راهبردهای همگرایی مردم و روحانیت
نام سند:
|
راهبردهای همگرایی مردم و روحانیت
|
گروه:
|
اندیشکده باقرالعلوم (علیه السلام)
|
تهیه و تدوین:
|
آقای دکتر محمدی
|
اظهار نظر کنندگان:
|
حت الاسلام دکتر رهدار، حجت الاسلام دکتر هاشمیان، حجت الاسلام دکتر خانمحمدی، دکتر مومن، دکتر صفار هرندی
|
ناظران علمی:
|
دکتر اسماعیل پور
|
واژه های کلیدی:
|
روحانیت، همگرایی، منزلت اجتماعی
|
ویرایش نهایی:
|
20/06/1400
|
عنوان:
راهبردهای همگرایی مردم و روحانیت
- چکیده:
بحث همگرایی مردم و روحانیت یکی از مسائل جدی حوزه و جامعه تلقی می شود و می توان از زوایای مختلفی به این موضوع ورود کرد. لذا با توجه به این مهم، نشست نخبگانی با موضوع راهبردهای همگرایی مردم و روحانیت برگزار گردید. مباحث مطرح شده در نشست ذیل چهار عنوانِ شاخص های تعامل مردم و روحانیت، عوامل و شرایط زمینه ای تعامل مردم و روحانیت، عوامل واگرایی و راهبردهای همگرایی جمع بندی شده که به تفصیل بیان می گردد. از منظر اکثر افراد حاضر در جلسه، واگرایی بین مردم و روحانیت رخ داده که بروز آن را در کاهش مرجعیت روحانیت در عرصه های مختلف سیاسی و اجتماعی، کمرنگ شدن حضور مردم در مساجد و مناسبتهای مذهبی و همچنین کاهش استقبال از تحصیل در حوزه های علمیه، مشاهده می کنیم. برای فهم بهتر واگرایی یا همگرایی نیازمند شاخصهایی برای درک این پدیده می باشیم. از جمله این شاخصها می توان به کم رنگ شدن حضور روحانیت در عرصه ی سیاست، تعامل مردم با روحانیت در جامعه و مرجعیت فکری و فرهنگی روحانیت اشاره نمود.
لازم می آید در کنار بررسی عوامل واگرایی و همگرایی مردم و روحانیت به روندهایی که به صورت غیر مستقیم، شرایط و زمینه هایی که در تعامل مردم و روحانیت تاثیر بسزایی می گذارند، مورد توجه قرار داد، تا به راهبردهای مفید در این امر دست یابیم. در این گزارش به تفصیل به عوامل زمینه ای ، عوامل واگرایی و راهبردهای مطرح شده در این زمینه می پردازیم.
- مقدمه:
روحانیت در نظام جمهوری اسلامی یکی از عناصر مهم بشمار می آید، همان طور که روحانیت از قبل انقلاب نقش بسزایی در پیروزی انقلاب اسلامی و پیشبرد اهداف حکومت دینی ایفا کرده اند و در طول دو قرن اخير حضور علماي دين در رهبري و اتاق فكر تحركات ضد استعماري و ضد بيگانه، از فتواي ميرزاي شيرازي در تحريم تنباكو و تا ايستادگي علماي مجاهد در مقابل جريان انگليسي مشروطه، و مقابله مدرس با قراردادهاي استعماري و حكومت مستبد رضاخان، و همچنین نقش آيتالله كاشاني در جريان ملي شدن صنعت نفت و نقش امام خميني (ره) به عنوان يك مرجع بزرگ در رهبري انقلاب اسلامي در روحانيت مشهود است، در عصر حاضر نیز نقش مهمی در پیشبرد راهبردهای انقلاب دارد.
روحانیان در انقلاب، همواره در میان جامعه، از نفوذ اجتماعی بالایی برخوردار بوده اند و نقش راهبردی و اساسی در تحقق اهداف انقلاب اسلامی به عنوان سفیران هدایت ایفا کردند،اما میزان نفوذ این گروه تاثیرگذار، بر اثر تحولات گوناگون، دستخوش تغییرات شده و این تغییرات در نفوذ اجتماعی آنان اثر گذار بوده و باعث ایجاد واگرایی و فاصله بین جامعه و روحانیت گردیده است. از نشانه های این واگرایی می توان کم رنگ شدن حضور عامه مردم در مساجد و مناسبتهای مذهبی، کم شدن مرجعیت روحانیت در عرصه های اجتماعی و سیاسی و پایین آمدن استقبال برای تحصیل در مراکز حوزوی و... نام برد. با توجه به اینکه هدف انقلاب اسلامی حرکت به سمت ایجاد دولت اسلامی بوده و روحانیت نقش راهبردی در این امر را دارند، لذا مسئله ی ارتباط میان عامه مردم و متولیان دین در جامعه امروز ایران از اهمیت به سزایی برخوردار است.
از سویی نفوذ اجتماعی روحانیت باعث اعتماد اجتماعی ، مشروعیت سیاسی و برقراري پیوند در شبکه اجتماعی می گردد و بسیاري از هزینه هاي کنشهاي اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادي و فرهنگی را کاهش می دهد. لذا لازم می آید عوامل ،راهبردها، بستر ها و زمینه های ایجاد همگرایی و یا واگرایی بین مردم و روحانیت مورد بررسی و گفتگو قرار گیرد تا با بررسی ابعاد رابطه بین مردم و روحانیت، این سرمایه اجتماعی تقویت شود.
- شاخص های واگرایی و همگرایی مردم و روحانیت
برای فهم تعامل مردم و روحانیت نسبت به پدیده همگرایی یا واگرایی، نیازمند شاخص ها و سنجه هایی جهت درک بهتر پدیده همگرایی می باشیم. سنجه هایی در این نشست مورد بررسی قرار گرفت که به شرح ذیل می باشد:
-
- الف)کمرنگ شدن حضور روحانیت در انتخاب سیاسی مردم
با بررسی یکی از نهادهای انتخابی مردم مانند مجلس در می یابیم که حضور روحانیت در انتخاب های مردم کمرنگ شده که این نشان دهنده کم شدن رابطه مردم و روحانیت است. اگر نگاهی به آمار حضور روحانیت در مجلس داشته باشیم همواره کاهش حضور روحانیت در مجلش را شاهد هستیم. حضور روحانیت در مجلس اول ۵۰ درصد، مجلس دوم 2/55 درصد یعنی بیش از نصف مجلسی ها روحانی بودند. مجلس سوم 30/30 درصد.۴ مجلس چهارم4/24 درصد. مجلس پنج 3/19درصد . دوره شش 7/11 درصد . دوره هفت 8/14 درصد.دوره هشت ۱۵ درصد. دوره نهم 4/9 درصد. دوره دهم 5/5 درصد ، البته دوره یازدهم به حدود ۱۰ درصد که نسبت به قبل افزایش پیدا کرده که مشارکت پایین در این دوره در این آمار بی تاثیر نیست. با این حال در روند کلی حضور روحانیون در مجلس به عنوان نهاد انتخابی کاهش یافته است. نکته ای که باید در این سنجه مورد توجه واقع گردد میزان درخواست طلاب و روحانیون برای شرکت در انتخابات است. به عنوان مثال در دوره اول انقلاب به واسطه فرمان حضرت امام یا فضای ایجاد شده استقبال روحانیت در این عرصه افزایش یافته است. لذا می بینیم تعداد کرسی هایی که به روحانیون تعلق میگیرد به مراتب بیشتر است و باید میزان کاندیدا شدن روحانیت در این عرصه هم مورد توجه قرار گیرد تا بتوان نتیجه صحیح از حضور روحانیت در مجلس را دریافت نمود.
-
- ب) کنش اجتماعی شاخص همگرایی و یا واگرایی روحانیت
برخی نوع رفتار و برخورد مردم با روحانیت را نمایان گر همگرایی و یا واگرایی می دانند. به این معنا که اگر در جامعه روحانیت مورد احترام واقع شدند نشانه همگرایی و در صورت توهین و بیاحترامی مردم به روحانیت نشانگر واگرایی مردم از روحانیت می باشد.
-
- ج)مرجعیت فکری ، فرهنگی سیاسی مردم و روحانیت
یکی از جامع ترین شاخصها، مرجعیت اجتماعی و فرهنگی و سیاسی روحانیت میان مردم بوده که به اتفاق می توان گفت در این حوزه با چالش هایی روبرو هستیم. مرجعیت فرهنگی، سیاسی و فکری روحانیت در جامعه امروزی دستخوش تغییراتی قرار گرفته است. لذا شاخص نوع رفتار و احترام گذاشتن مردم با روحانیت مورد خدشه است ونمی شود با این شاخص میزان همگرایی مردم و روحانیت را سنجید. بنابراین با توجه به روی کار آمدن رقبایی در زمینه های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی مرجعیت روحانیت مورد خدشه واقع شده و می توان گفت اگر با این شاخص بسنجیم واگرایی بین مردم و روحانیت رخ داده است. ازطرفی میزان انسجام نظام هنجاری مردم و روحانیت معلول هم جهت بودن نظام فکری و فرهنگی مردم با روحانیت می باشد.
- عوامل و شرایط زمینه ای تعامل مردم و روحانیت
- مورد توجه قرار گرفتن روحانیت در عصر حاضر
پس از انقلاب، حوزه های علمیه با یک تحولی روبرو شدند. استقبال گسترده افراد برای ورود به حوزه علمیه نشان دهنده این تحول می باشد. به عنوان مثال در عصر آیت الله بروجردی تقریبا 6 هزار طلبه در حوزه های علمیه مشغول به تحصیل بودند اما امروزه بالای 100 هزار طلبه در حوزه های علمیه ورود کردند. از این روی تعداد بالای طلاب حوزه های علمیه با چالش هایی در جامعه مواجه می شوند. علاوه بر آن در گذشته روحانیت، زیاد مورد توجه جامعه قرار نمی گرفتند و نهایتاً هر روحانی در شهر و یا روستای محل تبلیغ خود مورد قضاوت جامعه پیرامونی خود قرار می گرفت. اما در عصر حاضر با گسترش فضای رسانه ای، کوچکترین رفتار از روحانیت مورد قضاوت جامعه قرار می گیرد و این در تعامل با مردم و جایگاه روحانیت تاثیر بسزایی ایفا می کند .
-
- انقلاب اسلامی ایجاد ارتباط جدید بین مردم و روحانیت
انقلاب اسلامی در رابطه روحانیت و مردم، وضعیتی نو پدید را به وجود آورده است. قاعدتا این رابطه جدید معلول تشکیل حکومت و ورود روحانیت به حوزه سیاست می باشد.مناسبات جدید روحانیت که محصول انقلاب اسلامی است، زمینه ارتباط مردم و روحانیت را دستخوش تغییر قرار داده و با کاهش ارتباط مردم و روحانیت مواجه شده ایم.
-
- تاثیر رشد فرد گرایی و عقلانیت ابزاری در ارتباط مردم و روحانیت
با توجه به رخ دادن تحولات بعد از مشروطه، یک سری عواملی اثرات ویژه ای در اجتماع به جای گذاشته اند. با ورود مدرنیته به عنوان تحول جدی در نظام اجتماعی جمهوری اسلامی وارد دوران جدیدی شد. بعد از انقلاب هرچه پیش آمدیم سویه های مدرنیته در جامعه ی ایرانی بیش از بیش افزایش یافت. فضای مدرن در جامعه ی ایرانی اثرات خاص خودش را به جای می گذارد. پیمایش هایی که در ارزش ها و نگرش های ایرانیان در حوزه ی فرهنگ انجام گرفته، رشد فردگرایی در ایرانیان به خصوص در نسل های دهه ی 60 و 70 به وضوح دیده می شود. نسل جدید که به آن نسل Z می گویند اساسا در بستر فضای مجازی به دنیا می آید و رشد میکند، این جامعه به خصوص در نسل های جدید فرد گرایی و عقلانیت ابزاری رشد روزافزونی داشته است.
جامعه ای که در آن فردگرایی و عقلانیت ابزاری به چشم می خورد، افراد دیگر حاضر نیست فقط شنونده باشد و دنبال خروجی های عملیاتی هستند. لذا در صورت حاکم شدن این روحیه، انتظارات مردم عوض می شود و دنبال محصولات فکری کاربردی می گردند.در جامعه ای که رشد فرد گرایی و عقلانیت ابزاری زیاد شده، به شدت به سمت خود مرجع گرایی گرایش پیدا می کند و با کاهش نقش مرجعیت روحانیت در امر دینی روبرو می شویم.
-
- رسانه ای شدن جامعه
رسانه ای شدن جامعه عامل تاثیرگذار در حوزه ی افکار عمومی است. جامعه ای که رسانه در آن غلیظ باشد، عاملیت های رسانه ای که در افکار عمومی به شدت بازیگری می کنند، فعال می شود.البته این نکته حائز اهمیت است که رسانه، افکار عمومی جامعه را نه به صورت عمیق، بلکه به صورت مقطعی میتواند جهت دهد. در حوزه ی ارتباطات، رسانه هایی که با سویه های سیاسی در جامعه اسلامی فعال هستند، و قشر روحانیت را با فضای سیاسی گره می زنند، می توانند به افکار عمومی و فضای سیاسی، به شدت ضریب دهند.می توان رسانه ای شدن جامعه را بستری موثر و جدی در تعامل مردم و روحانیت دانست.
- عوامل واگرایی مردم و روحانیت
- فاصله روحانیت از مردم
بعد از انقلاب زمینه فعالیت روحانیت در حکومت به صورت چشمگیری گسترش یافت و این عامل باعث افزایش حضور روحانیت نخبه در امور حکومتی شود و به تبع، میزان ارتباط آنها با مردم کاهش یافت و از طرفی با توجه به رشد تکنولوژی و هجمه های فرهنگی نوع سبک زندگی جامعه از گفتمان دینی فاصله معنا داری یافته که ایجاد واگرایی مردم و روحانیت را در پی داشته است.
یکی از دلایلی که مردم در اول انقلاب به روحانیت رو آوردند، ارتباط تنگاتنگ جامعه با روحانیت بود.در عصر فعلی به دلایل مختلفی حضور روحانیت را در بین مردم شاهد نیستیم.شاید بتوان به عوامل رسانه ای و فاصله طبقاتی قشر خاصی از روحانیت در واگرایی مردم از روحانیت اشاره نمود.
-
- عدم رویکرد انتقاد ی به حکومت
روحانیت، در اعصار گذشته خود را مسئول مشکلات مردم و طرف مردم می دانستند و همواره منتقد حکومت ها و مشکلات مردم را پیگیری می کرند اما بعد از انقلاب به خاطر مسئولیت برخی روحانیت در حکومت و ترس از انتقاد برخی، رویکرد انتقادی به حکومت کمرنگ شده و گاهی به توجیه گری دولت ها روی می آورند و این باعث شکاف بین مردم و روحانیت شده و دیدگاه جامعه به سمت شراکت روحانیت در مشکلات موجود، سوق می یابد. رویکرد انتقادی به حاکمیت، یکی از عوامل مهمی بود که در گذشته وجود داشت اما الان حاکم نیست.
-
- عدم ارتزاق روحانیت از مردم
یکی از دلایل واگرایی، عدم اتصال روحانیت به مردم از جهت اقتصادی می باشد. در قدیم ارتزاق حوزه های علمیه از سمت مردم صورت می گرفت و روحانیت خود را متصل به مردم می دانستند، اما امروزه با شاغل شدن برخی روحانیون در سازمانها و... دیگر احساس نیاز به مردم ندارند و این باعث شکاف مردم و روحانیت گشته است.
-
- عدم سواد رسانه طلاب
با رشد تکنولوژی و علم، دسترسی داده های علمی ، دینی و... برای عموم جامعه سهل گشته و بر خلاف قدیم دیگر روحانیت تنها مرجعیت علمی به حساب نمی آیند. لکن امروزه آگاهی مردم نسبت به مسائل دینی و اجتماعی بالا رفته و لازم می آید طلاب آگاهی و اطلاعات خود را گسترش دهند تا مرجعیت علمی آنها حفظ گردد. لذا گاهی پایین بودن سطح سواد علمی و رسانه ای برخی طلاب، شان روحانیت را در ذهن مردم پایین آورده و خود عامل واگرایی بین مردم و نسل جدید می گردد.
-
- سیاست زدگی
ورود افراطی برخی روحانیون در امور سیاسی و سیاسی شدن عامل واگرایی مردم و روحانیت گشته است. درست است طلبه باید سیاسی باشد و سیاست عین دیانت است، ولی دخالت در جزئیات و سیاسی شدن عارضه ای است که عامل شکاف بین مردم و روحانیت می شود و همگرایی را خدشه دار میکند. یکی دیگر از بستر های سیاست زدگی، سیاسی سازی آموزه های دینی یا به عبارت دیگر ایدئولوژیک شدن دین بوده، که همواره خطرناک است. به این معنا که مردم امروزه احساس میکنند روحانیت اگر از گفتمانی تبلیغ میکنند، منافعی برای آنها وجود دارد. لذا لازم می آید دفاع روحانیت از حقیقت اسلام باشد و گفتمانِ حقیقت محور را ترویج نمایند.
-
- عدم تناسب نظام آموزشی حوزه با ایفای نقش در روندهای اجتماعی
مسئله عدم ایفای نقش روحانیت در روندهای عمومی جامعه نقش بسزایی در واگرایی مردم و روحانیت ایفا می کند. به این منظور باید نقشی که روحانیت برای خودش در فضای اجتماعی یا در کلیت منظومه مناسبات اجتماعی قائل است مشخص شود و نکته مهم تر اینکه نظام تعلیمی و آموزشی روحانیت تا چه اندازه با این روند های اجتماعی تناسب دارد؟
در گذشته نهاد روحانیت به عنوان نهاد علمی جامعه ما شناخته و کانون اصلی علم آموزی و دانش بودند. لذا روحانیت مهمترین ویژگی شان این بود که قشر باسواد و آگاه به حساب می آمدند. اما با رشد نظام آموزشی مدرن چهارچوب دیگری از سواد در جامعه گسترش یافته و به سرعت در جامعه فراگیر شده است.
طبیعتاً گسترش سواد مدرن چهارچوب قبلی رابطه روحانیت با جامعه را که رابطه عالم و جاهل بود دچار اختلال کرده، به این معنا که دیگر منشاء اصلی نیاز جامعه به روحانیت تا حد زیادی نمی تواند مسئله دانش باشد هر چند که به هر حال مسائل مربوط به احکام و مسائل شرعی کماکان وجود دارد. لکن با رشد تکنولوژی و دسترسی آسان به اطلاعات این حوزه از کارویژه های روحانیت هم خدشه دار شده است. از طرفی زمینه هایی برای فعالیت روحانیت مانند امام محله و... وجود دارد که نهاد حوزه طلاب علوم دینی را برای این بستر آماده نکرده و آموزش های مکفی داده نمی شود و سیستم آموزشی حوزه طوری سازمان داده شده که طلاب را برای اجتهاد و مرجعیت آماده می کند و توجه ای به نیاز های روز جامعه نشده است. در نتیجه نهاد های جایگزین نیازهای اصلی جامعه را تامین می کنند.
-
- حل مسائل و ارتباط و تربیت با ادبیات علوم انسانی عامل واگرایی
روشهایی که در تبیین و حل مسائل رابطه مردم و روحانیت به کار می رود به شیوه، تکلم و ادبیات علوم انسانی جدید صورت می پذیرد، یعنی سعی می شود تبیین رابطه مردم و روحانیت را به یک حالت تکلنیکال تبدیل کند و به صورت تجربی به این مسئله نگاه شود. می توان گفت ادبیات علوم اجتماعی غربی برای حل مشکلات تعامل روحانیت با مردم، به نوعی روحانیت را از مردم دور میسازد به طوری که با به کار بستن ادبیات علوم انسانی غربی در حل مسائل، رابطه عالم و مردم خدشه دار می کند. شیوه ی مدیریت اجتماعی که در جامعه حاکم است، مشکلات زیادی در حوزه های فرهنگی و اجتماعی ایجاد کرده است که در بلند مدت فاصله ی روحانی و جامعه را زیاد میکند. باید روحانیت به جایگاه خودش برگردد و از ادبیات، بحث معارفی، بحث اخلاق، بحث عرفان و... خودش استفاده کند.
-
- سازمان واره کردن نهاد حوزه
در تاریخ، روحانیت و حوزه به عنوان یک نهاد اجتماعی شناخته می شود،ولی متاسفانه در دو دهه اخیر با شتاب فراگیری، نهاد حوزه به سمت سازمانی شدن حرکت نموده است. سازمان واره شدن حوزه عامل ایجاد فاصله از زیست جهان مردم و جامعه می گردد، و از سویی ملزومات سازمانی شدن اقتضاء کنشگری سیاسی و چشم پوشی در بعضی مسائل اجتماعی را در پی دارد و وابستگی سیاسی و اقتصادی به دولت، حریت حوزه و روحانیت را خدشه دار می کند. وقتی سازمان ایجاد شد مسائل خودش را تحمیل می کند و باید برای تامین بودجه و سایر مسائل سازمان حوزه، از برخی رسالت های اصلی خود مانند تبیین فساد و مشکلات دولتها چشم پوشی نماید. لذا می توان سازمان واره شدن حوزه را عامل واگرایی مردم و روحانیت دانست.
-
- مدیریت افکار عمومی توسط رسانه ها ی ضد روحانیت
در دهه ی اخیر جامعه به شدت متاثر از رسانه شده است. در ده سال اخیر، ضریب نفوذ اینترنت در ایران 90 درصد و طبق آخرین آمار های سال 99، در پلتفرم هایی مانند واتساپ50 میلیون کاربر ایرانی را جذب کرده است. جامعه ای که به این میزان رسانه ای شده، تلاطم های حوزه ی رسانه را هم در پی دارد. یکی از اثرات رسانه در حوزه ی ارتباط روحانیت و مردم الگوی تبلیغ نوین است که روحانیت در آن با قدرت پایینی حاضر گشته است. این ضعف عامل رشد افراد سلبریتی شده که با روحانیت اصیل فاصله ی زیادی دارند. از طرفی در حوزه ی افکار عمومی، جامعه ای که رسانه در آن غلظت یافته باشد، به راحتی می توان به صورت مقطعی، جهت یافته و در این فضا افکار عمومی و فضای سیاسی ، به شدت ضریب پیدا میکند. به عنوان نمونه رسانه های معاند و مخالف جمهوری اسلامی ایران، از سال 96 تا 1400 با یک راهبرد مشترک اصلی با عنوان عبور از حکومت آخوندی که منظورحاکمیت است، دست به فعالیت گسترده می زنند. لذا میبینیم در این فضای رسانه ای که مداخلات عاملیت های رسانه ای دشمن به شدت در ان اثرگذار است. به عنوان مثال: کانال آمد نیوز میتواند اثر گذاری اش را در 96 آن قدر بالا بیاورد که تجمعاتی بر ضد نظام در سراسر کشور ایجاد کند. از همین روی می توان رسانه های ضد روحانیت را یکی از عوامل واگرایی مردم و روحانیت دانست.
- راهبردهای همگرایی
- مسئولیت در قبال مشکلات مردم
در قدیم یکی از عوامل همگرایی مردم و روحانیت پاسخگویی نیازهای جامعه از سمت قشر روحانیت بوده است. اگر روحانیت برای مسائل روز مردم پاسخ مناسب داشته باشند محل رجوع مردم قرار گرفته و همگرایی بین مردم و روحانیت شکل می گیرد. به عنوان نمونه با توجه به نیاز افراد، جامعه به سمت تجربه گرایی معنوی رشد پیدا کرده است.می توان ترویج معنویت را یکی از کارویژه های اصلی روحانیت دانست و وظیفه روحانیت پاسخگویی به این مطالبه گری جامعه می باشد. در دهه های گذشته حضور بزرگان معنوی مانند آیت الله بهجت و... که الان از وجودشان محروم شدیم، این نیاز جامعه را تامین می کردند ولی در عصر حاضر سازو کار جدی در این امر اندیشیده نشده است.
لذا می شود یکی از راهبردهای مهم در امر همگرایی مردم و روحانیت را مسئولیت پذیری روحانیت در زمینه مشکلات اجتماعی و معنوی جامعه دانست.
-
- ارتباط نخبگان حوزه با مردم
اگر دقتی در سیره علما داشته باشیم نوع ارتباط آنها به عنوان نخبگان حوزه با مردم عامل همگرایی مردم با روحانیت بوده است. به عنوان مثال افرادی مانند آیه الله مجتهدی تهرانی، آیه الله خوشبخت در مسجد مقداری از وقت خود را با مردم سپری می کردند، و این ارتباط به عنوان عالم و نخبه حوزه باعث جذب مردم به منش و اخلاق روحانیت می گشت، اما امروزه این خلاء به طور محسوس در جامعه حس می شود. روحانیون نخبه آنهایی که توانایی جذب مردم را دارند اکثراً مشغول کار در سازمان ها و نهاد های بالا دستی هستند و ارتباط آنها با مردم محدود شده است. به طوری که بعد از انقلاب سیستمی شکل گرفته که روحانیون خوش استعداد که توان تاثیر بالایی بر جامعه دارند، جذب نهادهای دولتی شدند و نوع ارتباط آنها با جامعه کاسته شده است. لذا می توان با برنامه ریزی صحیح، زمانی از روحانیون نخبه را اختصاص به ارتباط با مردم قرار داد، تا این خلاء جبران گردد، که این امر نیازمند سیاستگذاری کلان در این حوزه می باشد.
-
- تئوری مدون برای رسالت طلاب
امروزه روحانیت با بحران رسالت واجه است و به خاطر گستردگی زمینه های فعالیت، فهم صحیحی از رسالت اصلی روحانیت وجود ندارد. امروزه روحانیت در عرصه های متفاوتی مانند: ورزش، بورس، مسائل اقتصادی، سیاسی و.... فعال هستند در حالی که رسالت اصلی روحانیت را نمی توان در این زمینه ها دانست لذا حوزه علمیه باید به دنبال تدوین تئوری مدون برای رسالت روحانیت باشد تا در جهت دهی روحانیت و تقویت همگرایی مردم و روحانیت قدمی بردارد.
-
- توانمندسازی روحانیت برای کنش در روند های اجتماعی
سیستم آموزشی حوزه بر اساس روند اجتهاد محور پی ریزی شده است. از طرفی خلاء عدم ارزیابی نیازهای امروز جامعه و مردم در سیستم آموزشی حوزه مشهود است. باید نظام حوزه برای ایجاد همگرایی با جامعه در اوامر مرتبط با مسائل روزمره مردم، در نظام توانمندسازی و آموزش طلاب اصلاح و بازنگری انجام دهد. از سویی لازم است تفکیک هایی در بین افرادی که جذب حوزه میشوند صورت پذیرد و با توجه به توانمندی های افراد، مدیریت جدی در بحث نیروی انسانی حوزه انجام گیرد و به دنبال آن در پی توانمند سازی روحانیت برای نقش آفرینی در مناسبات اجتماعی کنونی باشند.
-
- کارآمدی طلاب
یکی از مسائلی که در همگرایی مردم و روحانیت نقش راهبردی ایفا می کند اصل کارآمدی روحانیت در جامعه می باشد. در صورتی که روحانیت نقش موثری در زندگی مردم داشته باشد، همگرایی ایجاد می گردد. وقتی مردم احساس کنند روحانیت در پی حل مشکلات اصلی جامعه هستند حتی حاضر اند برای روحانیت هزینه هم بکنند، در گذشته هم اینطور بود که معمولا بهترین بناها برای حوزهای علمیه و مساجد ساخته می شد و مردم اعتراضی هم به این روند نداشتند، چون روحانیت نقش مفیدی برای جامعه ایفا می نمود.لذا لازم می آید روحانیت در کارویژه هایی که کارآمدی بیشتری برای جامعه دارد تمرکز بیشتری داشته باشند.
-
- حضور روحانیت در عرصه نیرو سازی
یکی از راهبردهایی که می توان به طور جدی به آن توجه کرد، ورود روحانیت، همانند قبل از انقلاب در پایگاه هایی مثل مدارس، مساجد، دانشگاه ها و... و استفاده از افراد مومن و نیروسازی در حوزه های مختلف و تربیت نیروهای مومن و معتقد برای جامعه، می باشد.
نیروسازی به عنوان یک راهبرد کلان در راستای پیشبرد اهداف دین که بر عهده روحانیت می باشد مورد استفاده قرار میگیرد و در آینده نیروهایی تربیت می شوند که سنگینی بار روحانیت و مسئولیت نهاد دین را کاهش می دهند. و از طرفی این سرمایه گذاری باعث می شود چرخه جامعه شیعه بتواند خودش را بازسازی نماید و در آینده همگرایی بیشتری بین مردم و روحانیت را شاهد خواهیم بود.
-
- بازنگری در سیستم های آموزش، توزیع، مصرف حوزه
حوزه باید در سیستم های آموزش،جذب و توزیع ، بازنگری جدی داشته باشد. حوزه علمیه لازم است نسبت خودش را با جامعه ساماندهی نماید و در حوزه های مختلف از جهت محتوایی، کیفی، کمی، مکانی و... به سمت تمرکز گرایی حرکت کند. به عنوان مثال با توجه به تعداد بالای طلاب در شهر قم، شاهد خالی بودن مساجد از مبلیغین هستیم، لذا لازم می آید حوزه علمیه این وضعیت را به شکل جدی اصلاح کند تا بتواند رابطه اش را با مردم و جامعه در گستره ی ملی تنظیم نماید. از طرفی علاوه بر هدایت دینی برای مباحث بصیرت سیاسی و خدمت اجتماعی لازم است سیستم های آموزشی جهت نوع تربیت و مهارت های خاص در بلند مدت دیده شود تا خروجی هایی که از این سیستم های آموزشی، مهارتی بیرون می آید، بتواند آن جایگاه و ظرفیتی که روحانیت برای کمک به نظام و انقلاب میتواند داشته باشد، پوشش دهد.
-
- تصحیح رابطه روحانیت با حکومت دینی
یکی از مشکلاتی که در تحلیل رابطه ی روحانیت با قدرت به وجود می آید عدم درک صحیح از مولفه ی قدرت در حکومت دینی می باشد. نوع تحلیل ها عدم وابستگی و دوری از حکومت را به عنوان بهترین راه حل همگرایی پیشنهاد می دهند، لکن یکی از لوازم حکومت دینی، نقش جریان سازی و بازیگری نمایندگان دین در آن حکومت می باشد. در هر صورت حوزه و ورحانیت باید در مرکز حکومت دینی نقش آفرینی کنند و چنانچه روحانیت وظیفه خود را به درستی انجام دهد و به دنبال دستگیری از مردم مستضعف باشد، جایگاه خود را در جامعه به دست آورده و محل رجوع مردم جامعه می گردد.از سویی روحانیت در ارتباط با حکومت باید اولیت هایی در کنشگری مناصب و لایه های حکومتی رعایت کند، به این معنا که اگر روحانی قرار است وارد حکومت شود باید در مجاری از حکومت ورود کند که بیشترین تناسب را با رسالت طلبگی او مانند: قضاوت، قانون گذاری، تعلیم و تربیت و... دارد. بنابراین روحانیت با اتصال به حکومت دینی نه تنها از مردم دور نمی شود بلکه مسیری برای ارائه خدمات بیشتری به جامعه که عامل همگرایی است، می گردد. این مهم با فهم صحیح نسبت روحانیت با حکومت دینی محقق می شود.