارکت کرده است؛ حتی ممکن است آن پدیده را بهگونهای توصیف کند که گویا فیلمبرداری کرده است.
دکتر خانمحمدی بیان کرد: نقطۀ تلاقی انسانشناسی فرهنگی با مردمنگاری در همین توصیفگرایی پدیدههای موضوع است؛ بهگونهای که بیست مصاحبه از افراد مختلف به یک مصاحبۀ سیصفحهای توصیفی تبدیل میشود.
استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه مرحلۀ دیگر انسانشناسی فرهنگی، معناکاوی پدیده است، گفت: معناکاوی پدیده بهمعنای توصیف عمیق از منظر کنشگران و نیز از دیدگاه محقق است.
ابراز کرد: معناکاوی (چیستی معنای هر پدیده) از منظر کنشگران از طریق مصاحبه با افراد صورت میگیرد. سپس در گام بعدی، خود کنشگر پاسخ میدهد. معناکاوی از منظر محققان مسائلی است که خود کنشگران به زبان نمیآورند یا نمیخواهند بگویند یا نمیدانند؛ اما محقق به پدیده نگاه و برخی از معانی را به آن الصاق میکند.
حجتالاسلام ذوالفقاری
در ادامۀ این نشست، حجتالاسلام دکتر ذوالفقاری به تشریح روش خودمردمنگاری پرداخت و با بیان اینکه خودمردمنگاری در واقع بهنوعی، اعتراض به روشهای تجربی است، گفت: زمانی روشهای تجربی بر جوامع علمی سیطره داشتند و بعد از آن، تفسیریها آمدند در مقابل روشهای پوزیتویستی جبهه گرفتند؛ ازاینرو خودمردمنگاری یا مردمنگاری بهنوعی، اعتراضی بلند به روشهای پوزیتویستی و تجربی است.
رئیس پیشین دانشگاه المصطفی در کنگو، گفت: نقطۀ مرکزی خودمردمنگاری، خود شخص محقق است و نگاه به خود، در ادبیات اسلامی نیز وجود دارد. در آيات قرآن كريم، سخنان اميرالمؤمنين و ائمۀ معصومان: و نگاه فلاسفه و علماي خودمان، يك نگاه جدي به خود، نفس، علم النفس و معرفت نفس وجود دارد.
وی با بیان اینکه اتواتنوگرافی برای تجارب عام و دمدستی استفاده نمیشود و برای تجارب جذاب و خاص استفاده میشود که در دسترس همگان نباشد، ابراز کرد: تجربۀ روزمره، ارزش آنچنانی ندارد. در سایر پژوهشها نیز محقق زمانی سراغ شخصی میرود که شخصِ خاصی بوده و تجربۀ منحصربهفردی داشته باشد. هرچه این فرد خاصتر باشد، ارزش تجربۀ وی بالاتر است. البته ممکن است وی را کسی نشناسد؛ اما تجربۀ منحصربهفردی دارد.
دکتر ذوالفقاری در ادامه بر رویکردهای اتواتنوگرافی مروری داشت و گفت: خودمردمنگاری دارای رویکرد توصیفی و واقعگرایانه، احساسی و عاطفی، تحلیلی و تفسیری، و تخیلی و خلاقانه است که از این میان آنها، اولی و سومی علمی است؛ اما دومی و چهارمی، رویکردی است که موجب جذابشدن متن میشود.
رئیس پیشین دانشگاه المصطفی در کنگو، بیان کرد: پژوهشگری که از روش خودمردمنگاری استفاده میکند، باید روزنگاری داشته باشد و مدتها اطلاعات جمعآوری کند و همۀ تقریرات و یادداشتها، عکسها و یادگاریهای وی در این زمینه ارزش خواهد داشت.
حجتالاسلام ذوالفقاری ابراز کرد: با هر اتفاقی، ابعاد خود بودن هر فرد تغییر میکند. در تجربهنگاری، نخستین قدم این است که وقتی کسی روایتی میکند، از جایگاه چه هویتی به این کار میپردازد؟ از چه موضعی تجاربش را میگوید؟ با چه هویتی سخن میگوید؟
وی با بیان اینکه چون در مردمنگاری، محقق عقب ایستاده است، خطا در تحلیل آن بسیار زیاد است، گفت: تجربۀ کسانی که دو روز یا شش ماه یا چند سال با مردمان یک منطقه و کشور خاصی زندگی کرده و تجربیات خویش دربارۀ آدابورسوم آن مناطق را نوشتهاند، بسیار متفاوت است؛ بنابراین، بیشتر تجربهکردن میتواند نوشتن را مشکلتر، اما علمیتر و دقیقتر کند.
حجتالاسلام ذوالفقاری با بیان اینکه اتواتنوگرافی متکی بر تجربه و زیست مستمر است، گفت: پژوهشگر باید بخشی از مردم آن منطقه شود و البته هویت خودمردمنگاری خود را نیز حفظ کند و در اتواتنوگرافی، هم خودش را و هم لحظاتی را مینویسد که در حال تغییر است. او تحولات، تغییرات و لحظات خود را ثبت میکند.